نویسنده کتاب «روایت عاشورا» گفت: برداشتی که میتوان از فاجعه کربلا و منطق سیدالشهدا(ع) داشت و مخاطبان نیز میتوانند درسهای فراوان بگیرند و ما نیز در تحلیل کربلا به ارزش قیام و حقانیت سیدالشهدا(ع) برسیم این است که چرا فاجعه شهادت امام(ع) کانون تمام حوادث تاریخ اسلام و همه قیامهای دینی شده است؟ پاسخ این سؤال را میتوان در ۴۰ نکته یافت.
بررسی قیام نورانی سیدالشهدا(ع) و یاران باوفایش در عاشورا به تکرار مکرر اهل معنا و اندیشه تکراری نشود. این حماسه برای بیان ظرافتهای انسانی، اخلاقی، قرآنی، سیاسی، اجتماعی، معنوی و... در جانِ خود، محتاج نگاه متأملانه و بردبار صاحبان قلمهای پرتوان است، به لطف حق، ستونهای همیشه استوار دانایی و روشنایی بشر بنای خاموشی ندارند؛ راه بلندنامان بستر همیشه نورانی علم به کوشش و جوشش صالحان و حقجویان تاریخ دنبال میشود. یکی از این محققان حقجو و صدیق روزگار ما حجتالاسلام والمسلمین مهدی انصاری قمی، نویسنده، مصحح تاریخ و استاد حوزه علمیه است که در سال ۱۳۹۶ در مباحث عاشوراپژوهی به اندیشه ویراستاری، فصلبندی و فهرستبندی اثر بیقیمت «روایت عاشورا» از استاد بزرگ محمدابراهیم آیتی میرسد و این کار فرخنده را با حساس و وسواس یک استاد تمام عیار تاریخ به مرحله انجام میرساند.
فصل نخست کتاب گرانبهای «روایت عاشورا» عنوان «پرافتخارترین فصل تاریخ» و کنایه به عاشورای حسینی را گرفته است. لطفاً در خصوص افتخارات حضرت در قیام عاشورا از دریچه تاریخ نکاتی را بیان بفرمایید.
قیام و نهضت امام حسین(ع) مقدس بود و طبق گفته حضرت، جاهطلبانه، سیاستطلبانه و مقامخواهی نبوده «اني لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انّما خرجت لطلب الاصلاح في امّة جدّی(ص) اريد ان آمر بالمعروف و أنهی عن المنكر و أسير بسيرة جدی و ابی علی أبن ابی طالب(ع)؛ خروج و قيام من از روى سركشى و خوشگذرانى و فساد و ظلم نيست، تنها براى اصلاح در امت جدم رسولالله(ص) قيام کردم و میخواهم به معروف هدایت کنم و از منكر و فساد بازدارم و به سيره جدم محمد(ص) و پدرم على بن ابيطالب(ع) عمل کنم.»
احیای سنت پیامبر(ص) یکی از مهمترین اهداف قیام سیدالشهدا(ع) بود؛ حضرت ایستادگی کردند تا ثابت کنند چه ظلمی بعد از فوت پیامبر(ص) به خانوادهشان صورت گرفت، از آتش زدن در خانهای که جبرئیل بر آن نازل میشد تا خانهنشینی ولی امر مسلمین امیرالمؤمنین(ع). درواقع امام حسین(ع) با قیام خود میخواستند، نشان دهند تاریخ پس از رحلت پیامبر خدا(ص) به دست چه کسانی ساخته شد؛ افرادی که نسبت به اسلام کینه، بغض و دشمنی داشتند و در انتظار چنین مرگ زودرس و سرعت پایانی بودند تا بار دیگر کفر و الحاد و قدرتطلبیهای قبایلی عصر جاهلیت را احیا و دین و شریعت خدا و قرآن را نابود کنند، از اینرو در حجةالوداع و غدیر خم بیعت کردند، اما در وفات رسول خدا(ص) استوانه دین خدا یعنی ولایت معصومین(ع) و عصمت و شریعت آسمانی دین را شکستند.
