يادى از علّامه امينى - صفحه 156

جز اين نيست كه آن (فساد عامّه مردم) از فساد خواص بر مى‏خيزد و خواص در پنج گروه جاى مى‏گيرند:
1. دانشمندان؛ و آنان راهنماى ديگران به سوى خدايند (بايد راهنماى ديگران به سوى خدا باشند).
2. زاهدان؛ و آنان راه هموار به سوى خدايند.
3. بازرگانان؛ و آنان امين خدايند.
4. جنگجويان و نظاميان؛ و آنان ياران دين خدايند.
5. فرمانروايان؛ و آنان نگهبانان خلق خدايند.
پس آن‏گاه كه دانشمند آزمند و مال‏اندوز شود، از چه كسى مى‏توان راهنمايى خواست؟
و آن‏گاه كه زاهد به دنيا متمايل و جوياى آنچه در دست مردمان است شود، به چه كسى بايد اقتدا كرد؟
و آن‏گاه كه بازرگان خيانتكار شود و زكات نپردازد، به چه كسى مى‏توان اطمينان كرد؟
و آن‏گاه كه جنگجو و نظامى رياكار شود و به داد و ستد روى كند، به وسيله چه كسانى مى‏توان از مسلمانان دفاع كرد؟
و آن‏گاه كه فرمانروا ستمگر و در فرمانهايش بيدادگر شود، چه كسى ستمديده را در برابر ستمكار، يارى مى‏كند؟
به خدا سوگند كه جز دانشمندان آزمند و زاهدان متمايل به دنيا و بازرگانان خيانت‏پيشه و نظاميان رياكار و فرمانروايان ستم‏پيشه، مردمان را نيست و نابود نكردند. و آنان كه ستم كردند، به زودى، خواهند دانست كه به كدام بازگشتگاه، باز خواهند گشت. (شعراء (26) / 227)
من اين حكمت رسا را از حكمتهاى مولايمان امير مؤمنان عليه ‏السلام به عنوان ترازوى سنجش اجتماع از حيث سلامت و بيمارى و از سر ياد و يادآورى، براى دوست گرامى ميرزا ابوالقاسم حكيم‏باشى خوانسارى، در شب سه‏شنبه 17 رجب سال

صفحه از 177