استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: شبههای که مطرح میکنند این است که غضب فاطمه(س) مسئله شخصی و احساسات زنانه بوده است نه یک ماجرای سیاسی و دینی؛ جواب میدهیم که فاطمه(س) یکی از ۵ تن و از اهل بیت(ع) هستند که براساس آیه تطهیر، هرگونه رجس از آنان دور است و دارای مقام عصمت هستند؛ بنابراین شان فاطمه(س) مطهره و معصومه است و احساسات منفی زنانه دخالتی در دفاع ایشان از ولایت ندارد.
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا جباری؛ استاد مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۲ آذرماه در ادامه سلسله مباحث پاسخ به شبهات فاطمی که از سوی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه به مناسبت ایام فاطمیه(س) در حال برگزاری است به برخی شبهات مانند جلب رضایت حضرت فاطمه(س) از سوی خلفا و اینکه فدک و ... مسئلهای شخصی و احساسات زنانه بوده است پاسخ داد که متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛
حیات حضرت زهرا(س) به لحاظ اسوهبودن باید در ابعاد مختلف مورد مداقه قرار بگیرد زیرا ما به سلوک فردی، اجتماعی و خانوادگی ایشان و حتی به سلوک زیستمحیطی ایشان برای الگوگیری نیازمند هستیم گرچه بحث ما در مورد حیات اجتماعی ایشان است.
یکی از شاخصترین ابعاد سلوک اجتماعی، سلوک سیاسی است و در ذیل آن سلوک فرهنگی و حیات اقتصادی و معاشرتی با آحاد جامعه هم مطرح است؛ در بعد سیاسی زندگی ایشان را میتوان به سه دوره قبل و بعد از هجرت و دوره کوتاه بعد از وفات پیامبر(ص) تقسیم کنیم. دوره اول چون در سن طفولیت و خردسالی و کودکی بوده است، گزارشات چندانی نداریم گرچه برخی گزارشات محدود و معدود در مورد قرب و نزدیکی آن حضرت با پیامبر(ص) وجود دارد.
در دوره دوم، گزارشاتی از موضعگیریهای سیاسی آن حضرت داریم از جمله اینکه در بحث فتح مکه، حضرت زهرا(س) نسبت به خواهر شوهرش معترض شد زیرا ۱۰ تا ۱۳ نفر به دستور پیامبر(ص) مهدورالدم بودند و یکی از اینها در خانه امهانی(خواهر شوهر حضرت) پناه گرفته بود و امیرالمؤمنین(ع) هم برای اجرای حکم به منزل امهانی رفت ولی او منع شد و از علی(ع) نزد پیامبر(ص) گلایه کرد و اینجا فاطمه(س) به دفاع از علی(ع) پرداخت.
فعالیت اجتماعی زهرا(س) ذیل حرکت پیامبر(ص)
حضرت فاطمه(س) در دوران حیات پیامبر(ص)، به دلایلی موضع سیاسی مستقلی نداشتند چون فعالیت سیاسی خود را در ذیل حرکت سیاسی پیامبر(ص) تنظیم فرمودند کما اینکه حضرت علی(ع) هم در هیچ جایی اظهارنظری درباره مواضع پیامبر نداشتند و این بیانگر آن است که علی(ع) نفس پیامبر(ص) بود در حالی که برخی اظهار نظر در رد فرمایش پیامبر(ص) در سابقه فعالیت خود دارند.
دقیقا همین مسئله را در مورد فاطمه(س) هم باید گفت و هر جایی پیامبر(ص) امری میکرد فاطمه(س) تسلیم بود؛ در جریان حجهالبلاغ، خلیفه دوم و برخی صحابه دیگر به پیامبر نسبت به نوع حجی که پیامبر به آنان گفت داشته باشید معترض شدند ولی علی(ع) وقتی در میانه حج تمتع و عمره بر فاطمه وارد شد و دید ایشان لباس رنگی پوشیده و از احرام بیرون رفته است سؤال کرد و ایشان فرمود پیامبر(ص) امر کرد و من هم تبعیت کردم در حالی که حج خود علی(ع) شبیه پیامبر(ص)، حج قِران بود.
