استاد دانشگاه بوعلی همدان با بیان اینکه روایات مذمت مشورت با زنان جعلی، محاورهای و فاقد سند معتبرند، گفت: تمام روایات بیانشده محاورهای در مذمت زنان بدون سند هستند و منابع آنها غیراصیل است و رجال روایات هم مجهول و ضعیف هستند. این روایات در طول تاریخ دستاویزی بوده تا زنان از دریافت مقام قضاوت و سمتهای حکومتی دور شوند.
معصومه ریعان، استاد دانشگاه بوعلی همدان، شامگاه ۲۲ فروردین در دومین نشست علمی «بررسی و تاریخگذاری برخی روایات مذمت حضور اجتماعی زنان» از سلسله درسگفتارهای «زن در تراث دینی»، که از سوی خانه قرآن و عترت سیده نفیسه(س) و با همکاری انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی برگزار میشود، با تأکید بر اینکه وی در تحلیل روایات مذمت زنان از روش تاریخگذاری موتسکی استفاده کرده است، گفت: در جلسه قبل (اشتراک علمای شیعه و سنی در نقل روایات مذمت حضور اجتماعی زنان) بیان شد که گزارشهای تاریخی زیادی درباره برخورد نامناسب و خشونت خلیفه دوم با زنان وجود دارد، ولی از منظر حدیثی، روایات خلیفه دوم بسیار اندک است.
وی افزود: روایات مذمت زنان از نظر انعکاس آن در منابع به دو دسته قابل تقسیم هستند؛ برخی از آنها در منابع و کتب اصلی مانند چند کتاب از صحاح سته و یا کتب اربعه و دستکم در منابع دست دوم مانند مصنف عبدالرزاق و مصنف ابی شیبه یا صحیح ابن حزم وجود دارند. گونه دوم این روایات در کتب دست چندم هستند. برخی در کتب امثال یا در کتبی که عنوان روایت ندارند و عنوان روایات محاورهای دارند جمعآوری شدهاند.
استاد دانشگاه بوعلی همدان با بیان اینکه برخی از روایات محاورهای در کتب روایی آمده است تا مورد توجه قرار بگیرد، گفت: یکی از این روایاتی که از عمر نقل شده این است که با زنان مخالفت کنید، زیرا در مخالفت کردن با آنان برکت است. منبع این روایت مسند علی بن جعد در قرن سوم است؛ او در سال ۲۳۰ وفات کرد و این روایت برای اولین بار در قرن سوم منعکس شد، بقیه کتبی که این روایت را نقل کردهاند کتب موضوعه هستند. از قرن ششم بسیاری از حدیثپژوهان کتبی را درباره احادیث موضوعه و جعلی تألیف کردهاند.
ریعان اظهار کرد: نویسنده تذکرة الموضوعات سند این روایت را منقطع و برخی راویان سلسله سند را ضعیف شمرده و معتقد است که این روایت و روایات مشابه آن اصالتی ندارند. دومین منبعی که این روایت را منعکس کرده، تنزیه الشریعة است که این روایت ذیل اخبار شنیع و موضوعه آورده شده است. ملاعلی قاری پاکستانی هم در موضوعات کبری مجدداً این روایت را جزء موضوعه آورده است.
منفرد بودن روایت خالف النساء
وی اضافه کرد: شبکه اسناد این روایت، منفرد و نفر آخر آن علی بن جعد است که از ابوعقیل یحیی بن متوکل و از عبدالله بن عمر از عمر نقل کرده که در این شبکه اسناد جایی برای روش تاریخگذاری به طریق اسناد پیدا نمیشود، زیرا سلسله روایت منفرد است. ابوعقیل که در سلسله راویان قرار دارد، از غلامان خاندان عمر در نسل بعدی بود و در روایت فردی ضعیف است. احمدبن حنبل گفته که او از کسانی روایت میکرد که هیچیک از آنها را نمیشناخت و بسیاری از افراد رجالی دیگر او را تضعیف کردهاند. او از حفص بن عمربن عبدالله نقل کرده که روایات او جزء روایات منکر است.
