پژوهشگر مطالعات حدیثی ضمن اشاره به اینکه «زیارت» یکی از معارف مهم اهل بیت(ع) و نوعی مکتب تعلیمی است، به بررسی اهمیت و جایگاه زیارت جامعه کبیره از امام هادی(ع) پرداخت.
زیارت جامعه کبیره میراث ارزشمندی است که از امام هادی(ع) به یادگار مانده است و بهترین سند برای شناخت ائمه معصومین(ع) به شمار میآید.
در سالروز شهادت امام هادی(ع) در گفتوگو با عبدالحسین طالعی؛ استاد دانشگاه قم و پژوهشگر تراث اسلامی پیرامون اهمیت این زیارت سخن گفتیم که حاصل آن را در ادامه میخوانید؛
من دو سه نکته به عنوان مقدمه عرض میکنم؛ یک نکته که مرحوم علامه امینی بر آن تاکید داشته است و در جهت رفع این نقیصه خودش گامهایی برداشته، این است که «زیارت» یکی از معارف مهم اهل بیت(ع) است. توضیح مطلب اینکه اهل بیت(ع) نه تنها از جایگاه واقعی خودشان که سرپرستی امور امت اسلام باشد کنار زده شدند بلکه حتی از جایگاه تعلیمی هم کنار زده شدند و ظالمان و غاصبان آنها را کنار گذاشتند. منصبهای تعلیمی معمولا شامل این عناوین بود؛ قاضی، مفتی، مدرس، مفسر، خطیب. در هیچ کدام از این منصبها یک امام معصوم را نمیبینیم و فقط گاهی بعضی از کسانی که شاگرد ائمه بودند به این مناصب رسیدند که البته آن هم خیلی معدود بود و افرادی مثل ابن عباس و ابن مسعود به مناصبی دست یافتند. در عین حال ائمه با اینکه فرزندان پیامبر(ص) بودند و غاصبان ادعا داشتند ما خلیفه پیامبر(ع) هستیم ولی این همه بیتوجهی به نسل پیامبر(ص) صورت گرفت و این یک سوال بیجواب در تاریخ اسلام است که اگر کسی به جواب برسد به حقیقت تلخی میرسد. از این جهت حاکمان وقت حتی در حد امام جماعت یک مسجد دورافتاده هم به امام معصوم جایگاه ندادند.
مردمی که رطوبت میمکند ولی سراغ رودخانه نمیروند
تا اینجا ما داریم از حاکمان مینالیم که حاکمان شأن ائمه را رعایت نکردند؛ مردم چطور؟ آیا مردم این وسط تکلیفی نداشتند؟ بگذارید جملهای از امام باقر(ع) عرض کنم که در عین کوتاهی درد دلی فوقالعاده جانسوز است. امام باقر(ع) فرمود: «يَمُصُّونَ اَلثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ اَلنَّهَرَ اَلْعَظِيمَ». «یمصون» یعنی مکیدن. «ثماد» یعنی چه؟ در فضای کمآبی مثل مکه یا بیابانهای منطقه حجاز که آب خیلی کمبود، برکه درست میکردند و این برکهها برای این بود که مقداری آب برای رهگذران ذخیره شود. برکههایی که درست میکردند معمولا به وسیله باران پر میشد و به صورت ذخیره باقی میماند. آب برکه در اثر استفاده مدام به پایان میرسید. وقتی آب برکه تمام میشد افرادی که سراغ برکه میآمدند، شنهای اطراف برکه که هنوز رطوبت داشت را در دهان میگذاشتند و آب آن را میمکیدند. «يَمُصُّونَ اَلثِّمَادَ» یعنی رفع تشنگی به وسیله مکیدن شنهای خیس. امام باقر(ع) میفرماید این مردم در طلب علم دین، شنهای خیس را مکیدند که مقدار مختصری آب دارد، ولی همین مردم نهر عظیم را رها کردند.
