باشم كه در برابر اين نويسنده مجاهد و كتاب سودمندش، به اندكى از اداى وظيفه سپاسگزارى، برخاستهاند؛ ليكن بر خود ترسيدم كه در امواج خروشان اين درياى متلاطم ـ كه از سر فروتنى نويسندهاش، بركه ناميده شدهاست ـ غرق شوم. بنابراين، همى گامى به پيش و گامى ديگر، وا پس نهادم. از سوى ديگر، ساير مجلّدات اين كتاب، پى در پى، منتشر مىشد و مردمان به سبب آن، بر نويسندهاش ـ دامت بركاته ـ آفرين مىگفتند و بدين گونه، دو انديشه پيشين در من نيرومند مىشد. تا اينكه اخيرا سرزنش سرورى محترم دامانم را گرفت و من بيش از اين به او پاسخ نگفتم كه: «بىگمان، من از نگارش تقريظ بر كتابى چنين گرانارج و ستايش آن ناتوانم؛ بلكه اين كتاب شكوهمندتر و بزرگتر از آن است كه تقريظش نويسند و ستايشش كنند. از دست من تنها اين ساخته است كه از درگاه پروردگار، براى مؤلّفش عمر بلند و حسن خاتمت بخواهم. از اين رو، با دعايى خالص، از خداى متعال مىخواهم كه مانده عمر مرا به عمر شريف او بيفزايد تا اينكه وى به تمام و به كمال، مراد خود را از تأليف اين كتاب، باز جويد.» خداوند همه ما را براى تأييد حقّ و پيروىاش، توفيق دهاد. به قلم بنده مسىء ناميده به محسن و مشهور به آقا بزرگ تهرانى، ساكن نجف اشرف، در دومين روز ماه رمضان سال 1371 ه.
[4]
نسخهاى از «شرح قصيدة الأشباه» ـ يادكردى از پدرعلّامه امينى ۱
ابوالفضل حافظيان
اشاره
نسخهاىاز«شرح قصيدة الأشباه» مفجّع بصرى را مرحوم شيخ احمد امينى، پدر علّامه امينى، به خطّ خود كتابت و به مرحوم شيخ محمّد سماوى، هديّه كردهاست.
1.يادآورى مىشود كه نوشتار حاضر پيشتر در نشريّه «ميراث شهاب» (شماره پياپى ۴۱ - ۴۲، پاييز و زمستان ۱۳۸۴) منتشر شدهاست و اكنون خلاصهاى از آن با تغييراتى اندك، به خوانندگان تقديم مىشود.