استاد دانشگاه قرآن و حدیث ضمن اشاره به اینکه صدور روایات طبی از اهل بیت(ع) قطعی است تصریح کرد: استناد بیشتر روایات طبی به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) از منظر سندی دچار چالش است یعنی معمول روایات طبی وثاقت سندی ندارد و موثوق الصدور هم نیست.
کرسی آزاد اندیشی «چالشهای بهرهگیری از احادیث طبی» روز ۹ اسفندماه با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمینسیدمحمدکاظم طباطبایی، استاد دانشگاه قرآن و حدیث در این دانشگاه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
اگر در بحث روایات پزشکی طیف دیدگاهها را بررسی کنیم خیلی متنوع و متکثر هستند و نمیشود حتی طرفداران روایات طبی را زیر یک سقف جمع کرد چون همه آنها گرچه استفاده از روایات طبی را قبول دارند ولی دیدگاهشان خیلی با هم تفاوت دارد. نکته بعد اینکه حتی اگر ما اصطلاحاتی مثل طب اسلامی را نپذیریم باید قبول کنیم روایات طبی فراوانی داریم و این قابل انکار نیست به این معنا که در دوره حضور معصومان، افرادی به امام به عنوان کسی که از واقع خبر دارد مراجعه میکردند و از آنها سوالات پزشکی میپرسیدند.
موضوعی که میخواهیم به آن بپردازیم بدون پیشداوری نسبت به اینکه طب اسلامی داریم یا نداریم این است که اگر بخواهیم از روایات پزشکی استفاده کنیم با چالشهایی روبرو هستیم که باید آنها را در نظر بگیریم و اگر بدون در نظر گرفتن آنها وارد روایات طبی شویم ممکن است چیزی که به عنوان دین نیست و به امام منتسب نمیشود به معصوم نسبت دهیم که پیامدهای بدی دارد.
ما معرفتی را به عنوان معرفت دینی قبول داریم که مستند به کتاب و سنت باشد و اگر غیر از این باشد آن را به عنوان معرفت دینی نمیشناسیم. تنها معرفتی دینی است که آخرش به کتاب و سنت برگردد. مراد از سنت هم آن چیزی است که از پیامبر(ص) و امام صادر شده باشد. ما در زمانی که میتوانستیم به محضر امام برسیم دسترسی مستقیم به سنت داشتیم ولی الآن دسترسی مستقیم به سنت نداریم. آن چیزی که ما با آن ارتباط داریم حدیث است. حدیث ادعای حکایتگری از سنت را دارد ولی سنت نیست. این ادعای حکایتگری میتواند درست و دقیق و منضبط و کامل باشد و میتواند تقطیعشده یا جعلی باشد. تنها راه رسیدن ما به سنت هم حدیث است و راه دیگری نداریم. احراز سنت از طریق حدیث باید با استفاده از روش مقبول و شایسته انجام بگیرد که قانعکننده باشد. اگر ما بیاییم هر متنی که ادعای حکایتگری از سنت دارد را به عنوان سنت به مردم تحویل بدهیم افترا به خدا و رسول(ص) است.
روایات طبی نه وثاقت سندی دارد و نه موثوق الصدور است
استناد بیشتر روایات طبی به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) از این منظر دچار چالش است یعنی معمول روایات طبی وثاقت سندی ندارند و موثوق الصدور هم نیستند و اساسا بخشی از آنها سند ندارند که بخواهیم سند آنها را بررسی کنیم. این مربوط به روایات پزشکی نیست و خیلی از روایات اخلاقی و اعتقادی و تفسیری ما همینگونه است. پس وثاقت سندی نمیتواند در رابطه با آنها مطرح شود ولی وثاقت صدوری میتواند نسبت به برخی از آنها مورد استفاده قرار بگیرد البته وثاقت صدوری هم شرایطی دارد از جمله مقبولیت منبعی مثلا حدیث طبی در کتاب کافی آمده باشد، مقبولیت محتوایی و قرائن پیرامونی. وقتی وارد محتوا میشویم هندسه دین در برخی از محتواهایی که در روایات طبی آمده، آشکار است و اعتماد انسان به آن متن زیاد میشود ولی برخی از محتواها این ویژگی را ندارد و حتی در مواردی مخالف هستند مثلا دوایی تجویز شده است که در آن از اجزای میته استفاده شده است. مسئله بعد قرائن پیرامونی است که روایات طبی قرائن پیرامونی ندارند. پس استناد بیشتر روایات طبی به اهل بیت(ع) از نظر وثاقت سندی دچار اشکال است و موثوق هم نیستند.
خلاصه بحثم این است؛ آنچه معرفت را دینی میکند استناد به کتاب و سنت است و تنها راه رسیدن به سنت حدیث است و از حدیث به سنت رسیدن نیازمند روش منطقی و مقبول است یعنی تساهل در این امر کار را درست نمیکند و هرچه سادهانگارانهتر برخورد کنیم احتمال آسیب دیدن سنت بیشتر میشود. پس باید اینجا خیلی سختگیری کنیم.
دامنه طب را محدود نکنید
در ادامه این نشست غلامرضا نورمحمدی، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
ورود ما در این موضوع به سه دهه قبل برمیگردد. اگر قرار است حکمی صادر شود دو مرحله پیشینی دارد؛ مفهومشناسی، موضوعشناسی. من سوالم این است طب یعنی چه؟ تصور دوستان از طب فقط حوزه درمان است. طب چهار مرحله تطوری داشته و الآن فقط درمان نیست. طب، پیشگیری هم نیست. الآن تخصصی درست شده به نام پزشکی اجتماعی که سراغ سرچشمه بیماری در جامعه میرود. پس اصلا مسیر طب عوض شده است. جالب است که آن طرفیها گستردگی ایجاد میکنند ولی ما محدودیت ایجاد میکنیم. اتفاقا از همان زمان رویکرد ائمه به طب درمان نبوده است.
الآن سلامت معنوی در غرب وارد طب شده است. اصلا سلامت چهارده بعد دارد، آیا اسلام در این چهارده بعد چیزی ندارد؟ چرا طب را در طب جسمی خلاصه کردیم. یک زمان است میخواهیم بگوییم جریان فعلی افراط کردند که من هم با این نظر موافقم ولی نباید اصل طب اسلامی را نفی کرد. هشت دانش باید وسط بیاید تا رابطه دین و سلامت را مشخص کند. این بحث تکدانشی نیست که فقط مختص علوم حدیث باشد. حداقل صد مورد در قرآن راجع به تغذیه صحبت داریم پس علوم قرآن و تفسیر هم حرف برای گفتن دارد.
ما باید موضوع و مفهوم را مشخص کنیم بعد حکم صادر کنیم. آیا ما در احادیث طبی فقط بحث سند و متن را داریم؟ خیر، خیلی مباحث به اصول برمیگردد ولی اینها ربطی به طب ندارد و شما هر چیزی که مضافالیه آن را اسلامی قرار دادید همین چالش را خواهید داشت. یک موقع میخواهیم جریانشناسی کنیم میگوییم طلاب بدون علم و آگاهی وارد این حوزه نشوند ولی اگر با احتیاط وارد شویم اشکالی ندارد.