استاد درس خارج حوزه علمیه با بیان لزوم توجه توأم به احساس و معرف در مجالس عزداری محرم تاکید کرد: جلسات عزاداری ظرفیت بالایی دارد که معارف اهل بیت(ع) را به مردم منتقل کنیم. امروز با امکانات مجازی کار آسان شده است و نباید این فرصت از دست برود؛ عاشورا باید پررونق بماند و جنبه عاطفی آن هم تقویت شود ولی خالی از جنبههای معرفتی نباشد.
ماه محرم، ماه عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) فرارسید و یکبار دیگر شیعیان لباس سیاه بر تن کرده و عزادار امام و خاندان اهل بیت(ع) هستند. مجالس عزا آهسته آهسته برپا میشوند و در تکایا، مساجد و حسینیهها، روضهخوانی و سینهزنی دایر است.
غنابخشی به محتوای این مجالس و برپایی محافلی در شان امام حسین(ع) و رعایت بایدها و نبایدهای این مسئله، دغدغهای است که همواره ذهن اهالی علم و معرفت را درگیر کرده است. خبرنگار ایکنا این دغدغهها را با آیتالله سیدمحمد غروی؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین مطرح کرده است که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
در آغاز ماه محرم هستیم و جلسات روضه و هیئت برپا خواهد شد. به نظر جنابعالی کیفیت و محتوای منبرها نسبت به گذشته چه تفاوتی کرده است و بر چه نکاتی باید در راستای غنابخشی این مجالس تاکید کرد و از چه نکاتی باید پرهیز بدهیم؟
ایام محرم و صفر، ایام سوگواری اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است و سنت ما بوده که این ایام را بزرگ بداریم و برای آن اهمیت خاصی قائل باشیم؛ مردم هم برای این ایام به خصوص تاسوعا و عاشورا و اربعین اهمیت خاصی قائل هستند و این فرصت بزرگی است که بار دیگر حقایق اسلامی و تاریخی مطرح شود و همه آنها هم میتواند عبرت برای ما و جامعه مسلمین باشد.
عزاداری این نیست که ما صرفا یک یادبودی از گذشته بگیریم و بخواهیم آن را به صورت سنتی حفظ کنیم و برای این ایام احترام خاص قائل باشیم و فقط به جنبه عاطفی و احساسی بسنده کنیم. جریان کربلا و پیش زمینههای آن که در واقع شروعش بعد از مرگ معاویه است تا روز عاشورا هر مرحلهای را که بررسی کنیم دروس عجیبی برای ما دارد که وعاظ و اهل منبر باید اینها را طرح کرده و از آن استفاده کنند و عبرت بگیرند.
به عنوان مثال جای این سؤال وجود دارد که فاصله میان وفات پیامبر(ص) تا عاشورا چقدر است و چه میشود که جامعه اسلامی به جایی میرسد که امام حسین(ع) و یارانش چنین وضعیتی پیدا میکنند و کسی که نوه پیامبر(ص) است به شهادت میرسد و اصحاب ایشان هم تحت فشار قرار میگیرند، آن هم تنها بعد از حدود ۵۰ سال که امام حسین(ع) سیدشباب اهل جنت معرفی شده بود. این خیلی قابل ملاحظه است که جامعه اسلامی دچار چنین انحرافی شود و امام حسین(ع) مجبور شوند از مدینه به سمت مکه سفر کنند آن هم با تعبیر خائفا یترقب «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» که در داستان حضرت موسی(ع) در قرآن کریم بیان شده است. وقتی وارد مکه هم شدند با اینکه اهل بیت(ع) عاشق حج هستند خطر بزرگی احساس کردند که منجر به ترک مکه شد.
این افت و تنزل جامعه اسلامی و چرایی و چگونگی آن بسیار مهم است؛ اینکه تحلیل کنیم این حادثه چه ارتباطی با غصب خلافت امیرالمؤمنین(ع) و نادیده گرفتن غدیر و سقیفه دارد و چگونه انحراف آنقدر تدریجی رخ میدهد که بسیاری از مردم به آن توجه نمیکنند. در این واقعه نقش محوری را چه کسانی میتوانستند ایفا کنند و نکردند.
از خطبه امام حسین(ع) در دو سال قبل از ماجرای کربلا که ایشان، بنی هاشم و بزرگان اسلام از اصحاب و توابع را به منا دعوت کردند و خطبه غرائی فرمودند به خوبی استفاده میشود که خطاب حضرت عمدتا متوجه خواص است و اگر خواص نقش خود را به خوبی ایفا میکردند جامعه اینقدر به تباهی کشیده نمیشد و مردم به خلافت اهل بیت(ع) و خلافت حقه امیرالمؤمنین(ع) پشت نمیکردند و کار به جایی نمیکشید که اهل بیت(ع) مورد لعن و شماتت قرار بگیرند.
مرور این پیش زمینهها خیلی مهم است تا بدانیم چرا جامعه اسلامی به جایی میرسد که معاویه و یزید و امثال آنها بر مصدر قدرت قرار میگیرند و اینگونه رجعت به سمت جاهلیت اتفاق میافتد. این مسئله کمی نیست که همواره میتواند مورد عبرت قرار گیرد تا در دوران خود ما و آینده تکرار نشود.
بعد از مرگ معاویه وقتی پیشنهاد بیعت شد حضرت نپذیرفتند و به سمت مکه رفتند و در راه ملاقاتهای مختلفی با شخصیتها و بزرگان داشتند که هر کدام از اینها میتواند برای ما آموزنده باشد؛ ملاقاتی که با ابن عمر و ابن عباس و محمدبن حنفیه و ... داشتند و هر کدام درسهای بزرگی به همراه دارد؛ وعاظ و منبریها باید این مسائل را مو به مو برای مردم تحلیل کنند.
