تاريخ : شنبه 1403/4/2 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 77056
امام هادی(ع) با ترویج فرهنگ زیارت به هدایت شیعیان پرداخت

امام هادی(ع) با ترویج فرهنگ زیارت به هدایت شیعیان پرداخت

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ضمن اشاره به اینکه همه ائمه(ع) در حال مبارزه بودند، گفت: همانطور که امام سجاد(ع) با ابزار دعا مبارزه و شیعه را حفظ کردند، امام هادی(ع) نیز با ابزار زیارت و زیارتنامه این کار را کردند.

۱۵ ذی‌الحجه روز ولادت امام هادی(ع)، دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. ایشان از سال ۲۲۰ تا  قمری به مدت ۳۴ سال، منصب الهی امامت را به عهده داشتند. دوران امامت امام هادی(ع) با خلافت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل هم‌زمان بود. ایشان بیشتر سال‌های امامتشان را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراندند.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از جمله زیاراتی است که از آن حضرت نقل شده است.

خبرنگار ایکنا به همین مناسبت با سعید طاووسی مسرور؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانیم؛

لطفا درباره شرایط و دوره حساسی که امام هادی(ع) در آن زندگی می‌کردند توضیح بفرمایید.

دوره‌ای که امام هادی(ع) در آن زندگی می‌کردند دوره خطیر و حساسی در تاریخ تشیع است. دوره‌ای که معتصم خلیفه بی‌سواد عباسی که در منابع گفته‌اند حتی به زحمت می‌توانسته بخواند پایتخت را از بغداد به سامرا منتقل کرد و دست ترکان را در امور اجرایی و اداری خلافت باز گذاشت و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی در اثر این دو اقدام یعنی انتقال پایتخت و نفوذ ترکان پدید آمد.

معتصم خیلی زود امام جواد(ع) را در حالی که ۲ سال از خلافتش گذشته بود به شهادت رساند و دوره امامت امام هادی(ع) آغاز شد. معتصم و واثق خلفای معتزلی بودند که از جهاتی به شیعه نزدیک می‌شدند البته آنها هم خلفای ظالمی بودند ولی با روی کار آمدن متوکل چون به اهل حدیث گرایش داشت فضا برای شیعه تنگ‌تر شد و از همه خلفای عباسی سخت‌گیرتر به شیعه، متوکل بود. در دوره او نفوذ ترکان ادامه پیدا کرد و فشار زیادی متوجه شیعیان شد از جمله در سال ۲۴۷ که حرم امام حسین(ع) را ویران کرد و شخم زد و همان سال به دست ترکان با نقش‌آفرینی پسرش به قتل رسید.

متوکل سیاستی در مورد امام هادی(ع) در پیش گرفت که ظاهرش هم شکیل نبود. در واقع متوکل همان سیاست مامون نسبت به امام رضا(ع) را در مورد امام هادی(ع) در پیش گرفت ولی مانند زمان مامون ظاهر شکیل و آراسته‌ای نداشت. مامون حضرت را به مرو آورد تا تحت کنترل قرار دهد اما سیاست کنترلی مامون در ظاهر شکیل و با ولایتعهدی انجام شد ولی متوکل امام را از مدینه به سامرا آورد ولی خبری از ولایتعهدی نبود. نقل است وقتی خواستند امام را وارد شهر کنند حضرت را سه روز در خانه دزدان و عیاران نگاه داشتند تا به ایشان توهین کنند و بعد اجازه ورود دادند. امام هادی(ع) از سال ۲۳۳ که وارد سامرا شد ۲۰ سال در این شهر زندگی کرد و تحت نظر و اشراف دربار عباسی بود و به نوعی در یک حصر خانگی قرار داشت ولی گاهی به همین اکتفا نمی‌کردند و حضرت را به زندان می‌انداختند.

مهمترین چالش فرهنگی و اجتماعی امام هادی(ع) در آن دوره چه بود؟

مهمترین چالش امام در این دوران حفظ مذهب شیعه و رهبری آن بود. با سختگیری‌هایی که دربار عباسی داشت ارتباط شیعیان با امام نسبت به ائمه پیشین سخت‌تر شده بود و اجازه خروج از سامرا را به امام نمی‌دادند و رفت‌وآمدها به بیت ایشان را زیر نظر داشتند لذا ارتباط امام با شیعیان مانند سابق نبود. امام برای رهبری شیعه و حفظ شیعه در این مقطع شبکه وکالتی که از زمان امام کاظم(ع) ایجاد شده بود را تقویت کردند و از طریق شبکه وکالت که رأسش در بغداد بود با شیعیان ارتباط می‌گرفتند.

