47
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

براى آن كه جزاى هر نفسى متناسب با كردار او باشد. آن كسى كه ايمان ندارد، نبايد تو را از ايمان به قيامت بازدارد. كافران نبايد تو را از ايمان به قيامت و بيان آن و اعمالى كه براى تو در روز قيامت سودمند است بازدارند. كسانى كه در پى هواى نفس و تابع شهواتند نابود خواهند شد». آن گاه پرسيد: «اى موسى آنچه در دست راست دارى چيست؟» موسى گفت: «اين عصا و چوبِ سفر من است». گفت: «آن را چه مى كنى؟» گفت: «به هنگام رفتن و استراحت بر آن تكيه مى كنم. به هنگامى كه مى خواهم از جوى بپرم يا براى گوسفندان از درخت برگ ريزم، از آن بهره مى جويم و نيازهاى ديگرى را نيز با آن رفع مى سازم».
عبداللّه بن عباس گفته است: «موسى عليه السلام توشه و كالاى خود را بر آن عصا مى نهاد و عصا را بر دوش مى گذاشت؛ هنگامى كه خسته مى شد، عصا همانند مركب او بود و موسى بر روى آن مى نشست؛ در راه كه گام مى زد عصا انيس و همدم موسى بود و موسى با عصا گفتگو مى كرد و سخن مى گفت؛ هنگامى كه خوراك نداشت عصا را بر زمين مى زد و آنچه از طعام مى خواست به دست مى آورد؛ اگر تشنه مى شد، عصا را بر زمين مى زد، چشمه آب مى جوشيد و او سيراب مى شد؛ هنگامى كه در زمينى مى نشست كه از آفتاب آزار مى ديد، آن عصا را بر زمين فرومى كرد، بى درنگ عصا شاخه مى كشيد، برگ مى آورد و سايه مى گستراند؛ اگر ميوه آرزو مى كرد، خدا بر آن عصا شاخه ها آشكار مى كرد و ميوه بر آن شاخه ها مى آفريد؛ هنگامى كه مى خوابيد عصا همچون شبانى از گوسفندان محافظت مى كرد و درندگان را از آنان دور مى ساخت؛ آن


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
46

شگفت زده بر جاى ماند. خداوند به او آرامش داد. از آن درخت ندا آمد: اى موسى من خداى توام. نعلين از پاى درآور ».
عبداللّه بن عباس گفته است: «بدان سبب به او گفتند: نعلين از پاى درآور كه نعلين او از پوست مردارى بود». عبداللّه بن مسعود به خانه ابوموسى اشعرى رفت. هنگام خواندن نماز بود. ابوموسى به عبداللّه گفت: پيش رو نماز كن . عبداللّه گفت: در خانه تو، تو خود بايد جلو روى و نعلين از پاى درآورى . عبداللّه مسعود به او گفت: در وادى مقدس است كه بايد نعلين درآورى . يعنى خلع نعلين موسى را. گفته اند: «خلع نعلين موسى در وادى مقدس بود».
مفسّران گفته اند: «بدان سبب خداوند به موسى گفت: نعلين از پاى درآور كه بر آن زمين مقدس قدم گذارد، براى آن كه زمين را دو بار پاك كرده بودند». برخى از مفسران گفته اند: «براى آن كه برهنه پا بودن نشانه تواضع است و خدا مى خواست در آن سرزمين مقدس مسجد و كعبه بنا كند، از اين رو گفت: اينجا همان كن كه در مسجد مى كنند».
اهل اشارت گفته اند: «نعل كنايه اى از اهل و خاندان است؛ يعنى خود را از اشتغال به زن و فرزند رها سازد». خداوند تعالى به موسى گفت: «اى موسى من تو را برگزيدم، گوش به وحى من كن». وحى اين بود كه خدا از كلام خود اين كلمات را در آن درخت آفريد: «إنّي أنا اللّه »؛ منم كه خدايم و جز من خدايى نيست، مرا بپرست و در عبادت شريك مساز كسى را. نماز به پاى دار براى آن كه مرا ستايش كنى. قيامت خواهد آمد و من زمان ظهور آن را پنهان كرده ام،

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 128652
صفحه از 148
پرینت  ارسال به