در اخبار آورده اند كه قارون و يارانش هفتاد بار از موسى امان خواستند. خداوند به موسى وحى كرد: «از تو هفتاد بار امان خواستند، امانشان ندادى، سوگند به عزت من كه اگر يك بار از من امان مى خواستند، آنان را امان مى دادم و مرا قريب و مُجيب مى يافتند». مفسّران گفته اند: «روايت كرده اند كه آنان هر روز در زمين فرومى روند و هرگز ساكن نشوند تا روز قيامت فرارسد».
چون چنين واقعه اى رخ داد بنى اسرائيل با يكديگر گفتند: «موسى دعا كرد كه خدا قارون را به هلاكت رساند تا مال و ملك قارون براى موسى باقى ماند و از آن بهره گيرد». موسى سخن آنان را شنيد، گفت: «خدايا تمام مال و ملك او را نيز بر زمين فروبر». خداوند نيز خواسته او را برآورد و تمام مال و ملك قارون را به زمين فروبرد.