بر این اساس یکی از پرافتخارترین فصول تاریخ اسلام، فاجعه کربلاست که سیدالشهدا(ع) به دنبال تغییر ریشهای و اساسی در امت جد خود بودند. بعد از شکست امامت در برابر کودتا و آشوب خلافت و کنار کشیده شدن امیرالمؤمنین علی(ع) از سیاست جامعه و دوران مظلومیت امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع) با صراحت کامل مقابل معاویه ایستادند و در دورانهای پیش از سیدالشهدا(ع) مردم با لقبگذاری بر روی افراد نادرست که عایشه آن را باب کرده بود جامعه دچار یک جهل مرکب شد که سبب نرسیدن امیرمؤمنان(ع) و امام حسن(ع) به مقاصد امامت شد.
امام حسین(ع) با قیام خود ثابت کردند بنیامیه مسلمان نیستند و دست به هر جنایتی میزنند. اگر در جنگ صفین معاویه و عمر و عاص با فریب و نیرنگ پیروز شدند امروز امام حسین(ع) خود در مقابل آنان ایستادند و ثابت کردند بنیامیه همانطور که قرآن را پاره کردند و برای فریب سپاه امیرمؤمنان(ع) و مسلمانان سپاه امویان بر سر نیزهها زدند؛ خاندان پیامبر(ص) را نیز قطعه قطعه خواهند کرد.
بسیاری دلیل حرکت شبانه حضرت از مدینه را نمیدانند؛ امام حسین(ع) با شناخت موقعیت از مدینه به مکه حرکت کردند زیرا میدانستند بنیامیه به دنبال بیعت گرفتن از اهل بیت(ع) و مردم هستند، به همین منظور شبانه حرکت کردند تا به مردم نشان دهند هنوز در خواب غفلت به سر میبرند و در روز نهم از اعمال حج سیدالشهدا(ع) عازم کربلا میشود که باعث بزرگترین تجربه تلخ مسلمانی مردم کوفه شد و مشخص شد که در گفتار خود با استقامت نبودند.
یزید سه سال بیشتر حکومت نکرد و در اولین سال، امام حسین(ع) را به شهادت رساند. سال دوم، مدینه را غارت و نابود کرد، سال سوم، کعبه را به آتش کشید و نشان داد حکومتهای بعد از پیامبر(ص) به دنبال کفر و الحاد بودند؛ «سعد بن ابیوقاص» از دوستان معاویه نقل میکند که به معاویه گفتم دست از مبارزه با بنیهاشم بردار تو به خواست خود رسیدی دیگر بس است ظلم به بنیهاشم. معاویه در جواب گفت آنقدر به مبارزه با آنان ادامه میدهم که هیچ ارزش و شخصیتی از بنیهاشم باقی نماند و این نقشه معاویه با واقعه کربلا به شکست محکوم شد.
انگیزه اصلی حضرت سیدالشهدا(ع) در قیام عاشورا به گواه تاریخ چه بود و این قیام در مقام نخست قیامی سیاسی ـ اجتماعی محسوب میشود یا قیامی به سود انسانیت؟
یکی از رموز موفقیت و درایت انبیا، اولیا و ائمه(ع) سیاستمداری آنان بود که در زیارتنامه از اهل بیت(ع) بهعنوان سیاستمداران خداوند یاد شده است «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ وَ عَنَاصِرَ الْأَبْرَارِ وَ دَعَائِمَ الْأَخْیَارِ وَ سَاسَةَ الْعِبَادِ وَ أَرْکَانَ الْبِلادِ وَ أَبْوَابَ الْإِیمَانِ وَ أُمَنَاءَ الرَّحْمَنِ وَ سُلالَةَ النَّبِیِّینَ وَ صَفْوَةَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِتْرَةَ خِیَرَةِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.» همچنین آمده: «اشهد انك و الائمه من ولدك سفينه النجاه، و دعائم الاوتاد، و اركان البلاد، و ساسه العباد و حجه الله علی جمیع البلاد و السبیل الیه.»