این گزارش بیان وضعیت گذشته نیست که بگوییم امروز از این وضعیت دست برداشتیم. خیر، امروز هم همین هستیم. کسی که بخواهد در فضای شناخت اسلام و حتی شاخصهای مهمی از اسلام مثل کلمات کلیدی الهیات، علم خدا، قدرت خدا، اختیار انسان کار کند، میبیند آنهایی که ادعای علمیت داشتند چقدر به در و دیوار زدند و از این طرف و آن طرف گدایی مطالب علمی کردند در حالی که گمشده آنها در جملات کوتاه و ساده و عمیق اهل بیت(ع) آمده است. پس این درد دل امام باقر(ع) از وضع امروز جامعه علمی ما هم هست.
زیارتنامه؛ مدرسه معارفی اهل بیت(ع) برای مردم
در این شرایط که اهل بیت(ع) از یک طرف حرص دارند بر اینکه باب هدایت را به روی مردم ولو مردم قدر ناشناس، بازکنند و از طرف دیگر نه حاکمان به آنها اقبال میکنند چون میدانند اگر علم ائمه ظاهر شود جایگاهی برای آنها باقی نمیماند، و نه مردم عادی به اهل بیت(ع) اقبال میکنند، اهل بیت(ع) از جهت خیرخواهی و دلسوزی برای مردم سعی کردند راه علم را به روی مردم بگشایند. عبارت علامه امینی این است که یکی از مهمترین مدرسهها و مکتبهایی که ائمه(ع) در آن را به روی مردم گشودند باب زیارتنامهها بود.
علامه امینی برای اینکه قدمهایی در این راه برداشته باشد کارهایی کرد از جمله تحقیق کتاب کامل الزیارات مرحوم ابن قولویه قمی که اولینبار توسط ایشان مورد تحقیق قرار گرفت و منتشر شد. همینطور کتابی به نام «ادب الزائر» نوشت شامل هشتاد نکته برای آداب زیارت سیدالشهدا که از روایات استخراج کرده است، یعنی از زمانی که زائر در خانه است تا زمانی که حرکت میکند و به زیارت میرود و برمیگردد. البته بعد که علامه وارد کار الغدیر شد دیگر برای این موضوع فرصت پیدا نکرد گرچه هنوز به این کار علاقه داشت.
ائمه(ع) چگونه زیارت را تبدیل به یک مکتب تعلیمی کردند؟
آنچه میخواهم بگویم این است که ائمه(ع) چگونه زیارت را تبدیل به یک مکتب تعلیمی کردند. وقتی اهل بیت(ع) به زیارت قبور جدشان میرفتند متنی میخواندند. طبیعتا حاکمان نسبت به این متنی که ائمه میخواندند حساسیتی نشان نمیدادند چون میگفتند فرزندی نزد مزار پدرش رفته و حرفهایی زده که مهم نیست. این حرفها در نگاه حاکمان مهم نبود لذا حساسیت نشان نمیدادند ولی موضوع این بود که حاکمان جایگاه امامتی اهل بیت(ع) را نمیشناختند. چون جایگاه امامتی اهل بیت(ع) را نمیشناختند، توصیفاتی که ائمه هنگام زیارت بیان میکردند را توصیفات عادی پدر و پسری قلمداد میکردند در حالی که آنها غافل بودند کلام ائمه وحی است و وقتی توصیفی میکنند اغراق ندارد لذا اهل بیت(ع) حقایقی در لابلای این زیارتنامهها بیان کردند که الآن به صورت گنجینههایی در اختیار ما است. گنجینههایی مثل زیارت عاشورا، زیارت اربعین، زیارت جامعه کبیره و ...
انتقاد از بیتوجهی به متن زیارتنامهها
گفتم حاکمان به ائمه بها ندادند، مردم آن زمان به ائمه بها ندادند، حالا میخواهم عرض کنم مردم این زمان که به امامشناسی نیاز دارند و میدانند امامشناسی برای رفع بسیاری از بدعتها و انحرافات کلید است چرا به متون زیارات بیتوجهی میکنند. باز این یک سوال بیجواب است. سوالی است که ما باید برای پاسخ به آن رفتار خودمان را عوض کنیم.
