استاد دانشگاه قم ضمن تاکید بر لزوم معرفی جهانی علامه امینی و ماجرای غدیر گفت: خطبه غدیر خلاصه تعالیمی است که پیامبر(ص) داشتند یعنی اگر بخواهیم خلاصه تعالیم اسلام را در یک سخنرانی ارائه کنیم همان خطبهای میشود که پیامبر(ص) در غدیر خم و در جمع مسلمانان خوانند.
معرفی غدیر و تبیین اصل امامت برای پیروان سایر ادیان ضرورتی است که میتواند گفتمان شیعه را به سایر ملتها و اقوام معرفی کند و از تحریف و بازنمایی غلط باورهای راستین مذهب امامیه جلوگیری کند.
در طول این سالها تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است و یکی از فعالان این حوزه محمدرضا فخرروحانی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه قم است. انتشار زندگینامه علامه امینی به زبان انگلیسی در بیرمنگام انگلستان و پژوهش پیرامون غدیر در آثار مستشرقین از جمله فعالیتهای او است.
خبرنگار ایکنا در همین موضوع و با هدف بررسی تلاشهای بینالمللی پیرامون غدیر با او گفتوگو کرده که متن آن را در ادامه میخوانیم؛
در ابتدا درباره کاری که در خصوص علامه امینی انجام دادید، توضیح بفرمایید.
یک بار که بنده برای زیارت به شهر نجف مشرف شده بودم، سراغ کتابخانه علامه امینی را گرفتم. کتابخانه علامه امینی فاصله زیادی با حرم امیرالمومنین(ع) ندارد و در یکی از کوچههای روبروی حرم است. وقتی وارد کتابخانه شدم یک فضای خوب علمی را مشاهده کردم. یک آقایی در کتابخانه بود و آنجا را به من معرفی کرد و سبب آشنایی اولیه من با کتابخانه علامه امینی شد. من آنجا فکر کردم اگر شخصیتی مثل آقای امینی در اروپا بود و آنها شخصیتی مانند ایشان داشتند چقدر در معرفی او تلاش میکردند. همانجا تصمیم گرفتم زندگینامه مرحوم آقای امینی را به انگلیسی بنویسم.
چند روزی که نجف بودم طرح اولیه نوشتن کتاب را روی کاغذ آوردم. بعد که به قم برگشتم با سایر دوستان صحبت کردم و یکی از فرزندان آقای امینی که در قم زندگی میکرد پیدا کردم. چند سال طول کشید تا من زندگینامه علامه امینی را به انگلیسی نوشتم. در این سالها هر بار برای زیارت به نجف میرفتم، به کتابخانه علامه امینی هم میرفتم. هم خود کتابخانه شایسته است معرفی شود و هم شخصیت خود علامه امینی. البته من فکر نمیکنم کسی تاکنون کتابخانه علامه امینی را در سطح یک کتابخانه تراز جهانی معرفی کرده باشد ولی من دیدم مقدم بر کتابخانه، باید شخصیت خود علامه امینی را معرفی کرد. الحمدلله بعد از ۱۰ سال در سال ۲۰۱۹ در بیرمنگام انگلستان این کتاب چاپ شد. بعد از آن خیلی از کشورهای مختلف درباره علامه امینی و کتاب الغدیر با من تماس گرفتند. به هر حال این کاری بود که من میتوانستم انجام بدهم.
علاوه بر این گویا کار دیگری را نیز درباره واقعه غدیر به زبان انگلیسی شروع کردهاید.
