61
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

فرعون از مناظره با موسى دورى گزيد. ساحران را گرد آورد، آن گاه به وعده گاه رفت. چنانكه شرحش گذشت.
در روايتى ديگر آمده است: «هفتاد و دو ساحر بودند و با هر كدام از آنان چوب و رسنى بود». گفته اند: «چهارصد ساحر بودند و هركدام يك خروار چوب و ريسمان داشتند». موسى عليه السلامچون به آنان چنين گفت: «واى بر شما، بر خدا دروغ نبنديد. ريشه شما را قطع سازد و ناتوانتان كند. زيان بيند آن كسى كه دروغ گويد». ساحران را به ستيزه واداشتند و در خفا به آنان گفتند: «موسى و هارون برآنند تا شما را از سرزمين مصر با سحر و جادوى خود بيرون كنند و طريقه نيك شما را از بين ببرند. جمع گرديد و با سحر و حيله خود بر آنان غلبه كنيد و آنان را رها نسازيد. آن گاه يك دست و يك زبان به جايگاه تعيين شده آييد و سعادت براى آن كسى خواهد بود كه امروز چيره گردد». ساحران پرسيدند: «نخست تو عصاى خود مى اندازى يا ما چنين كنيم؟»
مفسران گفته اند: «ساحران چون در كسب اجازه از موسى ادب نگاه داشتند، خداى تعالى آنان را توفيق هدايت داد».
موسى عليه السلام گفت: «شما بيندازيد». آنان چنين كردند، چوب ها و ريسمان هاى آنان چنان بود كه گويا از سحر ساحران حركت خواهند كرد. موسى از آنچه ديد ترسيد. ترس موسى به سبب اين بود كه جاهلان سحر جادوگران را همچون سحر موسى بپندارند و ميان شبهه و حجت نتوانند فرق نهند.
خداى تعالى گويد: «ما موسى را از اين معنى ايمن كرديم و گفتيم: مترس


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
60

به بندگان گفتيم: از آن بخوريد و چهارپايانتان را در آن بچرانيد. اين نبات ها برخى از آن شما و بعضى از آنِ چهارپايان شماست. آن چهارپايان را نيز براى شما مى پرورانم؛ چراكه غذا و آشاميدنى و مركب شما خواهند بود. آنچه از آن توست بخور و آنچه براى خوردن تو شايسته نيست به چهارپايانت بده. در اين براى شما خردمندان نشانه ها و دلالت هايى است».
«از جمله منافع زمين اين است كه شما را از آن آفريديم؛ يعنى پدر شما آدم را». گفته اند: «هم چنين نفس آدمى را از زمين بيافريديم به اين معنى كه نطفه از طعام ها پديد مى آيد و انواع طعام را از زمين آفريد». «شما را از خاك خلق كرديم؛ به آن بازمى گرديد و آن گاه شما را از آن بيرون خواهيم آورد». آن گاه گفت:«به راستى ما آيات خود را به فرعون نشان داديم و موسى را با دلايل روشن فرستاديم. آن را دروغ دانست و از آن دورى كرد و از قبول حق امتناع كرد».
فرعون گفت: «اى موسى براى اين آمده اى كه ما را با جادوى خود از شهر مصر بيرون كنى. ما سحر و جادويى همانند آنچه آورده اى به تو نشان مى دهيم و بر تو مى آوريم. زمانى را مقرر كن كه در آن خلاف نكنيم، نه ما و نه تو. زمانى جز هم اكنون». موسى عليه السلامگفت: «موعد شما روز زينت است».
مفسران در باب «روز زينت» اختلاف كرده اند. برخى گفته اند: «روز عيد مشهورى براى آنان بود». ديگرى گفته است: «روز بازارى براى آنان بود، روزى كه خود را مى آراستند و به بازار مى رفتند». برخى نيز گفته اند: «روز نوروز بود».

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 118420
صفحه از 148
پرینت  ارسال به