این مقدمه برای این بود که عرض کنم جامعه کبیره یکی از جلوههایی است که از یک طرف عظمت اهل بیت(ع) را نشان میدهد و اینکه آنها رحمت برای امت بودند و از طرف دیگر بیتوجهی ما و کفران این نعمت بزرگ را نشان میدهد. نباید به این واقعیت تلخ بیتوجه بود که امام هادی(ع) ۳۳ سال امام بودند ولی اگر به خیلی از درسخواندهها بگوییم ۳۳ دقیقه درباره امام هادی(ع) صحبت کنید نمیتوانند و این شرمندگی را باید جبران کنیم.
وقتی راوی خدمت امام هادی(ع) میرود عرض میکند من دوست دارم زیارتی به ما یاد دهید که فصیح و بلیغ باشد. اجازه دهید اینجا یک نکته عرض کنم که راجع به همه کلمات ائمه است به خصوص کلماتی مثل جامعه کبیره که در نهایت فصاحت و بلاغت است. امیرالمومنین(ع) جملهای در نهج البلاغه درباره قرآن دارد و میفرماید: «ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِیقٌ»، یعنی ظاهرش زیباست، باطنش ژرف. بعضی کلمات زیبا است ولی باطن عمیقی ندارد مثل برخی اشعار. بعضی موارد کلام عمیق است ولی بیان، بیان زیبایی نیست. امیرالمومنین(ع) در مورد قرآن میفرماید هم ظاهرش زیبا است و هم باطنش ژرف و استوار. در قرآن این مطلب به خوبی حس میشود ولی کلام خود اهل بیت(ع) هم اینگونه است. بعضی کلمات اهل بیت(ع) بسیار فشرده است ولی هرچه درباره آن حرف میزنیم نکات و لایههای دیگری دارد. نمونه آن که مختصر توجهی به آن شده نهج البلاغه است که این همه شرح شده است ولی هنوز جای کار دارد.
در اینجا راوی خدمت امام هادی(ع) رفته است و از ایشان خواسته زیارتی فصیح و بلیغ بیان بفرمایید. اهل بیت(ع) کلام عادیشان فصیلح و بلیغ است، حال ببینید در این زیارت که قرار است درباره شناخت اهل بیت(ع) سخنانی فصیح و بلیغ بیان بفرمایند چه اتفاقی میافتد.
بیان ۴۰۰ صفت ائمه(ع) در جامعه کبیره
امام در متن جامعه کبیره نزدیک به ۴۰۰ صفت برای ائمه بیان میکنند و جا دارد این زیارت متن درسی بشود یعنی فراتر از شرح و تفسیر جمله به جمله، درسنامههایی از این دعا استخراج شود. مثلا اینکه نسبت ائمه با خدا چگونه است، نسبت ائمه با مردم چگونه است، وظیفه مردم در قبال ائمه چیست، شاخصهای رفتاری کسی که پیرو اهل بیت(ع) است چیست. اینها نمونههایی است از بایستههای پژوهشی که باید در مورد جامعه کبیره پژوهش شود و بعد از آن ترویج شود تا به عمل و رفتاری مطابق با جامعه کبیره و آنچه امام هادی(ع) از ما توقع دارند برسیم.
ما تحریرهای ادبی از جامعه کبیره لازم داریم، تحریرهای داستانگونه از آن نوعی که درباره مثنوی شده است. کارهای موضوعی بر اساس جامعه کبیره لازم داریم. باید پایاننامههایی در این زمینه نوشته شود. تعداد پایاننامههایی که تاکنون درباره جامعه کبیره نوشته شده واقعا کم است. یک نکته مهم دیگر این است درباره جامعه کبیره به دو نوع تحلیل نیاز داریم یک تحلیل عقلی که بروندینی است و یک تحلیل نقلی که دروندینی است. ما به این گونه تحلیلهای عقلی و نقلی نیاز داریم. مخصوصا برای نسل پرسشگر و کنجکاو فعلی این تحلیلها بسیار مورد نیاز است.