یک زمان ما میخواهیم غدیر را برای مسلمانان یا شیعیان معرفی کنیم، طبیعتا عمده شیعیان یک تصور اولیه پیرامون واقعه غدیر دارند یعنی حداقل اطلاعات را از این واقعه دارند ولی یک زمان میخواهیم واقعه غدیر را در تراز جهانی معرفی کنیم. معرفی غدیر در تراز جهانی به چند صورت امکانپذیر است؛ مثلا یکی اینکه داستان غدیر را به صورت یک متن مستدل بنویسید، یعنی متنی که حالت روایت و داستان داشته باشد و مستند باشد و جذاب نوشته شده باشد. من احساس کردم این زمینه نیاز به کار دارد و براساس یکی از مدلهای زبانشناسی آمدم اوصاف غدیر از زبان اهل بیت(ع) را به انگلیسی برگردان کردم. اکنون در مرحله جمعآوری و تکمیل مطالب هستم.
فکر میکنید چه ضرورتی دارد که واقعه غدیر را به زبانهای دیگر ترجمه کنیم و این رویداد تاریخی را به غیر مسلمانها معرفی کنیم؟
تاریخ ادیان یک تاریخ تکاملی است یعنی همه پیامبران آمدند به دین قبل از خودشان یک چیزی اضافه کردند. این تکامل ادیان در دین اسلام هم امتداد پیدا کرد. خود پیامبر(ص) یک دوران قبل از نبوت دارد، یک دوران بعد از نبوت. دوران نبوت یک دوران مکه دارد و یک دوران مدینه. در دوران مکه، پیامبر(ص) امکان حکومت نداشتند ولی در مدینه امکان حکومت داشتند. جالب این است معرفی امیرالمومنین زمانی صورت میگیرد که پیامبر(ص) به دستور خداوند به دو امپراتور بزرگ آن موقع یعنی روم و ایران دعوتنامه نوشتند و آنها را دعوت به اسلام کردند. در این موقعیت تاریخی پیامبر(ص) حجه الوداع انجام میدهند و همه را دعوت میکنند به حج بیایند و بعد چند روز در منطقه غدیر وقوف میکنند و مسئله ولایت را اعلام عمومی میکنند.
خطبه غدیر خلاصه تعالیمی است که پیامبر(ص) داشتند یعنی اگر بخواهیم خلاصه تعالیم اسلام را در یک سخنرانی ارائه کنیم همان خطبهای میشود که پیامبر(ص) خوانند. نکته اینجا است که پیامبر(ص) میفرمایند هر کس اینجا حاضر است و هر کس پیام من به او میرسد باید پیام غدیر را به دیگران ابلاغ کند. این دستور، دستور پیامبر است. دستوری نیست که مخاطبانش همان کسانی باشند که مقابل پیامبر(ص) نشسته بودند بلکه یک دستور عام است.
خلاصه سخن اینکه ادیان نقطه تکامل دارند و نقطه تکامل همه ادیان اسلام است و نقطه تکامل اسلام بحث ولایت است و ولایت و امامت، استمرار نبوت است یعنی نبوت قطع نشده و آن شعاع همچنان ادامه دارد. بحث بعدی این است اگر ما بر غدیر و ولایت تاکید کنیم، پاسخ بسیاری از شبهات روشن میشود. واقعه سقیفه که دقیقا بعد از رحلت پیامبر(ص) اتفاق میافتد چیزی نبود جز یک کودتایی که علیه پیامبر(ص) کردند، یعنی علیه امیرالمومنین(ع) کودتا نکردند بلکه علیه خط پیامبر(ص) کودتا کردند. واقعه سقیفه به چه ایرادات و اشکالاتی در طول تاریخ برخورد کرد که ما هنوز داریم تاوان آن را میدهیم. اگر بحث سقیفه آن روز اتفاق نمیافتد و مردم از ولایت امیرالمومنین(ع) روی برنمیگرداندند، امروز شاهد جنایت غزه نبودیم یعنی دشمن جرئت نمیکرد یک قتل عامی مثل آنچه در غزه انجام داد را عملی کند.
