استاد تاریخ اسلام مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: اجتهاد در برابر پیامبر(ص)، در برابر نص است. بر اساس آیات سوره نجم پیامبر(ص) هرگز از روی هوا و هوس سخنی نمیگویند و هر چه هست وحی است و با چه مجوزی کسی میتواند علیه وحی اجتهاد کند.
شبهه سن حضرت خدیجه(س)
در مورد سن حضرت خدیجه(س) اختلافاتی وجود دارد و هشت قول نقل شده از جمله همسن بودن با پیامبر(ص)، ۲۸ سالگی و ۴۰ سالگی؛ مثلا بیهقی ۲۸ سالگی را نقل کرده و سند آن را صحیح میداند و برخی از مورخان ما هم این قول را ترجیح دادهاند. همایشی چند سال قبل در جامعه المصطفی در قم درباره حضرت خدیجه(س) برگزار شد که مجموعه مقالات آن چاپ شده است و برخی مقالات این مجموعه قول ۲۸ سالگی را ترجیح داده است.
باز علامه جعفر مرتضی عاملی هم در صحیح من سیرهالنبی، اقوال را ذکر کرده است و در نهایت قول ۲۸ سالگی را بر سایر اقوال ترجیح میدهند؛ اقوال دیگری هم از ۳۰ و ۳۵ و ۴۰ داریم و البته ۴۰ سال شهرت پیدا کرده است ولی طبق نظر علامه جعفر مرتضی، قویترین قول نیست و حتی ۴۵ سال هم بعضا نقل شده است. بنابراین ۴۰ سال را نمیتوان قول درست دانست و حتی به نظر میرسد نوعی غرضورزی در بیان این سن وجود دارد زیرا قصد دارند ثابت کنند که حضرت خدیجه(س) قبل از ازدواج با پیامبر(ص) همسر و احیانا فرزندانی داشته است.
... ظاهرا عایشه اصرار داشته تا بگوید که حضرت خدیجه(س) سن بالایی داشته است و قبلا ازدواج کرده بود و از آن طرف افرادی هم تلاش زیادی کردهاند تا بگویند عایشه هنگام ازدواج با پیامبر(ص) ۶ ساله یا ۹ ساله بوده است تا ثابت کنند تنها زن باکره پیامبر(ص) او بوده است...
ظاهرا عایشه اصرار داشته تا بگوید که حضرت خدیجه(س) سن بالایی داشته است و قبلا ازدواج کرده بود و از آن طرف افرادی هم تلاش زیادی کردهاند تا بگویند عایشه هنگام ازدواج با پیامبر(ص) ۶ ساله یا ۹ ساله بوده است تا ثابت کنند تنها زن باکره پیامبر(ص) او بوده است لذا گفتهاند حضرت خدیجه(س) با دو نفر از اعراب ازدواج کرده بودند و آن دو مرده بودند؛ این دو نفر هم افراد غیرمعروفی در عرب هستند که جایگاهی نداشتهاند و این در تنافی با روایاتی است که میگوید بزرگانی از قریش خواستگار حضرت خدیجه(س) بودند و ایشان آنها را قبول نکرد.
بنابراین معقول نیست که حضرت خدیجه(س) خواستگاران بهتر را رد کنند و با دو نفر عربی که جایگاهی ندارند ازدواج کرده و فرزنددار شوند و این قضیه هم مشکوک است لذا به نظر میرسد چون این بانو قرار بوده است رسالتی بر دوش بکشد و آن هم بستری برای تولد حضرت فاطمه(س) باشند، لذا باید کفوی برای او پیدا شود و این کفو هم پیامبر(ص) بودند و بعدی ندارد که هم سن پیامبر(ص) باشند ضمن اینکه اراده خداوند در این مسئله را هم نباید نادیده بگیریم زیرا حضرت زهرا(س) قرار است از دامانی پاک متولد شوند و به نظر ما قول ۲۸ سال صحیحتر است.
شبهاتی درباره سیره نبوی
اخلاق انبیاء تمیزی و خوشبو بودن و پاکیزگی بوده است؛ موها را میتراشیدند که عمدتا مراد موهای زائد است و البته گاهی موهای سر را؛ البته این تصور که پیامبر(ص) آنقدر مو میگذاشتند که موهایشان بر روی دوششان میافتاد تصور باطلی است و با مکتب اهل بیت(ع) سازگار نیست. در روایات بیان شده است که بدن آن حضرت آنقدر خوشبو بود که وقتی از مسیری عبور میکردند مردم متوجه میشدند که ایشان از آنجا عبور کردهاند زیرا ایشان پول زیادی را صرف خرید عطر میکردند. در مکارمالاخلاق بیان شده است که از بوی عطر پیامبر(ص) مردم متوجه رفت و آمد ایشان میشدند.
برخی از شبکههای وهابی با جسارت تمام میگویند اگر صحابه با قلم و دوات آوردن در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر(ص) مخالفت کردند اجتهاد بوده و معتقد بودند که همه چیز در قرآن بیان شده است و اجتهاد اگر غلط هم باشد ثواب دارد. این در حالی است که اجتهاد در برابر پیامبر(ص)، در برابر نص است.
این مسئله تکوینی بوده است و خداوند عرق پیامبر(ص) را خوشبو قرار داده تا عامل جذب دیگران باشد. وقتی غذا میخوردند دستشان را کاملا میشستند تا هیچ بویی از غذا در دستان ایشان باقی نماند. وقتی گوشت میخوردند در این حالت دست را با دقت بیشتر میشستند و آب بر صورت میریختند و با دستمالی دست و صورت را خشک میکردند. دستمالی همراه ایشان بوده است که با آن آب را خشک میکردند و این تعبیر هم در روایات بیان شده است.