اگر امروز سیاست، چهره خوبی در دنیا ندارد به دلیل سیاستمداران بیدینی است که به جای عدالت، از ظلم حمایت میکنند. اگر امروزه در کشورهای اسلامی حکمرانی اسلامی دیده نمیشود به دلیل نقشهبرداری از سیاست مدرسه خلفای جور و غاصب است، بنابراین ضمن انتظار برای منجی بشریت باید برای احیای امر به معروف و نهی از منکر در میان مسلمانان تلاش کنیم.
جاودانگی عاشورای حسین(ع) محل تردید نبوده و نیست و نخواهد بود؛ این فاجعه هرگز وابسته به گذر زمان و دست بیمهر فراموشی بشر نیست، سؤالی که باید بدان توجه کرد آن است که چرا فاجعه شهادت امام کانون و مرکز تمام حوادث تاریخی اسلام و همه قیامهای دینی شد و هیچ نهضتی نتوانست همانند قیام سیدالشهدا(ع) در دنیا عظمت یابد؟
ما هر روز در دنیا شاهد یک واقعه تازه و جدید هستیم؛ در این ایام ملت مسلمان فلسطین در هجوم خونخوارانی به نام صهیونیست هستند که به هیچ عنوان به حضرت موسی(ع) منتسب نمیشوند. آنها هرگز از پیروان و هواداران تورات نیستند؛ صهیونیستها از وحشیان عالم هستند که مدعی یهودیت هستند، حال باید دانست با گذشت جنگ جهانی اول و دوم و سومی که در پیش رو است هیچ رمز شاخص و بزرگی مانند سیدالشهدا(ع) نداریم که باعث شناخت حق و باطل بشود.
از اینرو امام حسین(ع) رمز یک منطق بزرگی شده است که هرگز فراموش شدنی نیست و برداشتی که میتوان از فاجعه کربلا و منطق سیدالشهدا(ع) داشت و مخاطبان نیز میتوانند درسهای فراوانی را بگیرند و ما نیز در تحلیل کربلا به ارزش قیام و حقانیت سیدالشهدا(ع) برسیم این است که چرا فاجعه شهادت امام(ع) کانون تمام حوادث تاریخ اسلام و همه قیامهای دینی شده است؟ پاسخ این سؤال را میتوان در ۴۰ نکته یافت، نکات دیگری نیز وجود دارد، اما به وضوح میشود ۴۰ نکته را از میان ۴۰۰ نکته انتخاب کرد.
نکته اول: یاد سیدالشهدا(ع) یاد و رضای خداوند است.
دوم: عاشورا خط فاصل بین تمام باطل که بنیامیه و بنیعثمان نقش اصلی آن را ایفا میکردند و تمام حقیقتی که حد بین نفاق و ایمان و مؤمنان از منافقان تا ابد است را تعیین میکند.
سوم: پرچم سیدالشهدا(ع) مشعل نور برای صالحین و شوکت و عظمت در چشم ستمکاران تاریخ است.
چهارم: سیدالشهدا(ع) بهترین وسیله برای رسیدن به بهشت دنیا و آخرت است. امام حسین(ع) و منطق او دل هر انسان ارزشمندی را نورانی و حیات میبخشد.
پنجم: منطق امام حسین(ع) عطر رحمت ربانی و عطر حیات و نور الهی و نعمتهای آسمانی است که خداوند برای بندگانش فرستاده تا در این زندگانی، کریمانه زیست کنند. چنانچه نور از عنایات الهی و نعمتها از نفحات الهی است. مانند انبیا، رسولان، اوصیا و صالحین از بندگانش نیز نفحات الهی هستند که فرموده «حسین منی و انا من حسین.»
ششم: منطق سیدالشهدا(ع) حکم، حکومت و منطق عقب مانده و پر از کفر و الحاد جاهلیت را متزلزل نابود میکند.
