اعتبار روایات شیعه غیرقابل خدشه بوده و نمیتوان سخن امامان را به بهانه اعتبار نداشتن کنار گذاشت و تنها به سراغ بیان تمام آموزههای مذهبی از قرآن رفت.
حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق قماشی؛ پژوهشگر بنیاد بینالمللی امامت در یادداشتی که به مناسبت سالروز شهادت امام صادق(ع) در اختیار ایکنا قرار داده، نوشته است: ایشان نقشی بیبدیل در حفظ و انتقال روایات به نسلهای بعد داشتهاند، در نتیجه اعتبار روایات شیعه غیر قابل خدشه بوده و نمیتوان سخن امامان را به بهانه اعتبار نداشتن کنار گذاشت و تنها به دنبال بیان تمام آموزههای مذهبی از قرآن رفت.
مشروح یادداشت وی به شرح زیر است:
یکی از سخنانی که توسط دشمنان در جامعه القا میشود اعتبار نداشتن احادیث و سخنان رسیده از امامان علیهم السلام است. برخی میگویند پارهای از احکام همچون حکم نجاست سگ از آنجا که در روایات بیان شده و در قرآن نیامده محل تردید و انکار برخی افراد قرار گرفته است. متاسفانه مانند چنین سخنانی امروزه بر زبان افرادی بیان میشود که برای عملکردن به فعل باطل خود و فرار از حق، پذیرش دین به صرف دلایل قرآنی را بهانه میکنند و احادیث و سخنان امامان را نمیپذیرند! این در حالی است که ائمه(ع) و اصحاب وفادار ایشان تلاش زیادی برای حفظ آن به خرج دادند که به مواردی اشاره خواهد شد:
ترغیب امام صادق(ع) به نوشتن حدیث
در برخی روایات تصریح شده که امامان به اصحاب خود نوشتن و ثبتکردن روایات را توصیه میکردند. به عنوان نمونه نقل شده است که امام صادق(ع)، ابوبصیر را به نوشتن احادیث ترغیب فرمودند. (کلینی، الكافی، ج۱، ص۵۲، ح۹) همچنین در برخی روایات فرمان امام به راویان برای نوشتن احادیث نمایان است. (العیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۶۰، ح۳۱؛ کلینی، الكافی، ج۱، ص۱۵۹، ح۱۲)
پیروی اصحاب از امام صادق(ع) در مکتوب کردن روایات
گزارشهایی بیان شده است که اصحاب از شیوه نوشتن احادیث و انتشار آن در قالب مکتوب استفاده نمودهاند. برای نمونه نسبت به زراره بن اعین بیان شده است: پس از آن که سوال خود را از امام صادق پرسید لوح خود را گشود تا پاسخ امام را بنویسد. (طوسی، إختیار معرفةالرجال، ج۱، ص۳۵۵، ح۲۲۶)؛ امام صادق(ع) پس از سؤال اسماعیل بن فضل هاشمی درباره متعه، او را به عبد الملک بن جریح از فقیهان مکه ارجاع میدهند. اسماعیل همه آنچه را ابن جریج فراگرفته بود، نگاشته و با عرضه نگاشته خود بر امام، تصدیق و اقرار امام را دریافت میکند. (کلینی، الكافی، ج۵، ص۴۵۱، ح۶)
استناد به اصول اربعمائه
اصول اربعمائه به چهارصد کتاب حدیثی شیعه میگویند که راویان نخستين، بیواسطه از امامان شیعه شنیده و نگاشتهاند. نقل شده است که عادت صاحبان اصول این بوده که هرگاه حدیثى میکردند. محقق حلی در المعتبر مینویسد: از امام صادق علوم فراوانی انتشار یافت که عقلها را به شگفتی و حیرت واداشت!... راویانی که از امام روایت کردهاند به شماری نزدیک به چهار هزار نفر میرسند... در پاسخ به مسائلی که از امام پرسش شده و امام پاسخ گفته است، چهارصد مصنف (مجموعه حدیثی) نگاشته شد که بعدها به اصول اربعمائه معروف گشت. (المعتبر، ج۱،ص۱۶، باب حجیه فتوی الائمه)
عرضه احادیث مکتوب بر امام صادق(ع)
حنان بن سدیر روایتی که در مکه بههمراه پدرش به نقل از امام باقر(ع) از جابر بن عبداللّه انصاری شنیده است، به دستور پدر مینویسد؛ سپس در مدینه شرح ماجرا و مکتوب را به امام صادق(ع) عرضه میکند. امام(ع) میفرمایند: «گمان نمیکنم پدرم این حدیث را برای کسی بازگو کرده باشد».(طوسی، الأمالی، ص ۶۴۸، ح۱۳۴۷)
عرضه منابع مکتوب بر ائمه(ع)
عرضه کتب بر ائمه(ع) علاوه بر آنکه به جای عرضه یک حدیث، مجموعه های حدیثی و راستی آزمایی آنها را میرساند، جایگاه کتابت و کتب در میان اصحاب را اثبات میکند. به عنوان نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
