73
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

بر قوم فرعون فرستاد مورچه هاى كوچك، خون و قورباغه بود».
در چگونگى نزول اين عذاب ها مفسران چنين سخن رانده اند: «آن هنگام كه ساحران به خداى موسى ايمان آوردند، فرعون بازگشت؛ شكست خورده و مغلوب، ليكن او بر كفر و معصيت خود افزود. بدين روى خداوند به آنان چهار معجزه عصا، يد بيضا، قحطى و نقصان ميوه نمود، اما آنان آگاه نشدند.
موسى عليه السلام خدا را خواند و گفت: «خدايا، آيتى نشان ده كه براى قوم فرعون عذابى باشد و براى قوم بنى اسرائيل پندى باشد و براى آن كسانى كه پس از ما آيند عبرت و نشانه اى». خدا نيز بر آن قوم طوفان فرستاد؛ آبى كه از آسمان باريد و خانه هاى آنان را پر كرد، چنانكه آنان در خانه هاى خود تا زانو در ميان آب بودند. آب بر آنان چيره گشت و غذا و آشاميدنى و اموال آنان از بين رفت.
گرچه خانه هاى بنى اسرائيل با خانه هاى قبطيان درهم آميخته بود و ديوارهاى آنان در جوار يكديگر، نيز درهايشان به روى هم باز مى شد، در خانه بنى اسرائيل از آن آب يك قطره نيز نبود. آب در خانه قبطيان فرومى ريخت و بناها و منازل آنان را خراب مى كرد. چندان آب فروآمد كه آنان تا سينه در آب فرورفتند، باغ ها و زمين هاى آنان را در خود گرفت و آنان نمى توانستند به زراعت و كشت پردازند. هفت روز از هفته در چنين حالى به سر بردند. آن گاه براى فريادرسى نزد قوم موسى آمدند و گفتند: «خدايت را بخوان تا اين عذاب را از ما دور سازد، تا ما به تو ايمان بياوريم و تو را تبعيت كنيم، نيز بنى اسرائيل را با تو گسيل كنيم تا از مصر بيرون برى». موسى عليه السلاماز خدا چنين خواست. خدا نيز طوفان را برداشت، ليكن ايمان نياوردند و


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
72

عذاب هاى الهى

خداوند از عذاب هايى كه بر قوم فرعون فرستاد چنين سخن مى گويد: «قوم فرعون سال ها در قحط و خشكسالى زيستند، آن گاه آنان را به نقصان ميوه آزموديم، باشد كه بينديشند. هنگامى كه نعمت و خوشى به آنان مى رسيد، مى گفتند: اين خود براى ما است و حق ماست ، و اگر در سالى با قحطى، فقر، بيمارى، وبا و آفت گرفتار مى شدند، مى گفتند: اين از شومى موسى و قوم او است . خير و شرى كه به آنان مى رسيد از جانب خدا بود، اگر خرد داشتند از خدا طلب خير مى كردند و از او مى خواستند شر و بدى را از آنان دور سازد». قوم فرعون گفتند: «اگر آيت و معجزه و حجتى نيز براى ما بياورى و بخواهى با آن ما را فريب دهى ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم و تو را باور نخواهيم كرد». پس خدا عذاب هاى چندى بر فرعون و قوم او فرستاد؛ عبداللّه بن عباس گفته است: «اولين عذاب طوفان بود»، ديگرى گفته است: «مرگ بود». برخى نيز گفته اند: «ملخ بود». برخى گفته اند: «قمل بود». بر پايه روايتى قمل، شپش سياه است كه در گندم مى افتد و آن را از بين مى برد». گفته اند كه خداى تعالى قمل را بر چهارپايان قوم فرعون مسلط كرد، آن چنانكه چهارپايان ناتوان شدند و هيچ كارى نتوانستند انجام دهند. برخى گفته اند: «عذاب هايى كه خدا

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 127388
صفحه از 148
پرینت  ارسال به