هفتم: منطق ایشان در هر ملتی باشد آن ملت پیروز است.
هشتم: نهضت سیدالشهدا(ع) نهضت ارزشهای الهی و سازنده جامعه انسانیت است، ما اگر انسانیت دور از اسلام را هم بخواهیم میتوانیم یک جامعه انسانی متخلق به تمام ارزشها و اخلاق آسمانی و انسانی را با منطق سیدالشهدا(ع) را در بین جامعه رواج دهیم.
نهم: منطق سیدالشهدا(ع) منطق نور زندگانی است، منطق دیگران منطق قدرتطلبی و مرگ در راه باطل و کفر است.
دهم: منطق کربلا دعوت به آزادی انتخاب بهترین و برترین راه یعنی انتخاب راه حسین(ع) است.
یازدهم: منطق سیدالشهدا(ع) از مناسک بلند الهی است، او را نمیشود از خدا برید، خدا به وسیله او احیا شد و چه نکته زیبایی فرمودند: «السلام علیک یا ثارالله، ای خون خدا، دست خدا، چشم خدا، وجود خدا سیدالشهدا(ع) است و به تعبیر من در روز عاشورا بنا بود خدا را یر ببرند، به دستشان نیامد، بنا بود پیغمبران را سر ببرند نرسیدند، بنا بود دوباره فرق امیرالمؤمنین(ع) را بشکافند که شکافتند، بنا بود دوباره امام حسن مجتبی(ع) را شهید کنند که کردند، بنابراین سیدالشهدا(ع) را زیر پای اسبها قرار دادند و با اینکه حضرت هنوز زنده بودند سر از بدن او جدا کردند.
دوازدهم: منطق سیدالشهدا(ع) رویارویی دائمی خیر و شر، صلاح و فساد، ایمان و نفاق و تجسم کامل حق بود.
سیزدهم: منطق سیدالشهدا(ع) رمز استقامت و پایداری حق در برابر همه باطل و کفر بود.
چهاردهم: منطق سیدالشهدا(ع) منطق بالاترین مدارج کمال انسانی و الهی است.
پانزدهم: سیدالشهدا(ع) حبیب و محبوب خداست، کسی نمیتواند از این حد بالاتر برود، ایشان در لحظات آخر عمر رضاً به رضائک میگفتند.
شانزدهم: منطق سیدالشهدا(ع) معنای واقعی حیات ابدی است، حقیقت دنیا و آخرت است.
هفدهم: منطق سیدالشهدا(ع) بهترین راه برای رسیدن به خداوند است، این را برای همه ادیان عالم اعلام کرد که اگر در مسیر من بایستید به بالاترین حد هدایت خواهید رسید.
هجدهم: حسین بن علی(ع) نمونه کامل در اخلاق الهی است.
نوزدهم: سیدالشهدا(ع) گویاترین منطق محور حق است.
بیستم: حسین بن علی(ع) برترین منطق امام هدایت الهی است.
بیستویکم: حسین بن علی(ع) تمام ارزش برای زندگی و آخرت است.
بیستودوم: حسین بن علی(ع) وارث همه انبیا و رسولان و کلمهالله است که قرآن کلمه را برای عیسی(ع) و حدیث پیامبر(ص) آن را در خصوص سیدالشهدا(ع) تعبیر میکند.
بیستوسوم: نهضت سیدالشهدا(ع) نهضتی تمام دینی و الهی است.
بیستوچهارم: منطق سیدالشهدا(ع) بشریت را از هر نوع طاغوت و باطل و حکومت شیطان آزاد میکند.
بیستوپنجم: سیدالشهدا(ع) همراه حق و در برابر همه باطل و ایمان به خداوند و رسولان حق است.
بیستوششم: سیدالشهدا(ع) برترین حکیم الهی پس از پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) است که مثل و نظیر ندارد.
بیستوهفتم: منطق سیدالشهدا(ع) منطق پرچم بلند هدایت در برابری با خطوط شیطانی است.
