به همت جمعی از علاقمندان به معارف قرآنی و حدیثی، از آقای هادی موحدی به عنوان خادم حدیث در تالار شیخ صدوق موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث تجلیل بعمل آمد.
به پاس پنجاه سال نشر قرآن و حدیث در میان عموم مردم، محفل نکوداشت جناب آقای حاجهادی موحدی، به عنوان "خادم حدیث" به همت جمعی از پژوهشگران و علاقمندان، در تالار شیخ مفید مؤسسۀ علمی فرهنگی دار الحدیث قم، ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۱، مصادف با سالروز ولادت امام نهم حضرتامام جواد علیه السلامو نخستین روز دهه فجر انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این مراسم، حجج اسلام آقایان محمد احسانی فر، علی هدایتی، سیدمحمود طباطبایی نژاد و دکتر رضا برنجکار به بیان ویژگیها و فعالیتهای آقای موحدی پرداختند.
ایشان سخنان خود را با گرامیداشت میلادامام جواد علیه السلامو یاد و خاطرهآیتالله ریشهریبه عنوان بنیانگذار دار الحدیث آغاز کرد. همچنین چهل و چهارمین سالروز ورود حضرت امام خمینی به ایران را به عنوان نقطه عطفی در تاریخ بشریت، تبریک و تهنیت گفت.
وی سخنان خود را با نقل دو حدیث در مورد اهمیت نشر حدیث ادامه داد:
مرحومشیخ کلینیدر کتاب شریفکافیبا اسناد خود از معاویة بن عمار اینگونه نقل میکند:
قُلْتُ لأَبِي عَبْدِ اللَّه
علیه السلام
: رَجُلٌ رَاوِيَةٌ لِحَدِيثِكُمْ يَبُثُّ ذَلِكَ فِي النَّاسِ ويُشَدِّدُه فِي قُلُوبِهِمْ وقُلُوبِ شِيعَتِكُمْ ولَعَلَّ عَابِداً مِنْ شِيعَتِكُمْ لَيْسَتْ لَه هَذِه الرِّوَايَةُ. أَيُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ: الرَّاوِيَةُ لِحَدِيثِنَا يَشُدُّ بِه قُلُوبَ شِيعَتِنَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ.[۱]
به امام صادق علیه السلام عرض کردم: شخصی روایتهای شما را فراوان میان مردم نشر میدهد به گونهای که دلهای مردم و دلهای شیعیان شما را نسبت به معارف دینی محکم میکند. عابدی از شیعیان شما هم هست که چنین نمیکند. کدامشان برتری دارد؟ فرمود: کسی که کارش روایتگری حدیث ما است که دل شیعیان ما را به علوم ما محکم میکند، از هزار عابد برتر است (نه برابر).
«راویه» که صفت «رجل» در حدیث آمده، تای آخر آن تای مبالغه است؛ همانند تای «علّامه» که تای مبالغه است.
حدیث دوم: مرحوم شیخ صدوق با اسناد خود از انس بن مالک ـ خادم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم از رسول گرامی اسلام(ص) نقل میکند:
المؤمنُ إذا ماتَ و تَرَكَ وَرَقةً واحِدَةً علَيها عِلمٌ تَكونُ تِلكَ الوَرَقةُ يَومَ القِيامَةِ سِتراً فيما بَينَهُ و بَينَ النّارِ، و أعطاهُ اللّهُ تباركَ و تعالى بكُلِّ حَرفٍ مَكتوبٍ علَيها مَدينَةً أوسَعَ مِن الدُّنيا سَبعَ مَرّاتٍ.[۲]
هرگاه مؤمن بمیرد و یک برگ را از خود به جا گذارد که بر آن علمی باشد، آن برگ از علم در قیامت مانعی بین او و آتش خواهد شد و خدای تبارک و تعالی در برابر هر حرفی که بر آن نوشته شده، شهری به وسعتی فراتر از هفت برابر دنیا به او عطا میکند. مراد از «علم» در این حدیث، علم الهی یعنی کتاب و سنت است نه علوم مادی.
نکتهی دیگر اینکه ممکن است سؤال شود: بهشتی با چنان وسعت که اگر انسان بخواهد سیری در آن داشته باشد، باید مدتها طی مسافت کند. آیا خستهکننده و ملالآور نیست؟! پاسخ این است که طی مسافت در بهشت با سرعت اسب و شتر یا اتومبیل و هواپیما و حتّی سرعت نور نیست که برای آن زندگیِ وسیع و متکامل، کُند خواهد بود، بلکه سیر و انتقال انسان در آنجا با سرعتِ خواست و اراده است. همین که اراده کرد کجا و چگونه برود، برایش حاصل است.لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ[۳]؛فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ[۴].