در دوره امام هادی(ع) شبکه وکالت هم تفکیک منطقه‌ای روشنی داشت به نحوی که به چهار منطقه تقسیم شده بود و سایر مناطق به یکی از این چهار منطقه مرتبط می‌شد و نکته دیگر در مورد شبکه وکالت بحث سلسله مراتبی بودن این شبکه است. شهرهای مختلف که وکلا در آن حضور داشتند تحت اداره وکیل اصلی آن منطقه بود و وکیل اصلی با وکیل بغداد ارتباط می‌گرفت تا به امام متصل می‌شد. از طریق شبکه وکالت و توصیه‌هایی که امام داشتند مانند حفظ تقیه و شدت تقیه که در دوران سخت متوکل ضروری بود امام توانستند شیعیان را در این مقطع هدایت کنند.

بحث فرهنگ زیارت از مسائلی است که در این دوره مورد توجه بود. لذا در روایاتی از ایشان به اصل زیارت رفتن تاکید شده است مثلا به یکی از اصحاب سفارش می‌کنند به کربلا برو و تحت قبه مرا دعا کن یا روایتی از ایشان که درباره اهمیت زیارت عبدالعظیم سفارش شده است، و هم زیارتنامه‌هایی از آن حضرت روایت شده است از جمله زیارتنامه امیرالمومنین(ع) یا زیارت حضرت زهرا(س) که در این زیارت به مظلومه بودن آن حضرت تاکید شده است. بنابراین معارف شیعه از طریق این زیارات منتقل می‌شد.

دو زیارت جامعه کبیره و غدیریه از دیگر زیاراتی است که از آن امام به یادگار مانده است. متاسفانه به زیارت غدیریه در جوامع شیعه توجه نمی‌شود. زیارت جامعه هم سند امام‌شناسی شیعه است و بنده در مقاله‌ای از اعتبار سندی و متنی آن دفاع کردم. از طریق این زیارتنامه‌ها معارف اصیل شیعی مثل لزوم ارتباط مردم با اهل بیت(ع) و مبارزه با ظلم و ستم منتقل می‌شد و بر آن تاکید می‌شد.

آن چیزی که در مورد صحیفه سجادیه گفته می‌شود و اینطور مطرح می‌شود که امام سجاد(ع) با ابزار دعا مبارزه کردند و شیعه را حفظ کردند امام هادی(ع) هم با ابزار زیارت و زیارتنامه این کار را کردند. ایشان هم با تاکید بر خود زیارت رفتن و هم زیارتنامه خواندن تشیع را حفظ کردند و هدایت کردند.

مناسبات امام با دستگاه حکومت چگونه بود و آن حضرت چگونه به هدایت جریانات سیاسی تشیع پرداختند؟

در سوالات قبل به این مسئله اشاره کردم. ایشان یک مبارزه فرهنگی با پوشش تقیه در پیش گرفتند و خود امام هم تقیه می‌کردند. مثلا از آن حضرت روایت شده اگر بگویم تارک تقیه مانند تارک نماز است درست است. یکی از موارد تقیه ایشان این بود که در مراسم‌های مربوط به دربار شرکت می‌کردند و اگر شرکت نمی‌کردند چه بسا به شهادت ایشان می‌انجامید. در یکی از مراسم‌ها خود متوکل سواره بود و سایر درباریان پیاده بودند. امام این کار را نشانه ذلت می‌دانستند و نقل شده بعد از شرکت در این مراسم با خواندن دعای مظلوم بر ظالم بر متوکل نفرین کردند. همین امامی که بر متوکل نفرین می‌کند در مجالس متوکل حاضر می‌شود با اینکه اصلا شأن ایشان فراتر از حضور در این مجالس بود و این امر مبتنی بر تقیه بود.

