ـ در روز رستاخيز، تويى برافرازندهى لواء حمد (پرچم سپاس و ستايش خداوند) كه اهل ولايت، در سايهى آن قرار مىگيرند.
۴۹ تَهديهِمُ إلَى الجنانِ الفاخِرَهْوَ غَيْرُهُمْ هُمُ الْفِئاتُ الْخاسِرَهْ
ـ آنان را به سوى بهشت شكوهمند رهنمون مىشوى، حال آنكه ديگران، گروههاى زيانكار (دوزخى)اند.
۵۰ كانَ عَلِيٌ بَينَهُم ميزانالِكُلِّ فِعْلٍ كائِنٍ ما كانا
ـ على عليه السلام در آن روز، در ميان مردم، براى هر كارى كه كردهاند، ميزان سنجش است؛
۵۱ فَريضَةً يُؤتى بِها أوْ نافِلَهْيَرونَها عالِيَةً وَ سافِلَهْ
ـ واجب باشد يا مستحب، والا باشد يا پَست.
۵۲ إنَّ عَلِيّا لَوَليدُ الْبَيْتِوَ لَيسَ ذا لِمَنْ مَضى أوْ يَأتي
ـ على عليه السلام مولود بيتاللّه است، افتخارى كه براى هيچيك از گذشتگان و آيندگان نبوده و نخواهد بود.
۵۳ خُصِّصَ بِالتَّبْليغِ وَ القِراءَهْلِلْمُشْرِكينَ سُورَة الْبَرائَهْ
ـ او به رساندن و خواندن سورهى برائت بر مشركان ويژگى يافته است.
۵۴ قَدْ كَسّرَ الْأصْنامَ وَ هْوَ صاعِدُمَنكبِ خَيرِ النّاس إذْ يُجاهِدُ
ـ اوست آن كه بتها را در هم شكست، آن زمان كه بر دوش بهترينِ مردمان (رسول خدا) براى مجاهده بالا رفت.
۵۵ أكبَرُ صِدّيقٍ أتاهُ لَقَبَامَعَ النَّبيِ كانَ لِلنّاسِ أبا
ـ پيامبر به او (على) لقب «صدّيق اكبر» داد و او با پيامبر، دو پدر اين مردماند.
۵۶ وَ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتابِ المُنْزَلِفي مُحْكَمِ الآياتِ وَ المُؤَوَّلِ
ـ دانش كتاب آسمانىِ نازلشدهـ چه آيات محكم و چه آيات متشابهـ نزد اوست.
۵۷ يَحكُمُ عَدْلاً وَ يَقولُ فَصلاوَ عِنْدَهُ الصَّعْبُ يَكونُ سَهلا