استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران با اشاره به جایگاه امیرالمومنین(ع) نزد پیامبر(ص) به شرح ماجرای اسقفی پرداخت که با تعجب از گستردگی علم امام علی(ع) ایشان را با پیامبر(ص) اشتباه گرفت.
در ایام میلاد با سعادت حضرت علی(ع) هستیم؛ شخصیتی بینظیر که آیات متعددی از قرآن در وصف او و خانواده پاک ایشان نازل شده است.
به اعتراف دوستان و دشمنانش، مسلمان و غیرمسلمان، روشنفکر و غیرروشنفکر و به اذعان هر انسانی که وجدان بیداری داشته باشد؛ حضرت علی(ع) در تاریخ چونان خورشید میدرخشد و کسی را یارای رسیدن به آن مقام و جایگاه نیست.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو باحجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مهدویراد؛ استاد پردیس فارابی دانشگاه تهران به بررسی وجوه شخصیتی امیرالمؤمنین(ع) پرداخته است که در ادامه میخوانید؛
امام علی(ع) شخصیت ذوابعاد و جامعالاطرافی هستند و از یک سو در شجاعت زبانزد و از سوی دیگر در عرفان و عبادت یگانهاند، چگونه این صفات قابل جمع در یک وجود است؟
روایات بسیار زیادی در مورد علی(ع) و جایگاه ایشان به خصوص از زبان پیامبر(ص) داریم و از جمله یکی از پرشکوهترین روایاتی که آمده است این است: «علی مع القرآن و القرآن مع علی؛ علی با قرآن است و قرآن با علی است» سخنی که حکایت از دو ویژگی مهم و رفیع علوی دارد: یکی همراهی علی(ع) با قرآن و دیگری معیت قرآن با علی(ع) در روایت دیگری هم میخوانیم؛ علی مع الحق و الحق مع علی یدور ما حیث دار؛ یعنی علی(ع) تجسم عینی معانی و آموزههای قرآن کریم است.
خداوند مجموعه تعالیم و معارف را مانند قرآن در اختیار انسان قرار داده است تا به قله معرفت برسد و همه اینها وقتی در وجود یک انسان تجسم شود آن فرد، امام(ع) است. کسی از ام سلمه سؤال کرد که شما مدتها با پیامبر(ص) بودید، در یک بیان کوتاه شخصیت رسولالله را برای ما بازگو کنید و امسلمه فرمود: کان خلقه القرآن؛ پیامبر(ص) تجسم عینی قرآن است و علی(ع) هم نفس پیامبر(ص) است آن هم به تعبیر آیه شریفه مباهله «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ».
وصفهایی که پیامبر(ص) در توصیف علی(ع) به کار بردهاند عجیب است و تعبیر قرآن هم عجیب است و علی را جان پیامبر(ص) معرفی کرده است. قرآن کریم در عین اینکه عبارات تند و گزنده و هشداردهنده در مورد کافران و ظالمان دارد عبارات عجیب، مهربانانه و مشفقانه هم در مورد بندگان مؤمن دارد که عشق و معاشقه بنده با خدا را به تصویر میکشد از جمله فرموده است: و اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب.
علی بن ابیطالب(ع) قطعا و جزما جامع اضداد است؛ کسی که آنچنان شمشیر میزند که لرزه بر اندام دشمن میافکند در همان حال وقتی یتیمی را میبیند متواضعانه به او کمک میکند و دست نوازش بر سر او میکشد. حضرت زهرا(س) در خطبهای که معجزه است فرمودند وقتی که شاخ شرک و نفاق نمودار میشد پیامبر(ص) پسرعم خود را به وسط معرکه میفرستاد و هر وقت وارد معرکه میشد سربلند از معرکه بیرون میآمد. عرفان علی(ع) همین است یعنی نگاه علی به هستی و خداوند همان است که در نهجالبلاغه بیان فرمودند یعنی آن چه در قرآن و تشریع وجود دارد در عالم تکوین هم وجود دارد. بنابراین برای علی(ع) که دو روی سکه که یک روی رحمت و روی دیگر غضب است، فرقی نمیکند.
به تعبیر این عبارت «من یمت یرنی» هر کسی به وقت مرگ و احتضار خود، علی(ع) را میبیند؛ علما در توضیح این عبارت فرمودهاند آن کسی که در مسیر حق است چهره شاداب و خندان علی(ع) را هنگام احتضار ملاقات میکند و آن کسی که در جباریت و ستمگری هست جلوه غضب او را خواهد دید.
برای ما که مسائل را طولی میبینیم بخشی غضب و بخشی رحمت است ولی کسی که از فراز نگاه کند همه این صفات اضداد یکجور دیده میشوند. درست مانند کسی که از بالا واگنهای قطار را یک مجموعه واحد میبیند ولی کسی که از پایین نگاه میکند، تک تک واگنها را ملاحظه خواهد کرد. برای علی(ع) همه این صفات یک مجموعه واحد است.