من میخواهم از این فرصت استفاده کنم و به یکی از بایستههای پژوهشی که زمین مانده بود و محقق فقید، عباس نوری این کار را به ثمر رساند اشاره کنم. این محقق بزرگوار در یک گام بسیار ضروری در سال ۸۶ به عنوان پایاننامه ارشد کاری عرضه کرد که بعدها آن را چاپ کرد، تحت عنوان «مستندات قرآنی زیارت جامعه کبیره». ایشان در این کار گام اولیه در تحلیل قرآنی جامعه کبیره را برداشت. آن گام اول چه بود؟
جامعه کبیره نوعی تفسیر قرآن است
مرحوم نوری ۱۲۰ آیه استخراج کرد که این ۱۲۰ آیه در جامعه کبیره به نوعی مورد اشاره و استناد قرار گرفته است. آیات را در دو جدول آورد یکبار به ترتیب آیات قرآن و یکبار به عنوان جملات جامعه کبیره. به هر صورت ایشان ۱۲۰ آیه آورد با این توضیح که این آیات مشابهش در جامعه کبیره آمده و نشان داد جامعه کبیره با همین حجم اندکش نوعی تفسیر قرآن به شمار میآید. بعد از این ۱۲۰ آیه، ۲۰ آیه را انتخاب کرد و ذیل آنها شرح و بسط بیشتری داد یعنی ذیل هر آیهای اول مفردات آیه را معنا کرد، بعد اقوال مفسران را مطرح کرد و بعد روایاتی که درباره آیه بیان شده است. در این پژوهش تطبیقی معلوم میشود چقدر بیان جامعه کبیره موجز و در عین ایجاز عمیق و پرمطلب است.
آیاتی که ایشان آورده، گاهی عین متن آیه در جامعه کبیره نقل شده است و گاهی برای تفسیر کلمات کلیدی یک آیه به کار میآید. مثلا در جامعه کبیره سه بار اشاره شده است که ائمه(ع) «صراط مستقیم» هستند. گاهی مضمون یک آیه قرآن در جامعه کبیره بیان شده است بدون اینکه عین الفاظ قرآن به کار برده شود. مثلا آیه ۵۶ بقره مربوط به قومی است که خدا جان آنها را گرفت ولی در همین دنیا آنها را زنده کرد. این آیه یکی از ادله قرآن رجعت است. در فرازی از جامعه کبیره هم درباره رجعت صحبت میشود، در عین حال هیچ اشارهای به آیه قرآن نشده است.
گاهی تفسیر مضمونی است ولی به کمک روایات است مثلا داستان باب حطه در آیه ۵۸ سوره بقره بیان شده است. این آیه اشاره به دروازهای دارد که بنی اسرائیل باید از آن عبور میکردند. اگر بخواهیم بدانیم که امروز این آیه چه معنایی دارد باید سراغ اهل بیت(ع) برویم. اهل بیت(ع) فرمودند باب حطه این امت، ما هستیم و اگر این امت بخواهد از قصورش توبه کند راهش این است از طریق ما وارد شود. این مضمون در روایات دیگر فراوان آمده است و ما به کمک این روایات بین آیه قرآن و این عبارت جامعه کبیره ارتباط برقرار میکنیم که حضرت فرمودند: «البابُ المبتَلی بِه النّاس» یعنی ائمه دروازهای هستند که خدا مردم را با آن میآزماید. این پنج گروه از آیات بود که من عرض کردم و بنا ندارم کل ۱۲۰ آیه را گروهبندی کنم. من از اهل تحقیق خواهش میکنم که تمام این آیات را دستهبندی کنند. خلاصه یک تعداد از کلمات کلیدی که در فهم قرآن به کار میآید را به کمک این جدول میتوان پیدا کرد.