وی پس از نقل دو حدیث، به بیان ویژگیهای آقای موحدی پرداخت و اظهار داشت:
این برادر عزیزمان چند ویژگی برجسته دارد. یکی از آنها سختکوشی و پشتکار و همت بلند و عجیبش است. دوم اخلاص ایشان است. در این ویژگی هم واقعاً مثالزدنی است. سوم خوشسلیقگی و خلاقیت ایشان است. کارهایی انجام داده که این کارها دهها چاپ خورده آن هم چاپهای پرشماره.
با این شمارگان بالا اگر میخواست حق التألیف متعارف بگیرد، پولش با پارو بالا میرفت. اما همۀ شما مخصوصاً خانواده محترم ایشان بهتر میدانند که ایشان با چه پارسایی و زهدی زندگی میکرد. اینجور زندگی که سیره انبیا و اولیا و علمای ابرار بود، این هنر است و الا اینکه کسانی در مادیات و چرب و چیله خود بلولند، هر کرمی بلد است آنجور زندگی کند. خدای متعال در پرتو این پارسایی و آن اخلاص، و جهاد عظیم پژوهشی، چنان عزت و محبوبیتی به ایشان داد که:إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا.[۵]و همین صفات برجسته موجب این شد این طلبه ناچیز سالها قبل، از او خواهش و تقاضا کنم که با ایشان پیمان اخوت و برادری داشته باشم با اینکه قبل از او با فقیه و مفسر جلیل مرحوم آیتالله شب زندهدار و بعضی دوستان بزرگوار و دانشمند هم افتخار برادری داشتم.
در ادامه مراسم دکترعبدالله عمادیسرودۀ خود در مدح جناب آقای موحدی را خواند.
سخنان حجتالاسلام و المسلین هدایتی
سخنران بعدی مراسم حجتالاسلام و المسلین علی هدایتی بود. ایشان در ابتدا به امور خانوادگی و شخصی آقای موحدی پرداخت و اظهار داشت:
پدر ایشان مرحوم حاج محمدتقی، تاجر محترم بازار تهران بود. حاج هادی آقا هم توفیق داشت در زمانی که مشکل سردرد نداشت، همراه پدر باشد و حساب و کتابهای دفتری ایشان را انجام میداد و امانتدار بسیار موفقی بود و پدر فوقالعاده از او راضی بود. یک سیرۀ پدر ایشان این بود که کمک مالی به فرزندان نکند تا آنها روی پای خودشان بایستند و بزرگ شوند. دستپاکی حاج هادی آقا در زمانی که همراه پدر بود، مایه مباهات است. اما مادر ایشان در نوجوانیِ آقای موحدی رحمت خدا میرود و تقریباً ایشان یتیم بزرگ میشود و تقریباً حظّی از همراهی پدر و مادر تا آخر نبرد.
حجتالاسلام هدایتی در ادامه، به دیگر ویژگیهای آقای موحدی پرداخت: ایشان برای اینکه خود را از مشکلات در رژیم طاغوت حفظ کند، همیشه اواخر هفته، به کوهنوردی و طبیعتگردی میپرداخت. یک بار به من گفت: برای اینکه آن آلودگیهای تهران دامنم را نگیرد و بتوانم جسم و جان خود را حفظ کنم، ترجیح میدادم بزنم بیرون.
حاج آقا هادی برای اینکه در زمان طاغوت بتواند اطلاعات کافی از انقلاب پیدا کند، بارها و بارها پای سخنرانیهای متعدد سیاسی مینشست تا تعمیق اصول مبارزات را داشته باشد و تا آنجا که میتوانست در حد خودش با رژیم ستمشاهی مبارزه میکرد.
خدا به ایشان کمک کرد تا از فرقهها و گروهکهای آلوده سیاسی در آن زمان، حفظ شود. همواره ایشان به خط ولایت فقیه که حضرت امام ترسیم کرده بود، پایبند بود و الآن هم به همین شکل در خط امام و رهبری است و اگر کسی در کنارش برخلاف خط رهبری حرفی بزند، مستقیم برخورد میکند.
ویژگی دیگر ایشان، آمیختگی هنر، تعهد، ابتکار و نظمدهی خلاقانۀ ایشان در عرضهقرآنو حدیث است که به نوعی یک ابداع ماهرانه و جوانپسند و دلپسند را به وجود آورده به طوری که پیش از آن، دست کم من یادم نمیآید که این سبک وجود داشته باشد.