در دانشنامه امیرالمؤمنین(ع) که زیر نظر مرحوم آیتالله ریشهری نوشته شد همه تحلیلها بیان نشده است ولی در جایی آوردهاند که شخصیت علی(ع) در حدی فرازمند است که هر کسی که از معبر تاریخ گذشته است او را دیده است و اگر ندیده است یا کور است یا خودش را به کوری زده است، مگر میشود کسی از تاریخ بگذرد و او را نبیند. سلیمان کتانی در آغاز یکی از کتابهایش گفتوگویی با علی(ع) دارد و گفته است؛ تمام ۱۴ ستون از ستونهای زمان آب شد مانند آبشدن حبه نمکی در دریا ولی از شکوه نام تو حتی یک حرف هم کاستی نگرفت و همچنان درخشنده است و روز به روز هم درخشندهتر خواهد شد... و در جواب چرایی آن هم میگوید چون تو جلوه حق هستی.
بنابراین عرفان علی(ع) عین مجاهدت او در میدان نبرد است و عرفای شیعه و علمای ربانی هم اینطور بودهاند. حتی در مکاتب دیگر هم برخی از عرفا در مراتب پایینتر چنین جلواتی داشتهاند ولی علی(ع) در قله قرار دارد و دوم ندارد و به همین جهت شهره به حکیم امت و معلم قرآن است.
در آنچه شما درباره مقام آن حضرت گفتید شکی نیست ولی گاهی در منابر گزارههای مختلفی در مورد مقام و جایگاه حضرت میشنویم مثلا برخی میگویند مقام علی(ع) بالاتر از پیامبر(ص) است در حالی که آن حضرت خود را عبد من عبید محمد محسوب میکند، آیا این گزارهها دچار تناقض نیست؟
قطعا متناقض است و هرگز و هرگز آنچه در برخی منابر واز سوی برخی منبریان گفته میشود درست نیست زیرا در هیچ کجا سراغ نداریم که علی(ع) خود را برتر از پیامبر(ص) دانسته باشد و داعی این مسئله باشد و یا بر زبان آورده باشد. در مجموعهای که آقای ریشهری گردآوری کردهاند و فکر کنم عنوان آن حکمت نبوی باشد، روایتی از علی(ع) در مورد پیامبر نقل شده است که ایشان فرمودهاند پیامبر شخصیتی داشت که وقتی نزدیک او میشدی بسیار با ابهت و وقار و اقتدار بود بعد کمی که کنار او بودی مؤانست ایجاد میشد و انسان از مؤانست با ایشان لذت میبرد؛ پیامبر شخصیت بی نظیری است و ماجرای؛ انا عبد من عبید محمد(ص) ماجرای عجیبی است ولی منبریها آن را بدون قبل و بعد در منابر نقل میکنند و نتایج غلط هم میگیرند.
اسقف و عالمی مسیحی که شنیده بود بعد از عیسی(ع) پیامبر آخرالزمان خواهد آمد وارد مدینه شد و در مسجد مدینه دید که خلیفه نشسته است و چند سؤال پرسید و دید که او درمانده شد؛ سلمان به خانه علی(ع) رفت و ماجرا را تعریف کرد؛ به تعبیر علامه محمدرضا حکیمی؛ گویا علی(ع) سلمان و دیگران را در مسجد گذاشته بود تا اگر کسی سؤال و پرسشی داشت بتوانند جواب دهند یا به علی(ع) اطلاع دهند. سلمان به علی(ع) عرض کرد اگر نجنبید اسلام از دست خواهد رفت و اسلام را دریابید زیرا خلیفه در جواب سؤالات درمانده شد. علی(ع) به مسجد آمد و جواب اسقف را داد که البته متاسفانه مطالب کمی از این پاسخها باقی مانده است. اسقف وقتی تسلط علی(ع) را درک کرد پرسید اانت محمد؟ تو محمد هستی؟ علی(ع) فرمودند: لا انا عبد من عبید محمد(ص)؛ یعنی قلهای که علی(ع) در آن ایستاده است عجیب و حیرتآور است.
