149
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

محسوب شده در حالى كه قرار گرفتن نوح و يارانش در كشتى از قبل به او ابلاغ شده بود. از اين رو زن نوح عليه السلام با ديدن فوران آب از تنور او را باخبر كرد و به دنبال آن، نوح، با اشاره خداوند مأمور شد از هر حيوان يك جفت با خود به كشتى ببرد، ولى تنها كسانى كه به او ايمان داشتند وارد كشتى شوند.
در روايت، آمده است: نوح عليه السلام به همراه سه پسر خود و همسرانشان وارد كشتى شد. او به فرزندانش توصيه كرد كه نزد همسران خود نخوابند اما از ميان آن سه، حام مخالفت كرد و زن او باردار گشت. نوح عليه السلام نيز چنين دعا كرد: «خدايا نطفه اش را برگردان» و خداوند دعاى او را پذيرفت و فرزند حام در شكم مادر، سياه پوست شد و فرزندان بعدى هم كه بعدها از اين فرزند به وجود آمدند سياه پوست شدند و به همين دليل، به حام، لقبِ ابوالسودان [پدر سياهان] دادند.
اولين حيوانى كه نوح عليه السلام با خود به كشتى برد، «مورچه» و آخر از همه «خر» بود. زمانى كه «خر» مى خواست وارد كشتى شود ابليس به او آويزان شد و به همين خاطر، خر نمى توانست جلوتر برود و نوح، او را وادار مى كرد به جلو حركت كند. سرانجام، نوح گفت: «ادخل وإن كان الشيطان معك» [داخل شو اگر چه شيطان با تو است]. «خر» با سختى وارد كشتى شد در حالى كه ابليس هم با او وارد شده بود. وقتى نوح عليه السلام نگريست، متوجه حضور ابليس شد و به او گفت: «به دستور چه كسى وارد شدى؟» ابليس جواب داد: «به دستور تو». نوح عليه السلام گفت: «كِى؟» ابليس پاسخ داد: «مگر تو به خر نگفتى ادخل و ان كان الشيطان معك، من هم آن لحظه با خر بودم و با گفتن اين سخن وارد


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
148

كشتى نوح

خداوند به نوح عليه السلام دستور ساختن كشتى را داد و او مشغول ساختن شد.
هرگاه مردم از كنار او مى گذشتند با ديدن اين كار او را به سخره مى گرفتند.
خداوند متعال جبرئيل را به نزد نوح عليه السلام فرستاد تا روش ساختن كشتى را به او بياموزد و جبرئيل به او ياد داد كه چگونه بيرون و درون كشتى را با قير بپوشاند.
ساختن كشتى دو سال طول كشيد؛ كشتى بزرگى با طول سيصد گز ۱ و عرض پنجاه گز و ارتفاع سى گز از جنس چوب ساج در سه طبقه، طبقه زيرين مخصوص حيوانات درنده و گزنده و وحشى، طبقه ميانى متعلق به چهارپايان و حيوانات اهلى و طبقه بالا نوح و همراهانش در آن قرار مى گرفتند.
پس از اتمام ساخت كشتى، جبرئيل از طرف خداوند به نوح عليه السلام دستور داد كه آماده ورود به كشتى باشند و منتظر بنشينند. در اين هنگام به فرمان خداوند، آب از تنور ۲
بيرون آمد و اين علامت به عنوان آغاز عذاب الهى

1.گز در قديم واحد اندازه گيرى بوده و در حدود چهل و چند سانتيمتر است.

2.بنا به قولى در زبان عربى تنور يعنى روى زمين و بنا به قول مفسران ديگر منظور تنور هواء(ع) بوده است كه به نوح عليه السلام به ارث رسيده بود.

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 127428
صفحه از 148
پرینت  ارسال به