وصف كنند. كسى كه مىپندارد خداوند در چيزى است يا بر چيزى قرار داشته يا از چيزى به چيز ديگر منتقل مىشود يا چيزى از او خالى مىماند يا چيزى به وسيلهى او اشغال مىشود، در حقيقت او را با صفات مخلوقاتش توصيف نموده است؛ در حالى كه خداوند آفرينندهى همه چيز است و با قياس به مخلوقات نمىتوان او را وصف كرده و به مردم شبيه دانست. هيچ مكانى از او خالى نيست. در عين نزديكى دور و در عين دورى نزديك است. اين است خداوندى كه پروردگار ماست و خدايى جز او نيست. پس كسى كه او را با اين صفات اراده كند و دوست بدارد، از موحّدان است. و كسى كه او را با غير اين صفات دوست داشته باشد، خداوند از او بيزار است و ما نيز از او بيزارى مىجوييم. 1
6. تفويض
عقيده به تفويض بر اين مبنا استوار است كه خداوند پس از خلقت پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمو امامان عليهم السلام ، كار آفرينش و تدبير امور بندگان را به ايشان واگذاشته است و اين اماماناند كه بىدخالت خالق هستى، به رتق و فتق امور آفرينش مشغولاند. به عبارت ديگر، هستى و كائنات از اراده و مشيّت و قدرت پروردگار تهى گشته و در مقابل، ارادهى امامان بر طبيعت حكمفرما شده است! به نظر مىرسد كه اين كلام فاسد، ريشه در عقيدهى صحيح و صوابى دارد كه در روايات مختلف، توسّط اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، تبيين و تشريح شده است. و آن اين كه حضرت حق جَلَّ جلاله، علّت حقيقى و اصلى خلقت كائنات و تدبير امور آن است و امامان و اولياء الاهى، علّت اِعدادى افاضه فيض به كائنات خواهند بود.
براى آشكار شدن حقيقت و تبيين موضوع، مىبايست با نگاهى همهجانبه و فراگير، به زواياى مختلف «تفويض» نگريست و هر يك از ابواب و بخشهاى آن را مستقلّاً مورد بحث و كاوش قرار داد. در اين ميان، برخى از معانى يقينا در شأن اهل بيت عليهم السلام باطل و ناكارآمد، و انتساب آن به ايشان عين كفر خواهد بود و برخى ديگر
1.بحار الانوار ۳ / ۲۸۷ـ ۲۸۸.