51
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

خداوند در قرآن احوال ايشان را چنين بيان مى كند: فرعون و لشكريانش بر روى زمين تكبر و گردن كشى كردند و چنين پنداشتند كه آنان به سوى ما بازنخواهند گشت. ما او و لشكريانش را عذاب كرديم و به دريا افكنديم. بنگر عاقبت كار ظالمان و كافران به كجا رسيد و چگونه بود. ما آنان را امامان و پيشوايانى قرار داديم تا مردم را به دوزخ خوانند و روز قيامت كسى به آنان يارى و مدد نرساند و هيچ كس ناصر و يار آنان نباشد. ما در دنيا بر ايشان لعنت كرديم. آنان در روز قيامت از فريب خوردگان و زيان ديدگان خواهند بود.
پس از آنكه امت هاى پيشين را به هلاكت رسانديم، به موسى كتاب تورات را داديم، تا براى مردم بصيرت و حجت باشد و لطف و رحمتى، تا در آن انديشه كنند. ما به او وحى كرديم و او را از اوامر و نواهى آگاه ساختيم، آن گاه با او عهد بستيم. تو از جمله حاضران در آنجا نبودى تا بر آنچه در آنجا گذشت آگاه باشى. ليكن ما گروهى را آفريديم و عمرشان طولانى كرديم؛ آنان با گذشت عمر، عهد ما فراموش كردند و امر ما را ترك كردند.


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
50

ثواب و نعيم او بهره خواهد برد. چنين خواهد بود كه ظالمان و ستمگران پيروز و رستگار نخواهند شد.
فرعون به قوم خود گفت: «اى اعيان و اشراف، من جز خود براى شما خدايى نمى شناسم». آن گاه به وزير خود، هامان، گفت: «آتش برافروز و براى من خشت پخته بساز. پس از آن براى من قصرى رفيع بنا كن تا من از بالاى آن قصر بر احوال خداى موسى مطلع شوم و او را ببينم. چنين مى پندارم كه موسى در اينكه مى گويد: «من پيغامبرم و خدايى دارم كه مرا به سوى شما فرستاده است» دروغ مى گويد. اهل سيره گفته اند: «هنگامى كه فرعون به وزير خود، هامان، گفت كه قصرى بلند بنا كند، هامان جز مزدوران و بردگان پنجاه هزار مرد بنا و استادان صنعت بنا و نجار و كارگر و آهنگر را جمع كرد. آن گروه به ساختن قصر وى پرداختند و چنان آن را بلند افراشتند كه در تمام زمين بنايى از آن بلندتر نبود. هنگامى كه ساختن بنا به پايان رسيد فرعون بر بالاى آن رفت و تير در كمان نهاد و آن را پرتاب كرد. گفته اند: «براى امتحان و فريب او، تير خون آلود بازگشت». فرعون پنداشت كه دشمن را كشته است، گفت: «از خداى موسى فارغ شدم».
حق تعالى به جبرئيل فرمود پرى بر آن قصر زند. جبرئيل چنين كرد و قصر سه تكه شد. يك پاره از قصر بر لشكريان فرعون فرود آمد و هزار مرد كشته شد. يك پاره از آن در دريا ريخته شد و پاره اى ديگر در مغرب افتاد. از آن كسانى كه در ساختن قصر كار كرده بودند هيچ كس باقى نماند و همه به هلاكت رسيدند.

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 128543
صفحه از 148
پرینت  ارسال به