استاد دانشگاه بوعلی همدان با بیان اینکه عبیدالله بن عمر فرزند صغیر عمر است و روایات مذمت عمدتاً از وی نقل شده است، تصریح کرد: البته روایات وی در مذمت زنان حاد نیست و روایات حادتری هم داریم. پس تمام سند این روایت متعلق به یک خاندان یعنی خلیفه دوم است و بردگان این خاندان هم در سلسله سند هستند. مشخصاً چیزی که در این خانواده وجود داشت رواج خشونت علیه زنان بود، یعنی عبیدالله و عبدالله بن عمر و فرد سومی به نام بلال که در یکی از روایات وجود دارد. بلالی که وجود ندارد هم به نام این خانواده ساخته شد و روایات ضد زن را جعل میکرد.
ریعان بیان کرد: قبل از اینکه شافعی دو شاخصه را برای اعتبار روایت تعیین کند، روایات به صحابه ختم میشد، ولی او گفت اول اینکه باید روایت به پیامبر(ص) برسد و به صورت کامل از سلسله سند برخوردار باشد و دقیقاً روایت خالف النساء جزء قواعد نقل حدیث نیست. بنابراین این روایت از ابوعقیل صادر شده و او برای اعتبار بخشیدن به روایتش آن را به خاندان عمر نسبت داد و ابن جوزی گفته است که راویان برای اعتباربخشی به روایاتشان تلاش میکردند که آنها را به یک صحابی معتبر یا پر روایت مستند کنند.
محاورهای و جعلی بودن روایت مشورت با زنان
استاد دانشگاه بوعلی سینای همدان درباره تحلیل متن روایت تصریح کرد: در روایت مشابهی که آن هم جزء روایات محاورهای است آمده که کسی کاری را انجام نمیدهد، مگر اینکه با زنان مشورت کند و بعد از مشورت با آن مخالفت کند، چون در این مخالفت برکت است. روایت دیگری هم هست که گفته با زنان مشورت و سپس مخالفت کنید (این روایت هم جزء موضوعات است و در سند آن افراد ضعیف و منکرالحدیث هستند). ابن جوزی هم این روایت را رد کرده است.
ریعان با بیان اینکه روایت از سوی علمای اخلاق دست به دست و معروف شده است، گفت: غزالی در قرن چهارم مباحث ضد زن را رواج داد. همچنین روایت دیگری از حسن بصری که از زهاد قرن اول بود ذکر شده است. او گفته هیچ مردی با زنان مشورت نمیکند مگر اینکه خداوند او را با صورت در آتش بیندازد. البته برخی افراد این روایت را در تضاد با قرآن کریم دانسته و گفتهاند که مشورت پیامبر(ص) با همسرش امسلمه در صلح حدیبیه و مشورت شعیب با دخترش در جیان موسی ضد این روایت است.
استاد دانشگاه بوعلی همدان اظهار کرد:روایت ایاک و مشاورة النساءهم تقریباً از قرن چهارم و پنجم مطرح است؛ یکی از علمای قرن ۵ این روایت را از وصایای علی(ع) به فرزندش حسن(ع) میداند و در نهجالبلاغه وجود دارد و سندی هم برای آن ذکر نشده است. در آخر نامه ۳۱ نهجالبلاغه آمده که از مشورت با زنان بپرهیزید. همین روایت را بحار هم ذکر کرده است. البته با یک تبصره یعنی گفته و آن اینکه از مشورت با زنان بپرهیزید جز در مواردی که با کمال عقل تجربه شده است. این روایت از سوی آقای منتظری و آقای موسوی اردبیلی هم بحث شده و موسوی اردبیلی آن را نمیپذیرد و بعد در کتاب جعفر مرتضی منعکس شده است.