چرا از مدینه افراد کمی به جمل رفتند؟
برخی میپرسند که مردم کمی از مدینه همراه علی(ع) به جمل رفتند زیرا حق را به طرف مقابل میدادند و علی(ع) را ذیحق نمیدانستند. این نوع مطالب عمدتا از شبکهها و افرادی مطرح میشود که بینندگان و مخاطبان آنان عمدتا مطالعات درست تاریخی ندارد در حالی که براساس استنادات صحیح تاریخی، مدینه اساسا سرباز خیز نبود چرا؟ زیرا در دوره فتوحات اهل جنگ و نظامیان سراغ مناطق دیگر رفته بودند و در کوفه و بصره و ... ساکن شده بودند و به همین دلیل هم امام علی(ع) به کوفه رفتند زیرا عراق سرزمین حاصلخیز و اقتصادی بود و مردان و سربازان جنگی در آن زیاد بود.
فتوحات در دوره ابوبکر شروع شد و ابتدا درون حجاز کار دنبال شد و بعد به سمت شام رفتند که تحت حاکمیت دولت ساسانی بود. بخشی از فتوحات در دوره ابوبکر بود و بخشی هم در دوره عمر و عثمان. کوفه در دوره عمر به یک شهر نظامی بزرگ تبدیل شده بود و قبایل مختلف در آنجا زندگی میکردند و در جنگ جمل، قریب به ده هزار نفر از کوفه با علی(ع) آمدند همچنین مدینه سه خلیفه را پشت سر گذاشته بود سه خلیفهای که صحابه را همسو با خود کرده بودند لذا فضایی ایجاد شده بود که سالیان درازی تفکر خیلی از افراد با علی(ع) همراستا نبود و تحت سلطه فرهنگ خلفا بودند از این رو نباید انتظار داشته باشیم که در مدینه افراد زیادی باشند که بخواهند در رکاب حضرت علی(ع) بجنگند.
شبهه ازدواج دختر پیامبر(ص) با ابوالعاص مشرک
برخی میگویند پیامبر(ص) با بتپرستی به شدت مخالفت داشتند و بتهای کعبه را شکستند ولی چرا دخترشان را به فردی به نام ابوالعاص مشرک دادند؟ ابوالعاص بن ربیع که فرد مشرکی بود با زینب بنت خدیجه ازدواج کرد؛ این ازدواج قبل از اسلام رخ داد و اصلا فضا، فضای مشرکانه بود و فقط چند نفر حنیف بودند و مشرک نبودند؛ این دو ازدواج کردند؛ تاریخ در اینجا ساکت است که چرا زینب با ابوالعاص ازدواج کرد و شاید او به حرف پیامبر(ص) توجهی نداشته است؛ بعد از بعثت هم ابوالعاص رسما مسلمان نشد و بعد از هجرت هم اجازه حرکت زینب به مدینه را نداد و در جنگ بدر هم همراه با مشرکان به جنگ پیامبر(ص) رفت.
البته این بحث وجود دارد که اصلا زینب، دختر پیامبر(ص) بوده است یا خیر ولی ابوالعاص در جنگ بدر اسیر شد و پیامبر(ص) شرط کرد تا او از زینب جدا شود و بتواند از اسارت بیرون برود. این مسئله نشان میدهد که دست پیامبر(ص) در ممانعت از ازدواج زینب با ابوالعاص بسته بوده و ایشان نمیتوانستهاند مخالفتی نشان دهند؛ در هر صورت پیامبر(ص) کجاوه فرستادند تا زینب را از مکه بیاورند ولی برخی مانع شدند و در این ماجرا فرزند زینب هم سقط شد ولی شبانه او را آوردند و او تا حدود سال ششم در مدینه ماند و در این سال، ابوالعاص مسلمان شد و دوباره نزد زینب رفت.
مخالفت با پیامبر(ص) اجتهاد بوده است؟
برخی از شبکههای وهابی با جسارت تمام میگویند اگر صحابه با قلم و دوات آوردن در روزهای پایانی عمر شریف پیامبر(ص) مخالفت کردند اجتهاد بوده و معتقد بودند که همه چیز در قرآن بیان شده است و اجتهاد اگر غلط هم باشد ثواب دارد. این در حالی است که اجتهاد در برابر پیامبر(ص)، در برابر نص است. براساس آیات سوره نجم پیامبر(ص) هرگز از روی هوا و هوس سخنی نمیگویند و هر چه هست وحی است و با چه مجوزی کسی میتواند علیه وحی اجتهاد کند.
در سوره مبارکه احزاب آیه ۳۶ آمده است: ما کان مؤمن و مؤمنه اذا قضی الله خیره من امرهم؛ هیچ زن و مرد مؤمن و مؤمنهای حق ندارند از دستور پیامبر(ص) تخطی کنند و حق انتخاب در برابر پیامبر(ص) ندارند وقتی خدا و رسول چیزی را امر فرمودند؛ در اینجا اطاعت محض مطرح است و وقتی ایشان فرمودند که قلم و دوات بیاورید تا توصیهای برای شما بنویسیم و اینها گفتند که نیازی نیست و حسبنا کتاب الله؛ اینها توجیه است و خطاب آیه هم در سزای منکران اطاعت از پیامبر(ص) خطاب شدیدی است.