توضيح مطلب، همهى خوانندگان را سود نمىبخشد و بيتهايى مانند اين دو بيت را مثال آوردم.
نبيّنا للكون كان غايهمن مبدأ يسري إلى النهايه
سيئة بغضك ما أفظعهاو ليس يُجدىالحسنات معها
نيز موارد ديگر كه موضوع آن احاديث مختلف است، مانند حديث ثقلين و منزلت كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمبارها بيان مىداشت تا مردم فراموش نكنند و ضايع نسازند. همچنين مواردى را يادآور شدم كه مىتوان شعر استاد را به عبارت فصيحتر بيان كرد. آن فقيد، اين مطلب را نيز پسنديد و با لبخندى فرمود: «به اين موارد، اشاره كن. من هم در آن مىنگرم.» پس از آن ديگر بار مرا به نوشتن شرح، تشويق كرد و براى من دعاى توفيق كرد. كار را آغاز كردم و بر مبناى منابع خاصّ خود پيش رفتم. مطالب را پيوسته نزد استاد مىفرستادم. استاد را خوشآمد و همچنان مرا بر سرعت در اتمام آن تشويق مىكرد....
ظهر روز هشتم صفر سال 1413، مرحوم آيهاللّه خويى، نوهى خود را نزد من فرستاد تا كتابى خاصّ را از من بگيرد. من با استفاده از فرصت، بخشى از مطالب را كه آماده بود، براى ايشان فرستادم. اين، آخرين بخش از كتاب بود كه ايشان ملاحظه كرد و عصر همان روز، مصيبت بزرگ رحلت ايشان روى داد. إنّا للّه و انّا إليه راجعون. چه مايه آرزو مىكردم كه اين كتاب در زمان حيات استاد تمام شود، امّا قضاى الاهى حكمى ديگر داشت. اكنون (سال 1421) پس از گذشت يك دهه از آغاز كار، شرح ارجوزه به پايان مىرسد و آرزوى استاد فقيد تحقّق مىيابد... . ۱
آيهاللّه خرسان در جلد دوم كتاب خود (ص 139) به رويداد ارتحال استاد اشاره و تصريح مىكند كه تا آن صفحه را مرحوم آيهاللّه خويى بازبينى كردهاند. ايشان، ادامهى كار را با اشراف آيهاللّه سيّد على بهشتى ادامه داده كه از شاگردان آيهاللّه خويى است و خود، از بزرگان حوزهى ديرپاى نجف اشرف است. مجموعهى اين تلاش علمى، در كتابى سهجلدى تحت عنوان «على امام البررة» ۲ منتشر شده است. اين كتاب، خود به مثابهى دانشنامهاى در فضايل امام
1.على امام البرره ۳ / ۴۲۴ـ ۴۲۷.
2.بيروت، دارالهدى، ۱۴۲۶.