در یکی از این مجالس مشروب آوردند و متوکل از امام خواست شراب بنوشد. امام فرمودند گوشت و خون ما اهل بیت به شراب آلوده نشده. متوکل گفت پس برای ما شعر بخوان! امام تهدید را به فرصت تبدیل کردند و شعری درباره بی‌وفایی دنیا و اینکه پیکر انسان خوراک کرم‌ها خواهد شد خواندند و همین موجب شد متوکل منقلب شود و مجلس شراب به هم بخورد. بنابراین همه امامان ما در حال مبارزه با حکومت‌های جور بودند و فقط امام حسین(ع) علنا خروج کرد ولی سایر ائمه مبارزه منفی کردند یعنی جهاد فرهنگی با سپر تقیه که سیاست امام هادی(ع) هم همین بوده است.

در این دوره غالیان فعال بودند. محور تفکر این گروه چه بود و برخورد امام با این دسته از مسلمانان چگونه بود؟

در شرایطی که شیعه در فشار و تحدید و محدودیت از جانب حکومت عباسی قرار داشت خطر جریان غلو که اتفاقا در دوره امام هادی(ع) رشد کرده بود می‌توانست خیلی خطر سهمگینی باشد و در صورت جذب شیعیان به این جریان، ضعف یا حتی نابودی جریان اصیل شیعه را در پی داشته باشد. لذا در روایتی از امام رضا(ع) خط غلو از خطوط دشمنان اهل بیت(ع) معرفی شده است.

امام هادی(ع) در برابر غالیان موضع می‌گرفتند. نقل شده امام آنها را مورد لعن و نفرین قرار می‌دادند و با اظهار تبری از این جریان به شیعیان آگاهی می‌دادند که جذب اینها نشوند. در روایات امام می‌بینیم نسبت به انحراف غالیان هشدار داده شده و نظر صحیح شیعه در آن عرصه تبیین شده است. مثلا کتابی توسط یکی از غالیان در مورد تحریف نوشته شد ولی در روایات امام هادی(ع) بر حجت بودن قرآن تاکید شده است.

مسئله دیگری که در مورد تاثیر غالیان در این دوره داریم این است که ممکن بود افرادی که شیعیان اصیلی بودند متهم به غلو شوند یعنی مرز غلو و غیر غلو مخدوش شود و در نتیجه این مسئله، افراد با اعتقاد صحیح متهم به غلو شوند. بنابراین جریان غلو از چالش‌های دوره امام بوده و شواهد نشان می‌دهد امام در مدیریت این چالش موفق عمل کرده و بدنه شیعه از تمایل به غلو باز داشته شد.

غیر از سازمان وکالت آیا فعالیت دیگری برای آماده‌سازی شیعیان برای عصر غیبت از امام هادی(ع) صورت گرفت؟

یکی از مسائلی که در دوره امام هادی(ع) در اصحاب آن حضرت مشاهده می‌کنیم گسترش فرهنگ مکتوب است و انواع و اقسام تالیفات توسط اصحاب امام پدید آمد. در روزگاری که امام معصوم غیبت خواهد کرد و دسترسی به او نخواهد بود این آثار می‌تواند محل رجوع شیعیان باشد. نیازهای علمی جامعه شیعه فقط در عرصه حدیث و فقه و کلام نبوده و در دانش‌های مختلف این نیازها وجود داشته لذا می‌بینیم در بین اصحاب امام هادی(ع) تالیفاتی مثلا در موضوع تاریخ صورت می‌گیرد یا برخی از تالیفات بزرگان این دوره ناظر به مسائل آن دوره است مثلا کتابی در رد غلات توسط اصحاب امام نوشته شد.

کتاب‌هایی هم مشتمل بر مسائلی است که از امام سوال می‌شد و مکتوب می‌شد و اینها می‌توانست مرجع شیعیان باشد؛ چه زمانی که امام در محدودیت قرار داشت و چه در دوره‌های بعدی. غیر از مسائل، برخی هم به ثبت روایات امام می‌پرداختند. بنابراین جهاد علمی در کنار اقدامات شبکه وکالت که هم مرجعیت مالی و اداری برای شیعیان داشتند و هم مرجعیت علمی، در تدارک ورود شیعیان به دوره غیبت بسیار اهمیت دارد.

منبع :ایکنا
خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :