81
داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)

نزول تورات

پس از آنكه خداوند فرعون را غرق كرد به موسى وعده داد: «به او كتابى دهد تا براى آنان حجتى باشد و در ميان آنان و بازماندگان آنان ذكرى و يادكردى». زمان وعده رسيد و قوم از موسى آن كتاب را تقاضا كردند. خدا «تورات» را به موسى فرستاد. بنى اسرائيل آن را ديدند، به موسى گفتند: «ما چه مى دانيم كه اين كلام تو است يا كلام بعضى بشر يا كلام جز شما يا كلام خدا؟ ما را بايد آنجايى كه ميعاد و ميقات و مناجات تو است ببرى تا اين كلام از خدا بشنويم». موسى عليه السلامگفت: «خدايا، به آنچه اينان مى گويند تو عالم ترى». حق تعالى گفت: «جايز است. آنان را بياور تا كلام من را بشنوند». موسى عليه السلام به آنان گفت: «خدا اجازه داد؛ هر آن كس از شما كه مى خواهد با من بيايد». ششصد هزار مرد برخاستند؛ مردان كامل كه پيران سالخورده و كودكان نورسيده در شمار آن نبودند. موسى عليه السلام از ميان آنان نخست هفتاد هزار تن را برگزيد، آن گاه هفت هزار. آن گاه هفتصد تن. سپس از ميان اين هفتصد تن هفتاد نفر را به كوه طور برد. موسى عليه السلام غسل كرد و جامه پاكيزه پوشيد.
مفسّران گفته اند: «موسى عليه السلام را در هفتاد حجاب بردند و اين هفتاد مرد، بيرونِ حجاب باقى ماندند». خدا به واسطه كلماتى با موسى سخن گفت.


داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
80

است؟ ما آنان را نمى بينيم». موسى عليه السلام دعا كرد تا آب دريا كه به شكل ديوار بود طاق طاق شد تا آنان بتوانند يكديگر را ببينند. آن گاه كه آنان از دريا بيرون آمدند، خداوند بفرمود تا آن طاق هاى آب فروريزد، در اين هنگام فرعون و قوم او كه در ميان دريا بودند، همگى غرق شدند.

  • نام منبع :
    داستان پيامبران (حضرت موسي و نوح)
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 118391
صفحه از 148
پرینت  ارسال به