سکوت؛ مهر تایید بر انحراف
تنها موقفی که حضرت زهرا(س) مجبور شدند موضعگیری سیاسی آشکار داشته باشند بحث فدک بود زیرا سکوت در اینجا به معنای تاییدی بر انحرافی بود که رخ داد و فاطمه به عنوان صدیقه و مطهره نمیتوانست کوتاه بیاید و چنان نقشآفرینی کرد که این سیره سیاسی برای همه تا قیامت الگو است. ایشان تا آخرین لحظات زندگی کنشگری سیاسی خود را داشت و موضع و رفتار قهرآمیز خود را نسبت به خلفا بیان کرد.
گاهی این شبهه مطرح است که حضرت در روزهای آخر عمر نسبت به عملکرد خلفا راضی شدند و اینطور که شیعه مطرح میکند، نیست؛ پاسخ ما این است که اگر به صحیح بخاری و مسلم که مهمترین منابع حدیثی اهل سنت هستند و یا در آثار ابن قتیبه میبینیم که با صراحت این مسئله بحث شده است. فاطمه(س) بعد از تعرض نسبت به ساحت امامت و هجوم به خانه و غصب خلافت ظاهری مواضع قهرآمیزی گرفتند و اصل هجوم هم در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد. اینکه خلفای اول و دوم اقدام به دلجویی از حضرت زهرا(س) کردند در منابع شیعه(قیس هلالی) و اهل سنت در برخی منابع ذکر شده است. در صحیح بخاری حداقل در سه جا آمده است که فاطمه غضبناک بر ابوبکر بود و این غضب تا رحلت ایشان ادامه یافت.
همچنین آمده است که فاطمه(س) همراه عمویش عباس برای میراثخواهی پیش ابوبکر رفت و او از اینکه میراث را بدهد ابا کرد و به حدیث «انا معاشر الانبیاء لا نورث ...» استناد کرد که این حدیث یا کلا مجعول است و یا انتهای آن یعنی «ما ترکنا صدقه» را نادرست بدانیم. در انتهای این گزارش داریم که فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و او را ترک کرد و تا زمان وفات اینگونه بود. در کتاب مغازی در جریان غزوه خیبر آمده است که فاطمه با آنان قهر کرد و این قهر تا انتها باقی ماند. در روایت دیگری در صحیح بخاری باز بر این مسئله تاکید شده است.
در صحیح مسلم در جلد دوم هم باز همین روایت آمده است؛ حال با وجود این منابع که معتبرترین منابع حدیثی در اهل سنت است وهابیون با استناد به چه چیزی از رضایت حضرت فاطمه(س) سخن میگویند. در کتاب عبدالرزاق سمعونی که مقدم بر صحیح بخاری است باز این روایت ذکر شده است و اینکه امیرالمؤمنین فاطمه را شبانه دفن کرد تا ابوبکر بر او نماز نخواند و در طبقاتالکبری که باز مقدم بر صحیح بخاری و مسلم است آمده است که فاطمه(س) بر آنها غضب کرد و تا آخر عمر با آنان سخنی نگفت. ابن حبان که بعد از بخاری است نوشته است فاطمه آنان را ترک کرد و در این حال وفات کرد و ابن ابی الحدید هم میگوید فاطمه(س) از دنیا رفت در حالی که بر ابوبکر و عمر غضبناک بود.
تعبیر اینکه فاطمه بضعه منی و اینکه غضب او غضب پیامبر(ص) است باز در بسیاری از متون روایی اهل سنت آمده است. برخی هم این مطلب را آوردهاند و تسامح کرده و میگویند بهتر بود که خلیفه رضایت فاطمه(س) را به دست میآورد که این هم عجیب است.