علت اینکه صدای دولتهای عربی نسبت به جنایات صهیونیستها بلند نمیشود همین است که آنها از خط غدیر دور شدند. چرا این دشمنی که به هیچ کس رحم نمیکند جرئت نمیکند به کشور ما چپ نگاه کند؟ ما در دنیا تک و تنها هستیم و دچار انواع تحریمهاییم ولی چرا دشمن جرئت نمیکند گوشهای از جنایتی که در غزه کرده است را نسبت به ایران انجام دهد؟ علتش این است؛ در ایران اصل ولایت و امامت حاکمیت دارد ولی در جاهای دیگر اصل ولایت و امامت حاکمیت ندارد. الآن در لبنان، حزبالله با اینکه یک حزب بیشتر نیست ولی با کمال قدرت مقابل دشمن ایستاده، چون پیرو امامت و ولایت است.
بنابراین وقتی از جنبههای مختلف به واقعه غدیر نگاه میکنیم در مییابیم که فقط جنبه سیاسی نیست بلکه جنبه پیشرفت علمی هم در آن وجود دارد. شما نگاه کنید عالمانی که شیعه بودند چقدر پیشرفت علمی داشتند، چقدر نوآوری علمی داشتند، چقدر از معارف اهل بیت(ع) استفاده کردند ولی متاسفانه بقیه خودشان را از این معارف محروم کردند. وقتی ما نگاه میکنیم میبینیم برتریهایی که تفکر شیعی دارد به جهت اعتقاد راسخ به اصل امامت و ولایت است. بنابراین نباید غدیر را یک نقطه در گذشته تاریخ ببینیم بلکه غدیر همانند یک خورشید است که راه را برای آینده نشان میدهد.
فضای حاکم در دوران مدرن مبتنی بر اومانیسم، فردگرایی و خردخودبنیاد است ولی گفتمان غدیر مبتنی بر تبعیت از ولی است، چطور میتوان میان این دو گفتمان پیوند ایجاد کرد و از نظریه غدیر در عرصه جهانی دفاع کرد؟
ما بحث امامت و ولایت را در اصول اعتقادی مطرح میکنیم و این مانعه الجمع نیست که با دنیا روابط سالم داشته باشیم، این مانعه الجمع نیست که پیشرفت علمی داشته باشیم. شما در طول تاریخ نگاه کنید علمای شیعه خیلی انفتاح فکری داشتند، خیلی روشنفکر بودند. یک نمونه کوچک مثال بزنم؛ در دوره صفویه بهترین آثار معماری اسلامی ساخته شد. همین الآن یکی از دوستان عراقی من رساله دکتری مینویسد درباره نقش همگرایی ادیانی در دوره صفویه در معماری عتبات عالیات در عراق. ایشان با اسناد و مدارک ثابت میکند حتی مسیحیان از فلسطین تحت حاکمیت عثمانی به عتبات و اصفهان آمدند تا بهتر بتوانند توان علمی خودشان را نشان دهند. پس این ظرفیت را شیعه امامیه دارد که این کار را بکند.
پس اینطور نیست که وقتی شیعه به قدرت برسد همه درها را ببندد. اتفاقا با قدرت تمام میگوید من در را باز میکنم هر کس صاحب فکر سلیم است بیاید ولی خط فکری ما مبتنی بر امامت و ولایت است. اگر کسی ریاضیدان برجسته است، پزشک برجسته است میتواند بیاید نقشآفرینی کند. این همافزایی علمی در پرتو اندیشه اهل بیتی(ع) در حاکمیت تشیع صورت گرفته است.
نمونه دیگر برای این مسئله جمهوری اسلامی است. امروز در ایران برادران غیرمسلمان کار و فعالیت میکنند. کجا جمهوری اسلامی جلوی فعالیت یک پزشک ارمنی را گرفته است؟ این در حالی است که در حکومت داعش حتی اجازه داده نمیشد اهل سنت بتوانند تحت حکومتشان نفس بکشند. نتیجه اسلام بدون اهل بیت(ع) داعش است. بنابراین تفسیر قرآن بدون رویکرد اهل بیتی(ع) منتج به تحجر دینی و داعش میشود.