همۀ اینها در کنار این، خوش جلوه میکند که ایشان هیچ بهرهای از توانمندیهای اولیه، به شکل آکادمیک ندارد. امکانات هم تقریباً صفر است حتی یک موبایل ساده ندارد تا کارهایش را دنبال کند. تقریباً از هیچ، با توفیقات الهی و بدون هیچ چشمداشتی آن کارهای ارزنده را ارائه کرده است. اینها سبب شده که این جلسه برای نکوداشت ایشان برگزار شود. درست است که افرادی کارهای علمی بالاتری انجام دادهاند اما در شرایطی که ایشان انجام داده است، اگر نگوییم بینظیر است، میتوان کم نظیر دانست و ارزش یک جلسه نکوداشت را دارد.
صائب تبریزی میگوید: غفلت نگر که پشت به محراب کردهایم، در کشوری که قبلهنما موج میزند
اگر توجه داشته باشیم میبینیم در کنار ما افرادی هستند با اینکه چیزی برای شروع نداشتند اما با اراده قوی توانستند به جاهای بلند برسند. ایشان یک نمونه بارز است که میتواند قبلهنمای حرکت خیلی از عزیزانی باشد که در ابتدا چیزی برای عرضه ندارند.
خداوند حاج هادی آقا را به لطف خود از خیلی آفات حفظ کرده. آفاتی مثل خودپسندی، غرور، تکبر، سهمخواهی، پیدا کردن عنوان و شأن. کسی که چیز زیاد برای عرضه نداشته باشه، سر و صدایش زیاد است. حاج هادی آقا آن علمیت تخصصی را ندارد ولی دانسته است که چگونه با همین مقدار علمیت، چه جایگاهی دارد و چگونه مروج و مبلغ دین باشد. مثل سکههای اندک در یک کیسه نیست که سر و صدایش بلند باشد. اینها توفیقاتی است که خداوند به ایشان مرحمت کرده است.
رفتار ایشان برای ماها که نانخور امام زمان علیه السلام هستیم، درس است. امید که توفیقی باشد تا خودمان را بیشتر پیدا کنیم و از غفلت و آلودگیها محفوظ باشیم.
پایانبخش سخنان حجتالاسلام هدایتی حدیث زیر بود:
امام جواد علیه السلامکه صاحب امروز است، نامهای نوشت به بعضی از دوستانش. در آن نامه آمده:
أمّا هذِهِ الدُّنيا فَإِنّا فيها مُغتَرِفونَ، ولكِن مَن كانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ و دانَ بِدينِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَيثُ كانَ، والآخِرَةُ هِيَ دارُ القَرارِ.
[۶]
امّا اين دنياست كه ما از آن بهره میبریم لیكن هركه علاقهاش، همان علاقه به همراهش باشد و به دین او گراید، هرجا كه باشد، همراه او خواهد بود و آخرت، سراى ماندن است.
با اینکه حاج هادی آقا زمینههای خوب برای کسب ثروت و تجارت داشت، با یک حادثهای، سردردش شروع میشود و خدای متعال این لطف را در حقش میکند که بتواند با مکتب و مرام اهل بیت : در این دنیا انس پیدا کند. این خیلی مهم است و همین انس، ایشان را ان شاء الله تا قیامت همراهی میکند.
خدا رحمت کند آیتالله شیخ علی احمدی میانجی را. ایشان از قول مرحوم قاضی طباطبایی نقل میکرد: هرکسی که با روایات اهل بیت علیهم السلام انس داشته باشد خوشذات میشود. خوشذاتی بهرۀ آن کسی است که مأنوس با روایات اهل بیت علیهم السلام است.
در ادامه این مراسم دکتر محمدرضا آقاجانی قناد، سروده خود در وصف آقای موحدی را قرائت کرد.
پس از آن، مجری برنامه دکترمهدی سلیمانی آشتیانیبا ذکر خاطرهای گفت: یک بار از مدیر انتشارات ارم مرحوم حاج آقا حسین صحفی در مورد تیراژ آثار آقای موحدی پرسیدم. گفت: کتابچلچراغرا تا کنون ۵۸ بار چاپ کردهام و هربار پنج هزار نسخه. بسیاری از کتابهای علمیتر را سراغ داریم که تنها یک بار چاپ میشود و نسخههای همان چاپ اول هم روی دست میماند.
وی سخنان خود را با تبریک ولادت امام جواد علیه السلام و تشکر از مؤسسۀ دار الحدیث آغاز کرد که برای برگزاری محفل در سالن آنجا همراهی کردند. همچنین از خانوادۀ محترم حاج آقا موحدی قدردانی کرد که با ایشان همراهی کردند؛ چون معمولا افراد سختکوش زحماتی بر دوش خانواده هم دارند. همچنین درود فرستاد بر روح آیتالله ریشهری که دار الحدیث را بنیان نهاد و جناب آقای موحدی در کنار دار الحدیث، بسیاری از موفقیتهایش را به دست آورد.
سپس سخنانش را اینگونه ادامه داد: تصور کنید مؤسسۀ شاخصی است و برای خودش افراد سازمانی دارد و کارهایشان تعریف شده است. حال فردی از بیرون این مجموعه میآید بدون هیچ آشنایی قبلی و بدون هیچ سفارشی، طلبه هم نبوده و از جهت سنی هم دست کم یک نسل از معمول افراد دار الحدیث بزرگتر بوده بدون اینکه یک زبان چرب و نرم داشته باشد، اهل کرنش باشد، اهل مجیزگویی باشد، هرجا اشکالی هم دیده گفته و نقد کرده (ایشان خیلی مواقع کارهای ما را نقد میکند. اینطور نیست که کارهای دار الحدیث را تأیید کند تا تحویلش بگیرند) با همۀ این اوصاف، حدود سی سال در کنار و همراه این مجموعه قرار میگیرد و کم کم یک جایگاه مؤثر پیدا میکند و کارهای بسیاری تولید میکند با وجود موانع سازمانی و غیره که به شکلهای مختلف جلو پایش بوده. بارها این موانع را دیده اما خسته نشده. از شنیدن «نه» خسته نشده. رفته و دوباره و سه باره آمده. این باعث شده در کنار دار الحدیث دهها کار را منتشر کند.
بنده که از قدیمیهای دار الحدیثم، بسیاری از اتاقها را هنوز یک بار هم نرفتم. اما ایشان همۀ اتاقها را از صدر تا ذیل میرود. هم پول میگیرد برای نیازمندان و هم مباحث علمی و... این خیلی عجیب است و برای ما درس آموز است. خیلی از ماها تصور میکنیم که کاری از دستمان بر نمیآید اما خدا با این نمونه، میخواهد بگوید: میشود... و ایشان به لطف الهی با وجود نیستها و کمبودها خیلی چیزها را تولید کرده.
برخی کارهای آقای موحدی را نقد میکنند که خیلی ساده است. اما چون ایشان از دل مردم برآمده. کارهایی تولید میکند که به درد توده مردم میخورد و برای همین است که مورد استقبال و پرفروش است.
حجت الاسلام طباطبایینژاد در ادامه، برای نشان دادن عشق و استقامت آقای موحدی به کارش خاطرهای را بیان کرد. و در پایان افزود:
بدون اینکه ایشان موظف به آمدن به دار الحدیث باشد، شاید بتوانیم بگوییم: کم تعطیلترین شخص در دار الحدیث است.
سپس، مجری مراسم، دکتر آشتیانی که یکی از برنامههایش رسیدگی به کارهای خیریّۀ آقای موحدی است، از جمعآوری ماهیانه شش هفت میلیون تومان برای کمک به نیازمندان سخن گفت.
سرآغاز سخن حجتالاسلام برنجکار گرامیداشت ولادت امام جواد علیه السلام بود و لذا طلیعۀ سخنش را حدیثی از آن حضرت قرار داد:
نِعمَةٌ لا تُشكَرُ كَسَيِّئَةٍ لا تُغفَرُ.[۷]نعمتى كه سپاسگزارى نشود، مانند گناهى است كه آمرزیده نشود.
ایشان افزود: آقای موحدی یک نعمتی است که الحمد لله دوستان امروز این وظیفه را انجام دادند و شکر این نعمت را حداقل با یک جلسه حداقلی انجام دادند و اگر این انجام نمیشد، در واقع یک کار نابخشودنی بود. من هم به سهم خودم در این جلسه آمدم تا مراتب قدردانی خودم را عرض کنم.
میتوانیم آقای موحدی را به عنوان شخصی معرفی کنیم که با کمترین امکانات، بیشترین اثر را دارد. قلیل المعونة و کثیر المؤونة.