بیستوهشتم: نهضت سیدالشهدا(ع) انقلابی است که پایان ندارد، کربلا همیشه میجوشد، خون سیدالشهدا(ع) در قلب هر مؤمنی همانطور که پیامبر(ص) میفرماید: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً؛ براى شهادت حسین(ع)، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمیشود.» ولو غیرمسلمان اگر مقداری به کربلا نگاه کند به جوش میآید و دشمن از همین جوشش دل مؤمنان هراس فراوان دارد، حسین بن علی(ع) یعنی جهاد در راه خداوند و نهج وفاداری و امانتداری و صداقت است به خداوند متعال.
بیستونهم: سیدالشهدا(ع) تمام بصیرت بر هدایت دین پیامبر(ص) است که توانست هیبت متکبران و مستکبران و اهل باطل و اهل گناه و اهل فساد را در هم بشکند و خود با سر بریده راست قامت سخن گفت و دوام یافت.
سیام: سیدالشهدا(ع) قیام حق و عدل و ایمان و نهضت اصلاح و تغییر و دلیل همه تاریخ به خیر و ارزشها بود.
سیویکم: سیدالشهدا(ع) قرآن ناطق و حدیث صادق پیامبر خدا(ص) که فرمود: «حسین منی و انا من حسین» بود.
سیودوم: حسین بن علی(ع) سید و بزرگ بهشت و راه و وسیله انسان به خداوند متعال است.
سیوسوم: حسین بن علی(ع) قیام امر به معروف و نهی از منکر و هر باطلی بود و راه استقامت و کرامت که کربلا از خون مقدس او جاودانه ماند.
سیوچهارم: حسین بن علی(ع) جلوه بزرگ از تجلیات الهی و نور خداوند در زمین و کنز الهی است که هرگز نهایت ندارد.
سیوپنجم: حسین بن علی(ع) محراب عبادت و قلعه شهادت و ارکان جهان آفرینش است.
سیوششم: سیدالشهدا(ع) امین خداوند در زمین و امام ایمان و نجاتدهنده هر کسی که در کشتی او سوار شود و راه او برود است.
سیوهفتم: حسین بن علی(ع) عدل و قرین و مسیر قرآن است، مثل قرآن است، مدرسه بزرگ اهل بیت عصمت و طهارت و از موازین آخرت و فاروق بین حق و باطل است.
سیوهشتم: حسین بن علی(ع) نهضتی جاودانه است که تا جهان باقیست است.
سیونهم: سیدالشهدا(ع) قلب و خون خود را به خداوند تقدیم کرده است.
چهلم: حسین بن علی(ع) قرآن خداوند در زمین است و او با خداوند است و خداوند با اوست و ثارالله است و بن ثاره و قلم من و جوهر من کم آید اما دریای فضیلت حسین بن علی(ع) هرگز به نقص و کمال و پایان نرسد.
خطبهها و سخنان سیدالشهدا(ع) در حادثه کربلا سطور بیتکرار و نورانی کتاب تاریخ اسلام است که برای تمام انسانهای آزاده جهان ثبت شده است. در نگاه شما این جاودانگی را چگونه میتوان تعریف کرد که برای نسل امروز قابل فهم باشد؟
نسل امروز نسل دانشاندوختهای است؛ نسلی است که به دانش و فهم جدید و راه شناخت جدید و جهانبینی رسیده است. سراسر دنیا پر از دانشگاهها و مراکز علمی است و شاید در سال میلیونها جلد کتاب برای رشد فهم و اندیشه بشر نوشته، تحقیق و چاپ میشود. اما جا دارد ما از ماورای طبیعتی که امروز در اختیار ماست مطالعه داشته باشیم، ما ظاهر آسمان، ستارگان، خاک و خلقت و آفریدگان و جهان آفرینش متنوع و مختلف را میبینیم و بشر هنوز با تمام رشد و گسترش علم و صنعت و هوشمندی فراوان هنوز به عمق آفرینش نرسیده است.
