اعتکاف در قرآن و حدیث
در قرآن کریم، مادّۀ «اعتکاف» به همان معنای اصلی خود در هر دو کاربرد رویآوری و توجّه به خداوند و بتها به کار رفته است، مانند اعتکاف در مسجد الحرام[۱]یا دیگر مساجد[۲]و نیز عبادتکدههای جاهلی.[۳]
اعتکاف در احادیث اسلامی، بیشتر در معنای مثبت آن، یعنی اقامت در مسجد و روی آوردن به خدای سبحان همراه با عبادت و روزهداری و نیایش به کار رفته است. این معنا در فرهنگنامۀ پیش رو کاویده میشود.
پیشینۀ اعتکاف
اگر مقصود از اعتکاف، روی آوردن کامل به عبادت خداوند سبحان و ممحَّض کردن خود برای آن باشد، بی تردید در همۀ ادیان الهی سابقه داشته است و به اسلام اختصاص ندارد؛ امّا اگر مقصود از آن، برنامۀ عبادی ویژهای باشد که در اسلام تشریع شده، دلیل محکمی برای اثبات تشریع چنین برنامهای در ادیان گذشته در دست نیست. گفتنی است برخى[۴]برای اثبات پیشینۀ اعتکاف، به این آیه استدلال کردهاند که خداوند سبحان مىفرماید:
(وَ عَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِىَ لِلطَّائِفِينَ وَ ٱلْعَاكِفِينَ وَ ٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ.
[۵]
و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که: خانۀ مرا برای طواف کنندگان (مسافر) و عاکفان و رکوع کنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید).
البتّه با تأمّل روشن میشود که آیۀ یاد شده، دلالت روشنی بر این مدّعا ندارد؛ زیرا همان طور که امین الإسلام طبرسی میگوید، بیشتر مفسّران بر این باورند که منظور از «طائفین» در این آیه کسانی هستند که در گرد خانۀ کعبه مشغول طواف میشوند و منظور از «عاکفین» افرادی هستند که مجاور
خانۀ کعبه هستند؛ بلکه سعید بن جبیر گفته: مقصود از «عاکفین»، اشخاصی هستند که در مکّه اقامت دارند و از ابن عبّاس نقل شده که منظور از آن، نمازگزاران است.[۶]
حکمت اعتکاف
حکمت اعتکاف، رویآوری به خداوند سبحان و توجّه عمیق قلبی به ذات کبریایی و روگردانی از غیر اوست. بیشترین و بالاترین برکات اعتکاف در پرتو یاد خدا محقّق میشود و اقامت در خانۀ خدا و روزهدارى، مقدّمۀ تحقّق آن است. حکمت پرهیز از آسیبهای اعتکاف نیز زدودن موانع یاد خدا و اقبال کامل به حضرت او و روگردانی از غیر او در مدّت اعتکاف است.[۷]یاد خدا، در سایر عبادات نیز مهمترین، بهترین و سازندهترین عمل جوارحی و جوانحی است. خداوند سبحان در تبیین حکمت نماز مىفرماید:
(أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى.[۸]
نماز را برای یاد کردنِ من به پا دار).
همچنین در حدیثی از پیامبر صلّی الله علیه و آله آمده است:
إنَّما فُرِضَتِ الصَّلاةُ، وَ اُمِرَ بِالحَجِّ وَ الطَّوافِ وَ اُشعِرَتِ المَناسِکُ لِإقامَةِ ذِکرِ اللّٰهِ
.
[۹]
واجب گشتن نماز و دستورِ گزاردن حج و طواف، و تعیینِ مناسک [حج]، در واقع برای زنده داشتن یاد خدایند.