جریان عاشورا صرفا یک مسئله عاطفی نیست، بلکه پیش زمنیه برای تحلیل درست وقایع آن دوره است زیرا میتواند برای ما و جامعه عبرت باشد و از آن چیزی بیاموزیم.
با توجه به این نکاتی که فرمودید چه کنیم مجالس عزا فرصتی برای افزایش اعتقادات و باورهای بنیادین دینی شود؟
جریان عاشورا از ابتدا تا انتها و اسارت اسرا و نحوه برخورد اسرا با یزید و ابن زیاد و مردم، نکات ارزندهای دارد و ارزشهای متعالی اهل بیت(ع) در آن موج میزند که میتواند برای ما پند و اندرز باشد یعنی ارزش جنبههای بینشی عاشورا خیلی مهمتر از جنبههای احساسی و عاطفی است کما اینکه جلسات عزاداری ظرفیت بسیار بالایی دارد که معارف اهل بیت(ع) را به مردم منتقل کنیم.
عقاید و رفتارها و ارزشهای انسانی و اخلاقی را باید در این ایام به مردم منتقل کنیم و واقعا باید انتظار داشته باشیم واعظان و مداحان به این جنبهها توجه کنند که البته این امر مستلزم مطالعه دقیق است و کتب خوبی هم در این رابطه نوشته شده است که آقایان را به این کتب ارجاع میدهم.
امروز با امکانات مجازی که گاهی یک کتابخانه را میتوان در تلفن همراه ذخیره کنیم کار آسان شده است و نباید این فرصت از دست برود؛ عاشورا باید پررونق بماند و جنبه عاطفی آن هم تقویت شود ولی خالی از جنبههای معرفتی نباشد.
این نکته هم مهم است؛ نباید کاری کنیم که وحدت اسلامی شکسته شود؛ یعنی حقایق را طوری با تحلیل درست و منطقی و خداپسندانه بیان کنیم که هم آگاهیبخشی داشته باشیم و هم اینکه به وحدت اسلامی خدشه وارد نکنیم؛ حضرت علی(ع) و همه اهل بیت(ع) در عین اینکه جان خود را فدای مکتب و راهشان کردند ولی همواره به وحدت اسلامی توجه وافری داشتند و این جنبه عبرتآموز هم باید مورد ملاحظه قرار بگیرد.
مهمترین خطوط قرمزی که باید در مجالس عزا رعایت شود چیست؟
به نظر بنده این است که حقایق عاشورا بسیار زیاد است و لزومی ندارد که ما برای جذب مخاطب یکسری مسائل و مطالب ضعیف را که سینه به سینه از کسانی منتقل شده است بیان کنیم؛ اگر مطالب به درستی و طبق حقیقت مطرح شود جنبه گریه و گریاندن و بعد عاطفی آن هم رعایت خواهد شد؛ باید حریم اهل بیت(ع) را در روضهخوانی و گریاندن مورد ملاحظه قرار دهیم و از مطالب سخیفی استفاده نکنیم که باعث خدشه به عظمت و عزت آنان شود؛ مسائل را طوری مطرح نکنیم که مورد سوء استفاده قرا بگیرد و یا با عصمت و عزت آنان در تضاد باشد.
الحمدلله مردم با جان و دل در این راه هزینه میکنند و به تعبیر حضرت امام(ره) ما هر چه داریم از محرم و صفر است؛ محرم و صفر است که باعث ایجاد شور در جامعه شده و در پرتو آن معارف الهی، انسانی، دینی و اهل بیتی(ع) هم بیان و باعث نهادینهشدن اسلامیت در نسل آینده و کنونی خواهد شد.
مقاتل خوبی در دسترس وعاظ و مداحان ما هست به خصوص پس از انقلاب که این نوع مقاتل تا حد زیادی هم با دقت نوشته شده است ولی باز شاهدیم برخی مطالب غیر دقیق و عجیب و غریبی را بیان میکنند که منجر به واکنش دیگران میشود.
باید محکمات بیان شود نه متشابهات؛ گاهی کتب ضعیفی وجود دارد یا برخی به روایات ضعیف تمسک میکنند؛ این مطالب با چارچوب دینی ناسازگار است و نباید با بیان برای مجالس عزا حاشیه درست کنیم تا جایی که اهل دانش و نظر آن را نپسندند و ناچار به واکنش بشوند.
سیره بزرگان دینی ما و کسانی مانند آیتالله العظمی بروجردی در مجالس روضه و عزاداری چگونه بود؟
آیتالله العظمی بروجردی و مراجع بعدی معمولا در بیوتشان مراسم عزاداری برپا میکردند و این سنت امروزه هم در بیوت مراجع وجود دارد و جنبه احساسی و عاطفی را با مباحث معرفتی درآمیخته بودند؛ هم از منبریهای مسلط و خوب و هم از مادحین استفاده میکنند و اگر این مجالس الگو باشد هم شور حسینی در آن وجود خواهد داشت و هم معرفتافزایی، کسانی مانند شهید مطهری، مرحوم راشد و ... در گذشته جزء منبریهای بزرگ کشور بودند که هم مردم را میگریاندند و هم مطالب مفید تاریخی، حدیثی و قرآنی بیان میکردند لذا هم باید جنبه معرفتی عاشورا و هم جنبه عاطفی آن به نسل جدید منتقل شود؛ البته زبان ما باید متناسب با نیاز نسل امروز باشد و نباید از ادبیاتی که جوانان با آن مانوس هستند فاصله بگیریم. سیره برخی بزرگان هم اینگونه بود که عمدتا در سینهزنی و عزاداری حضور داشتند و گاهی به خدمت در مجلس میپرداختند و امروز هم باید این سیره تداوم داشته باشد.