طبری هم مطرح کرده است که علی(ع) تا زمان شهادت حضرت فاطمه(س) با ابوبکر بیعت نکرد که این مسئله هم باید بررسی شود زیرا اینها مدعی هستند که تا زمان حیات فاطمه، علی بیعت نکرد ولی بعد از شهادت آن حضرت، علی بیعت کرد که به نظر ما این مطلب، ناقص است زیرا ما هم معتقدیم که علی(ع) بعد از شهادت حضرت زهرا(س) با ابوبکر بیعت کرد ولی دو بیعت وجود داشت؛ یکی اجباری که در حیات حضرت زهرا(س) و بعد از هجوم به بیت انجام شد و دیگری اکراهی بود که بعد از شهادت حضرت زهرا(س) رخ داد و اصحاب هم آن را بیعت تلقی نمیکردند زیرا بحث جنگ مطرح بود و چون علی(ع) بیعت نکرده بود مردم از رفتن به جنگ ابا داشتند لذا علی(ع) با اکراه بیعت کرد.
غضب فاطمه تا پایان عمر ادامه یافت
این که خلیفه اول و دوم برای رضایتخواهی رفتند و علی(ع) را واسطه کردند و در نهایت به دیدار ایشان رفتند در منابع مختلف بیان شده و آمده است وقتی سلام کردند، فاطمه(س) پاسخ آنان را نداد؛ طبق نقل الامامه و السیاسه فرمودند من در هر نمازی بر شما لعن میکنم و روایت معروف پیامبر(ص) را به آنان یادآوری کرد که مگر ایشان نفرمودند رضایت خدا در رضایت فاطمه و غضب خدا در غضب فاطمه(س) است و آنها تایید کردند و حضرت فرمود به خدا قسم که شما رضایت مرا جلب نکردید.
اینجا این سؤال مطرح است که آیا این اقدام خلفا برای پشیمانی واقعی بوده است یا برای ظاهرسازی و بازسازی وجهه خودشان که باز اگر به متون تاریخی مراجعه کنیم میبینیم هدف دوم مطرح است. در تاریخ طبری و یعقوبی و خیلی از مصادر اهل سنت آمده است که ابوبکر در آخر عمرش، ۹ آرزو کرد از جمله اینکه گفته است سه کار بود که انجام دادم و ای کاش نمیکردم و یکی از اینها این بود که ای کاش کشف بیت نمیکردم. همچنین گفته است ای کاش من از پیامبر(ص) میپرسیدم امر جانشینی بعد از شما چگونه است؟ این جمله نشان میدهد که او در این آرزو صداقت نداشت زیرا مگر پیامبر(ص) بارها و نه یکبار برای بعد از خودشان تعیین تکلیف نکردند؟ مگر غدیر خم جلوی چشمان آنان نبود؟ ایا روایت قلم و دوات در ذهن او نبود؟ لذا چنانچه در اینجا صداقت نبود در ماجرای اخذ رضایت هم این صداقت وجود نداشت.
غضب فاطمه احساسات زنانه نبود
شبهه دیگری که مطرح میکنند که غضب فاطمه(س) مسئله شخصی و احساسات زنانه بوده است نه یک ماجرای سیاسی و دینی که جواب میدهیم که فاطمه(س) یکی از ۵ تن و از اهل بیت(ع) هستند که براساس آیه تطهیر، هرگونه رجس از آنان دور است و دارای مقام عصمت هستند. انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس...؛ آیا کسی در اهل سنت هست که منکر این آیه و روایت شود؛ بیش از ده روایت از ام سلمه نقل شده است که وقتی این آیه نازل شد پیامبر(ص) اهل بیت(ع) را زیر عبا برد. بنابراین شان فاطمه(س) مطهره و معصومه است.
پیامبر(ص) براساس روایات متعدد و مختلف فرمودند که فاطمه بضعه منی ... و اینکه غضب فاطمه، غضب خداست. در مورد کدام شخصیتی از سوی پیامبر(ص) چنین تعبیری صادر شده است و آیا لازمه آن غیر از عصمت است زیرا معنای این تعبیر آن است که از او هیچ خلافی صادر نمیشود که رضایت او برابر رضایت خدا و غضب او غضب خداست.
بنابراین مسئله فدک و ... شخصی نبود بلکه امری فراتر از اینها بود و بحث اصلی بر سر امامت و جانشینی پیامبر(ص) است.