هیچگاه دنبال حواشی نبود. فکرش دنبال همان چیزی بود که تشخیص میداد باید انجام دهد؛ بدون اینکه کارمند باشد و حقوقی دریافت کند. ما دو جنبه را در ایشان زیاد میدیدیم: یکی خدمت بهقرآنو اهل بیت : و دیگری کمک به نیازمندان.
من اگر از کسی کمکی بخواهم و انجام ندهد، اصلاً دیگر به سمتش نمیروم و حتی با او قهر میکنم ولی ایشان اصلاً اینطور نبود. بارها میآمد پیش من و میگفتم: وقت ندارم اما باز هم میآمد. کمتر کسی را اینطور دیدهام؛ چون برای خودش منیّتی و جایگاهی قائل نیست. وظیفهاش را انجام میداد ولو باعث بعضی ناراحتیها میشد ولو جواب رد میشنید ولو ولو...
همانگونه که دوستان دیگر گفتند ایشان واقعاً یک نمونه و الگو برای ما است که با کمترین امکانات، بیشترین فعالیت را دارد بدون هیچ حاشیهای، بدون هیچ درگیری، بدون ناراحتی از کسی و هزاران بار هم جواب رد میشنود. به ما خیلی زود بر میخورد ولی ایشان از این جهت یک الگو بود. او تا آنجا که در توان داشت و دارد به آن دو وظیفه عمل میکند.
این کار شما که این مجلس را برگزار کردید، خیلی ارزش دارد. من از همۀ دوستان تشکر میکنم. ما در پژوهشگاه به مناسبت هفته پژوهش از ایشان تقدیر کردیم اما ارزش این کار شما خیلی بیشتر است. یعنی نیروها بدون اینکه از جایی دستوری باشد، مصوبهای باشد، بودجهای باشد، خودشان دست به کار شدند. این ارزش دارد. شما به این روایت امام جواد علیه السلام عمل کردید و از کسی که دارد بدون هیچ چشمداشتی کارش را به بهترین نحو انجام میدهد، تشکر کردید. برای ایشان و خانواده ایشان و برای همۀ شما آرزوی سلامتی دارم.
» آخرین سخنران مراسم، داماد محترم حاج آقای موحدی، جناب آقای دکتر احمدیمنش بود که به نمایندگی از پدر همسر گرامی جهت تشکر از دستاندرکاران مراسم، به ایراد سخن پرداخت.
وی اظهار داشت: وظیفهام است از طرف حاج آقای موحدی از همۀ بزرگوارانی که این بزرگداشت را برپا کردند، تشکر کنم. در درجه اول از کسانی که در جلسه حاضرند و بویژه دستاندرکاران این محفل. ظاهراً کتابی آماده شده و علاقهمندان به ایشان محبت کردند و دست به قلم بردند و در فضایل جناب آقای موحدی مطالبی نوشتند.
نکتۀ دیگر هم که طبیعتاً باید از آن یاد شود، قدردانی از مؤسسۀ علمی ـ فرهنگی دار الحدیث است که در طول این سالهای دراز، چنین فضایی را در اختیار جناب آقای موحدی قرار داد و در درجه بعد لازم است تشکر کنم از همۀ اساتید و بزرگوارانی که با ایشان همکاری داشتند که منجر شده به تولید این آثار.
پایانبخش محفل گرامیداشت
پایان بخش مراسم، تقدیم لوح یادبود و هدیه به جناب حاج آقای موحدی بود. آقای موحدی پیش از دریافت هدایا به دلیل اینکه به سختی میتوانست صحبت کند، خیلی کوتاه بیان داشت که آثار فراوان دارد که به دلیل نبود امکانات، همچنان چاپ نشده باقی مانده است و نیز طرحهایی دارد که برای نشر قرآن و حدیث که هنوز سابقه نداشته است. از خداوند خواست تا نیرو برای اجرای طرحها طرحها و امکانات برای چاپ آثارِ بایگانی شده، فراهم شود و نیز بار دیگر تصریح کرد که برای این کارها هیچ توقع مادی ندارد.
پایان بخش این مراسم، عکس یادگاری و اهداء لوح و هدیه به آقای هادی موحدی، توسط برگزار کنندگان بود.
[۱].كافی، ج ۱، ص ۸۱، ح ۹.
[۲].امالی، شیخ صدوق، ص ۹۱.
[۳].فرقان، آیه ۱۶.
[۴].زخرف، آیه ۷۱.
[۵].مریم، آیه ۹۶.
[۶].تحف العقول، ص ۴۵۶.
[۷].اعلام الدین، ص ۳۰۹.