در حدیثی دیگر از پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده است که فرمود:
أکثِروا ذِکرَ اللّهِ عزّ و جلّ عَلی کُلِّ حالٍ؛ فَإِنَّهُ لَیسَ عَمَلٌ أحَبَّ إلَی اللّهِ تَعالی وَ لا أنجیٰ لِعَبدٍ مِن کُلِّ سَیِّئَةٍ فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ مِن ذِکرِ اللّٰهِ.[۱۰]
در هر حالى، خداوند عزّ و جلّ را بسیار یاد کنید؛ زیرا هیچ عملی نزد خداوند متعال، محبوبتر و در رهانیدن بنده از هر بدىای در دنیا و آخرت، کارگرتر از یاد خدا نیست.
گویا این سخن، برای شنوندگان، موجب شگفتی شد که چگونه یاد خدا از انواع کارهای نیک، برتر و سازندهتر است. از این رو، یکی از حاضران پرسید: «یاد خدا حتّی از جنگیدن در راه خدا نیز برتر است؟!» و چون پیامبر صلّی الله علیه و آله در جواب، حکمت جنگیدن در راه خدا را یاد خدا برشمرد، حاضران گفتند: «ای پیامبر خدا! یاد خدا [کافی نیست] و ما را از جهاد، بینیاز نمىکند؟».پیامبر صلّی الله علیه و آله در پاسخ فرمود:
وَلَا الجِهادُ یَکفی مِن ذِکرِ اللهِ ولا یَصلُحُ الجِهادُ إلّا بِذِکرِ اللهِ، وَ إنَّمَا الجِهادُ شُعبَةٌ مِن شُعَبِ ذِکرِ اللّٰهِ.[۱۱]
جهاد هم شما را از یاد خدا بىنیاز نمىکند و جهاد، جز با یاد خدا، ارزشی ندارد. جهاد، در واقع، شاخهای از شاخههای یاد خداست.[۱۲]
[۱]. بقره: آیۀ ۱۲۵، حج: آیۀ ۲۵، فتح: آیۀ ۲۵.
[۲]. بقره: آیۀ ۱۸۷.
[۳]. اعراف: آیۀ ۱۳۸، طه: آیۀ ۹۱ و ۹۷، انبیا: آیۀ ۵۲، شعرا: آیۀ ۷۱.
[۴]. بربال اعتکاف: ص ۲۹.
[۵]. بقره: آیۀ ۱۲۵.
[۶]. ر. ک: مجمع البیان: ج ۱ ص ۳۸۵. همچنین به گزارشى استناد شده که مرحوم طبرسى میگوید: «قیل: إنّ سلیمان علیه السّلام کان یعتکف مسجد بیت المقدس السنة و السنتین و الشهر و الشهرین و أقلّ و أکثر...». این گزارش نیز علاوه بر این که سند معتبرى ندارد، با مسئولیت حکومتى حضرت سلیمان علیه السّلام ناسازگار است.
[۷]. ر.ک: ص۲۹ (مراتب برکات یاد خدا).
[۸]. طه: آیۀ ۱۴.
[۹]. عوالی اللآلی: ج ۱ ص ۳۲۳ ح ۶۰.
[۱۰]. کنز العمّال: ج ۲ ص ۲۴۳ ح ۳۹۳۱ و ص ۲۴۶ ح ۳۹۳۷.
[۱۱]. کنز العمّال: ج ۲ ص ۲۴۳ ح ۳۹۳۱ و ص ۲۴۶ ح ۳۹۳۷.
[۱۲]. محقّق نراقى در کتاب طاقدیس (ص ۳) نیز این مطلب را به شعر در آورده است:
گر نماز و روزهات فرمودهام
زان به سوى خود رهت بنمودهام
هم زکات و خمس و هم حج و جهاد
مطلب از جمله بود صرف فؤاد
تا بگردانى دل از مال و وطن
از عیال و خانمان و جان و تن
روى برتابى از اینها یکسره
روى آرى سوى آن یار سره
معنى اینها همه یکسان بود
روى دل کردن سوى جانان بود
زین سبب بیقصد و دل زینها یکى
نیست مقبول خداوند، اندکى.