امام علی(ع) خودشان فرمودهاند که ما وقتی در معرکه کم میآوردیم سراغ پیامبر(ص) میرفتیم و از ایشان نیرو و قوت میگرفتیم. البته هم توصیفات علی(ع) از پیامبر(ص) عجیب است و هم توصیفات پیامبر(ص) درباره علی(ع) زیرا جان هم و انفسنا هستند که بنده تعبیر «ترجمان جان» را برای ایشان به کار بردهام. اگر یک نسخه برای پیامبر(ص) در تاریخ بشر وجود داشته باشد علی(ع) است. افراد در شرح این فراز ماندهاند و هر کسی چیزی گفته است ولی مرحوم علامه جعفری آورده است که مرغ اندیشه شما نمیتواند بر اوج قله شخصیت او پرواز کند. استاد ما سه مرتبه روی زانوی خود میزد و میگفت حتی مرغ وهم شما توان اینکه به قله شخصیت علی(ع) پرواز کند را ندارد. «ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر»
ابن ابی الحدید در شرح خود طوری رفتار کرده است که گویی حیرتزده است؛ او اهل سنت است برخلاف آنچه برخی تصور کردهاند و یا اهل سنت او را شیعیزده و یا شیعه میدانند تا توصیفات عجیب او از علی(ع) را کمرنگ جلوه دهند؛ ابن ابی الحدید خودش در شرح کلمات علی(ع)، درمانده است و میگوید: ای علی(ع) اگر نبود که جسم مطهر تو را خاک در خود گرفته بود میگفتم تو خدایی... او واقعا با اندیشیدن چنین تعبیری به کار میبرد؛ تعجب هم نیست زیرا کسی در آن عظمت وقتی بچه یتیمی را میبیند بهم میریزد و از او نگهداری میکند تا مادرش غذا برای بچه درست کند.
بنده اخیرا در یک سخنرانی عرض کردم که هر جا انسان در عظمت علی(ع) فکر میکند ذهنش به جایی نمیرسد، او افرادی را تربیت کرد که در وسط میدان صفین و در مواجهه با معاویه چقدر برخورد شجاعانه داشتند. مالک خودش اعجوبه است، فرمانده لشکر است و فردی چون او را نشناخت به او اهانت کرد ولی به جای کوچکترین سخن و جوابی به مسجد رفت و برای او دعا کرد. مالک جلوهای از جلوات شخصیت علی(ع) است و حالا شخصیت خود علی(ع) چیست؛ برای ما قابل فهم نیست.
آیا درک پیام علی(ع) فقط مخصوص افراد خاصی است و اگر خیر چگونه میتوان افرادی ظاهرا متفاوت با منش و روش ما را هم به جلوات نورانی علی(ع) دعوت کرد؟
اشکالی در نوع رفتار ما به عنوان مربی و معلم و حوزوی و استاد و ... است که بخشی از گروههای جامعه مانند جوانان را دور کرده است. بنده در زمانی خیلی دورتر، مدتی در عقیدتی سیاسی یکی از نهادها بودم و از همان ابتدا در جمع مخاطبان گفتم من یک طلبه هستم که از مدرسه فیضیه آمدهام و اگر کار خوبی کردم نتیجه آموزش حوزه است و اگر بد کردم ناشی از نفسانیات خودم است و نباید به نام اسلام نوشته شود.
ما از ابتدا خطا کردیم و خود را الگو نشان دادیم در حالی که الگوها ۱۴ نفر بیشتر نیستند، وقتی این همه وارونهنگری و وارونهگری و انحرافات در عمل از سوی برخی از افراد و مسئولان دیده شد نتوانستیم بین معیار حق و عملکرد دیگران فاصله بگذاریم. فردی به علی(ع) گفت که شما واقعا معتقدید که ما باید با طلحه و زبیر و ... بجنگیم؟ امام فرمودند بله و وقتی حیرت این جوان را دیدند فرمودند حق بر تو پوشیده شده است زیرا به وجاهت مذهبی و ملی و جایگاه و ... نگاه میکنی؛ اعرف الحق تعرف اهله؛ اعرف الباطل تعرف اهله. طه حسین گفته است از وقتی وحی منقطع شده است تاکنون کلامی به عظمت کلام علی(ع) نیامده است.
اگر ما واقعا به مردم میفهماندیم که بین عملکرد افراد با اسلام، فاصله وجود دارد و بین قانون و عمل به قانون فاصله بسیار است در این صورت وضع بهتری داشتیم البته در همه مکاتب اینطور است و همه میگویند بین آگاهی و عمل، فاصله وجود دارد. نوع تربیت ما اشکال داشته است و این آفات را ایجاد کرده است. فقط هم بحث روحانیت نیست و اقشار دیگری هم باید طوری رفتار میکردند که چنین فضایی ایجاد نشود. بنده تا چند سال پیش که مشکل جسمی نداشتم با مینی بوس به روستا میرفتم و ماشین نمیگرفتم و این مسئله برای مردم جالب بود.
بنابراین مردم بدانند که عملکردها را نباید به پای اسلام بنویسند. عالمی میگفت بین انگیزه و انگیزاننده و صاحب انگیزه مخلوط نکنید و اگر شیطان هم جملهای گفت با معیارها بسنجید؛ مگر شیطان نزد آن پیامبر(ص) نیامد و گفت من میخواهم درسی به تو بیاموزم. شیطان تسویل و زیبانمایی میکند یعنی چیزهای بد را مخلوط با خوبی به خورد ما میدهد و ما باید زرنگ باشیم که خوبی را بگیریم و بدی را واگذاریم.