کلمات خدا و کتابهای آسمانی، کلماتی ماورای طبیعت آفرینش و بشر است و اگر ما آنها را مطالعه نکنیم، مطمئن باشیم نمیتوانیم به عمق اندیشه بزرگ توحید و خلقت و آفرینش برسیم. بشر با داشتن مقادیری از مواد جدید صنعتی شاید پیشرفت مادی کرده باشد، اما پیشرفت مادی نمیتواند پیشرفت فکری و علمی و اندیشه و عمق علم بشر و جهان را برساند، ما در جهان خدا داریم، خدا باید شناخته شود، هر بشر و انسان و طیف و گروهی اگر خدا را نشناسد خودش را ندیده و نشناخته است، اینکه چه قدرتی ما را آورده؟ و برای چه آورده؟ و کجا میروم؟ اگر این نکات را مطالعه کنیم جنگهای عالم به صلح تبدیل میشود، تمام زندگی ما کتابخانه میشود و اگر به عمق این نکات برسیم حتماً به عمق اندیشه آفرینش رسیدیم.
هنوز مغز انسان شناخته نشده است، هنوز دَوَران جایگاه نگهداری دانش در مغز انسان شناخته نشده، ما شخصیتهای کمی در دنیای علم و دانش نداریم، اما این نکته برای همه لازم است که بدانند اخلاق الزام عقلی است، عفت الزام اخلاقی است، زندگی سالم لازمه عقلانیت است، کسی که نمیخواهد زندگی سالم داشته باشد نباید وارد جامعه انسانی شود، بعضی از جوامع از لحاظ ثروت پیشرفت کردند، اما از نظر عفت و اندیشه دینی و اخلاق انسانی پسرفت کردند، آنها پوسیدهترین مغزها و ملتها هستند و نابودی خود را به دست خود ساخته و پیش میروند.
ما اگر خدا را شناختیم خودمان را میشناسیم، این براساس روایاتی است که از پیغمبر خدا(ص) به ما رسیده، هرکس خود را بشناسد خدا را شناخته «و من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و ما خودشناسی را بدون خداشناسی نمیتوانیم داشته باشیم، خداشناسی یعنی توحید و اینکه خدا یکی است. امروز به جای خدا، پول و سرمایه و رشد سیاسی و گسترش اجتماعی و مسائل پیش پا افتاده شهوت و خوراک و پوشاک و خانه و اقتصاد و سرگرمیهای بشری که اغلب حیوانی است در زندگی مردم جهان نمود دارد. امروز زندگی انسانی در جهان به ندرت دیده میشود، در همه جای دنیا وحشیگری و زندگی حیوانی منتشر است و کسی حس و درک بازگشت به خرد ندارد.
کجا پیدا میکنیم شخصی مانند سیدالشهدا(ع) که با دشمن خونخواری که آمده و او را از ورود به کوفه منع کرده، بفرماید که به همه سپاهیان و شتران و اسبانشان آب بدهید، حرّ گفت شما به ما آب میدهید در حالی که ما شما را از ورود به کوفه منع کردیم، حضرت فرمود: من انسان و مسلمانم و خدا را میشناسم و اگر مسلمان هم نبودی و تشنه بودی، به تو آب میدادیم، بنابراین اثر این رفتار این شد که در آخرین لحظه حر به خود و خدا و شناخت آینده برگشت و به دنیا و مرگش فکر کرد و زمانی که اذان ظهر گفتند با تمام سپاهش که بیش از هزار نفر بودند، در نماز پشت سر سیدالشهدا(ع) به جماعت ایستاد، سپاهیانش به او ایراد کردند، اظهار کرد این حسین بن علی(ع) پسر پیامبر(ص) و فاطمه(س) و علی بن ابیطالب(ع) است و همین تکان خوردن در او تغییر ریشهای ایجاد کرد و روز عاشورا با خاندانش نزد سیدالشهدا(ع) آمد و پوزش طلبید و توبه کرد و شهادت پذیرفت و این یعنی شناخت راه حق.