الف) عرضه کتاب محمد بن قیس بجلی بر امام باقر(ع) (طوسی، الفهرست، ص۳۰۷، ش۴۷۱)
ب) عرضه کتاب عبیداللّه حلبی و كتاب تفسیر جابر جعفی بر امام صادق(ع) (نجاشی، فهرستالنجاشی، ص۲۳۱، ش۶۱۲؛ طوسی، إختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۱۹۲، ح۳۳۸)
ج) عرضه کتاب دیات عبدالله بن ابجر و الفرائض بر امام رضا(ع)( نجاشی، فهرستالنجاشی، ص۲۱۷، ش۵۶۵؛ کلینی، الكافی، ج۷، ص۳۳۰، ح۱؛ طوسی، تهذیبالأحكام، ج۱۰، ۲۸۵، ح۹)
د) عرضه کتاب یوم و لیله از یونس بن عبدالرحمن بر امام جواد(ع) (طوسی، إختیار معرفةالرجال، ج۲، ص۷۷۹، ح۹۱۳ ؛ نجاشی، فهرستالنجاشی، ص۴۴۷، ش۱۲۰۸)
و) عرضه کتاب فضل بن شاذان بر امام عسکری(ع)(طوسی، إختیار معرفةالرجال، ج۲، ص۸۲۰، ح۱۰۲۷)
استناد به منابع مکتوب
انتشار حدیث به صورت نوشتار و کتاب به اندازهای بوه است که گاهی اصحاب در مقابل امام به آن استناد مینمودند. به عنوان نمونه حماد بن عیسی در ملاقات خود با امام صادق، در پاسخ سؤال امام درباره درستی نمازش، به امام میگوید که تمام کتاب الصلاة اثر حریز بن عبداللّه، را در حافظه خود جای داده است. (کلینی، الكافی، ج۳، ص۳۱۱)
چگونگی اعتماد به احادیث
نسبت به اعتباربخشی احادیثی که در منابع شیعه بیان شده به این موارد اشاره میشود:
۱. پالایش متنی و سندی
در طول تاریخ توسط امامان(ع) و بعد از آنان توسط عالمان و بزرگان مذهب، پالایشهای متنی و سندی گوناگونی صورت گرفته است که سبب اطمینان ما به روایات میشود. عبدالله بن مشکان از اصحاب امام صادق نقل میکند که حضرت فرمود: «خداوند مغیرة بن سعید را لعنت کند، او پیوسته بر پدرم امام باقر(ع) دروغ میبست، خداوند گرمای آتش را به او بچشاند، خداوند لعنت کند کسی را که دربارهی ما چیزی میگوید که ما نسبت به خود چنین اعتقادی نداشته باشیم...» (رجال الكشّيّ : ج ۲، ص ۵۹۰) اینگونه روشنگریها، باعث طرد سندها و متونی بود که از این فرد انتقال پیدا میکرد.
همچنین در دوران بعد بزرگان و عالمان شیعی به مانند امامان خویش عمل نموده و برای حفظ این میراث ارزشمند تمام تلاش خود را به خرج دادند. به عنوان نمونه میتوان به مکتب حدیثی قم و اخراج روایان از شهر قم به دلیل بیان آموزههای غالیانه اشاره نمود. (طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص ۵۰۹)
۲. نظارت استاد بر نقل روایات شاگردان خود
از دیگر روشهای عالمان و بزرگان شیعه برای حفظ این آثار، اجازهی نقل حدیث بوده است. بدین صورت که اساتید علم حدیث به طور کتبی یا شفاهی اذن روایت احادیث از خود را به شاگردانشان اعطا مینمودند و در این اجازات نام اساتید و مشایخ و تألیفات خود را میآوردند. به عنوان مثال احمد بن ادریس اشعری قمی فقیه نامدار، محدث گرانقدر و یکی از چهرههای اثرگذار قرن سوم هجری در شهر مقدس قم است که توفیق یافت به محضر پیشوای یازدهم، حضرت امام حسن عسکری(ع) شرفیاب شود.
او روایات متعددی را از ائمه اطهار(ع) نقل کرده است. شاگردان دانشمندی در مکتب او تربیت شدهاند و او به آنان اجازه روایت داد. از مهمترین و مشهورترین شاگردان او می توان به محمد بن یعقوب کلینی اشاره نمود که صاحب مطمئنترین کتاب حدیثی شیعه یعنی «کافی» است.
با توجه به آنچه بیان شد امام صادق(ع) نه تنها روایات مختلف در علوم گوناگون را برای شیعیان بیان نمودهاند، بلکه با روشهای گوناگون نسبت به حفظ و چگونگی رساندن روایات به نسلهای بعدی نیز، به طور کامل راه بهانهجویی را برای دیگران بستند. در نتیجه میتوان گفت اعتبار روایات شیعه غیر قابل خدشه بوده و نمیتوان سخن امامان را به بهانه اعتبار نداشتن کنار گذاشت و تنها به دنبال بیان تمام آموزههای مذهبی از قرآن رفت.