دیدگاه آیتالله جوادی آملی
وی اضافه کرد: چون این روایت در نهجالبلاغه هم آمده مورد پذیرش برخی از جمله آیتالله جوادی آملی قرار گرفته است. ایشان تلاش کرد آن را توجیه کند و فرمود که چون زنان در گذشته تعلیم و تربیت درستی نداشتند نباید مورد مشورت قرار میگرفتند، ولی در دوره اخیر منعی وجود ندارد، چون شارحان نهجالبلاغه اصل را میپذیرند، ولی به لحاظ مفهومی قانع نشدهاند و پذیرش عام ندارند.
روایت دیگر گفته است که به زنان عادت دهید که «نه» بشنوند و این ضربالمثل است و ابن حزم آن را از طریق سعیدبن منصور و .. نقل کرده است. برخی از علما آن را شنیع و بیاصالت و ضعیف دانستهاند. این روایت را ابوهلال عسکری نقل کرد که نشانه کثرت رواج آن تا قرن ۴ است.
ریعان ادامه داد: یکی از مواردی که باعث رواج روایت خالف النساء و روایات دیگر مذمت میشود، مباحث تفسیری است، از جمله در سوره یوسف ذیل آیه «... کیدکن عظیم» و آیه قوامیت؛ ابن عباس، ضحاک و عکرمه ضمن آیه «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ ...» معتقد بودند که سفهاء زنان هستند و زنان را مصداق سفاهت و بلاهت میدانستند که نباید با آنان مشورت کرد و درصدد القای نابرابری بین زن و مرد بودند و وقتی زنان میپذیرند که این نوع دستورات از سوی بزرگان دینی به آنان رسیده است تحمل میکردند.
وی با بیان اینکه این نوع روایات باعث ایجاد فرهنگ عقب ماندن زنان از جامعه شده بود، گفت: آلوسی ذیل این آیات روایتی ذکر کرده که من آنقدر که از زنان میترسم از شیطان نمیترسم، چون خدا در مورد شیطان فرموده: «ان کید الشیطان کان ضعیفا»، ولی در مورد کید زنان فرموده است: «کیدکن عظیم». بنابراین دو دیدگاه در بحث مشورت با زنان وجود دارد؛ برخی مشورت حداقلی را پذیرفته و برخی هر نوع مشورت با آنان را رد کردهاند. مولوی در قرن هفتم هم این گزارشها را روایت آسمانی پنداشته و در اشعارش آورده است.
بدون سند بودن روایات مذمت
ریعان تصریح کرد: پس روایت خالف النساء عین کلمات عمر نیست، زیرا زنانی مانند عایشه و ام سلمه حضور داشتند و طبیعتاً حدیث ضد زن نمیتوانست ساخته و گفته شود و گزارشی نداریم که این روایات در آن دوره رواج داشته و منعکس شده است. ضمن اینکه در سیره و سنت پیامبر(ص) و امام علی(ع) میبینیم که با زنان مشورت میکردند و در ماجرای شعیب و دخترش در قرآن هم مشورت ذکر شده است. همچنین در جریان صلح حدیبیه، پیامبر(ص) با ام سلمه مشورت کرد. در گزارشهای تاریخی هم توصیه زن عثمان به او مبنی بر اینکه ای کاش به سخنان علی(ع) گوش میکردی وجود دارد.
وی اظهار کرد: تمام روایات بیانشده محاورهای در مذمت زنان بدون سند هستند. منابع آنها غیراصیل است و رجال روایات هم مجهول و ضعیف هستند و متون یک پیام محاورهای دارد و در ضمن آیات و روایات رشد داده شده و از قرن دوم تا قرن چهارم منعکس شده است. این روایات مبتلابه و دستاویزی است تا زنان را از گرفتن مقام قضاوت و سمتهای حکومتی منع کند.