اگر بخواهیم نسل جوان امروز، نسل فرهیخته و خودساخته و تغییردهنده جهان باشد، باید توحید و پیغمبر اسلام(ص) را بشناسد، باید مسیر و منطق سیدالشهدا(ع) در خانه و زندگی آنها معروف شود، به دنبال تفکر و نداشتن اندیشه صحیح و تغییر نکردن ریشهای در اعتقادات و خداشناسی و خودشناسی نرفتن، سبب میشود ما با کوچکترین وسایل فریب بخوریم، ما برای زندگی ابدی آمدهایم، زندگی ابدی که وقتی به جهان میآییم تازه مراحلی را در عالم ازل گذراندیم و به دنیا آمدیم، دنیا آمدن ما ظهوری از گذشته و عالم زر ماست، ما دوباره در دنیا همین راه را ادامه میدهیم و زمانی که به قبر میرویم متوجه و بیدار میشویم و متأسفانه بسیاری صدا میزنند که خدایا مرا برگردان «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْت» من نفهمیدم، ندیدم، پاسخ میشنود که همه نعمتها را داشتی اما بیدار نشدی.
بنابراین برای شناختن سیدالشهدا(ع) و شناخت راه بهتر و برتر باید سخنرانیها و کلمات و بیانات و خطبههای بسیار عمیق و پرمحتوا و فراموش نشدنی حضرت از روزی که به دنیا آمد تا روزی که از دنیا با شهادت رفت را مطالعه کرد، کلمات حضرت نورانی، ماندگار و جاودانه است و باید با طلا و جواهر آن را بر دیوار خانهها نوشت تا جامعه اهل صلاح و ارزشهای بلند آسمانی شود.
بهعنوان سؤال پایانی از نظر شما آنچه از پیام سراسر زیبای عاشورا ننوشتیم، نخواندیم، نمیدانیم و نفهمیدیم، چیست؟
در صحبتهایی که بیان شد پاسخ این سؤال بسیار بود، اما نکته مهم متأسفانه این است که تا امروز بیش از هزار سال از واقعه بزرگ سیدالشهدا(ع) و سپس غیبت امام زمان(عج) گذشته؛ اما هنوز عمق کربلا و سیدالشهدا(ع) برای ما ناشکفته باقیمانده است، اگر سیدالشهدا(ع) و منطق، قیام، حرکت، شخصیت حضرت و نهضت کربلا برای ما شناختهتر از امروز میشد، ما بیشتر از این باید تغییر میکردیم و با تمام عشق و علاقهای که به سیدالشهدا(ع) داریم این نقص بزرگیست.
مادران ما عشق به سیدالشهدا(ع) را با شیر به فرزندانشان تزریق میکنند، در طول تاریخ چه میزان انسان برای امام حسین(ع) جان دادند، در زمان صدام افراد زیادی در راه پیاده روی اربعین شهید شدند، در آن زمان و در ایام محرم در غذاهای تمام مواکب کربلا بنزین و نفت ریختند تا عزاداران مسموم شوند اما با عظمت امام حسین(ع) حتی یک نفر هم مسموم نشد، این نشان میدهد دشمن بیشتر از ما امام حسین(ع) را میشناسد و میهراسد که با او مبارزه میکند.
امسال در بعضی از کشورهای خلیج با عزاداریها مبارزه کردند و انسان کشتند و در مقابل مردم در کشورهای غربی و اروپایی به عزاداری امام حسین(ع) میپردازند و دولتها نمیتوانند جلوی آنها را بگیرند، از طرفی هم ما از مبارزه دشمن خوشحالیم، زیرا سبب میشود شیعیان تحریک و تشویق شوند تا تمام عمق نهضت سیدالشهدا(ع) و اندیشه منطق حسین بن علی(ع) و انقلاب کربلا بر همه آشکار و روشن شود.