63
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

ما آمد، برنگزينيم. هرچه مى خواهى حكم كن، تو در اين دنيا مى توانى فرمان برانى، ليكن در آخرت چنين نتوانى كرد».
روايت كرده اند كه آسيه پرسيد: «چه كس غالب شد؟» گفتند: «موسى» گفت: «آمَنْتُ بِرَبِّ هارون و موسى؛ ايمان آوردم به پروردگار موسى و هارون». فرعون پرسيد: «از دل مى گويى؟» گفت:«آرى» گفت: «برويد و سنگى كه از آن سنگين تر نباشد بياوريد تا بر او زنيم و او را بكشيم». برفتند و سنگى آوردند. آسيه سر سوى آسمان كرد. خداى تعالى جايگاه او را در بهشت به او نشان داد. او جان سپرد و سنگ بر جسد بى جان او زدند.
«خداى تعالى بهتر و باقى تر است و ما بهتر و باقى تر را بر فانى برمى گزينيم. چنين است كه هر كس گناهكار به نزد خدا رود، نصيب او دوزخ خواهد بود و هر كس با عمل صالح نزد او شود، براى او درجات و مراتب بلند باشد». مراد از درجات، منازل و غرفه ها است و قدر و منزلت آن به اندازه استحقاق آنان، آن درجات بهشت هايى است كه در زير آن جوى ها جارى است و آن بهشت ها پاداش آنانى است كه پاك باشند.
ما به موسى وحى كرديم كه بندگان من؛ يعنى بنى اسرائيل را در شب از مصر بيرون ببر، و براى آنان در دريا راهى خشك كه در آن آب و گِل نباشد، بزن تا آنان از آن راه روند. در آن راه از آنكه فرعون شما را دنبال كند نترسيد و از اين كه غرق شويد نهراسيد.
فرعون در پى موسى و قوم او لشكر گسيل كرد. اين هنگام زمان هلاكت فرعون بود و رهايى بنى اسرائيل. خداى تعالى گفت: «زيورهاى آنان را به


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
62

چراكه تو غلبه خواهى كرد. آنچه در دست دارى بينداز تا ببلعد هرآنچه آنان ساخته اند ».
خداى تعالى به موسى وحى كرد: «هنگامى كه آنان چوب ها و ريسمان هاى خود را بر زمين افكندند تو نيز عصايت را بينداز». موسى چنين كرد، عصا اژدها گشت و در يك ساعت آن چهارصد خروار چوب و ريسمان مارپيكر آراسته را فروبلعيد.
ساحران چون معجزه موسى را ديدند به سجده افتادند؛ چراكه آنان سال ها بود سحر مى كردند و با سحر آشنا بودند. با نخستين نگاه دريافتند آنچه موسى كرد از جنس سحر نبود، آنان به انواع سحر آشنا بودند و به حق و درستى دريافتند موسى ساحر نيست، پس به سجده افتادند، چنانكه گويا كسى آنان را به سجده درآورد. گفتند: «به خداى موسى و هارون ايمان آورديم». چنين گفتند تا كسى نپندارد آنان فرعون را مى گويند. فرعون به آنان گفت: «به موسى ايمان آورديد، پيش از آنكه من به شما اجازه دهم؟ موسى بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته است. من فرمان دهم دست و پاى شما را به خلاف يكديگر قطع كنند. آن گاه شما را از درختان خرما بياويزم». بدين سبب درختان خرما را برگزيد كه بلندتر از ديگر درختان بود و همه آن را مى ديدند. گفته اند: «اولين كسى كه چنين عذاب كرد و دست و پاى را بر خلاف يكديگر بريد، فرعون بود».
فرعون گفت: «از ميان من و موسى يكى را برگزينيد كه عذاب ما سخت است». آنان گفتند: «ما تو را بر آن دلايل روشن و آشكارى كه از جانب خدا بر

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 118407
صفحه از 148
پرینت  ارسال به