احمد بن قاسم العبادى، السبكى، صاحب منهاج الاصول، عبدالعلى بحرالعلوم صاحب شرح مسلم الثبوت، و (از علماى متأخر) محمد ناصرالدين آلبانى و سيد محمد بن عقيل العلوى.
به هر حال، از نظرات اين بزرگان مى توان نتيجه گرفت كه اين، ديدگاه غالب علماى متقدم و متأخر اهل سنّت در زمينه حديث «نجوم» است. آنان، اشتباه و خطاى صحابه را جايز مى شمرند و همه آنها را عادل تلقى نمى كنند، و قائل به مصونيّت آنها از خطا و معصيت نيستند.
و مقصود از بيان حالات رجال نامى اهل سنت به نقل از كتب رجالى ايشان، ۱ اين بود كه خوانندگان منصف بدانند بى اعتبارى و واهى بودن حديث «نجوم»، بر زبان اهل فن و بزرگان اهل سنّت جارى شده است.
و نيز همانگونه كه قبلاً يادآور شديم، حديث «نجوم» داراى اسانيد متعددى است كه هيچ يك از آنها از طعن علماى رجال و ارباب جرح و تعديل اهل سنّت، مصون نمانده است؛ اينك مرورى گذرا بر احوال راويان و ناقلان اين حديث:
راويان و ناقلان حديث «نجوم»
عبدالرحيم بن زيد:
حديث نجوم را از عبدالله بن عمر نقل كرده اند و در سندش «عبدالرحيم بن زيد» است و كسى كه به كتاب «الضعفاء» بخارى و «الضعفاء» نسايى و «العلل» از ابن أبى حاتم و «الموضوعات» و «العلل المتناهية» از ابن جوزى و «ميزان الاعتدال» و «الكاشف» و «المغنى» از ذهبى و «خلاصة تذهيب تهذيب الكمال» از خزرجى و منابع معتبر ديگر مراجعه كند، ملاحظه خواهد كرد كه نسبت به اين شخص، كلمات طعن و ذمّ فراوان به چشم مى خورد؛ مانند: «ليس بشى ء»، «كذاب»، «ضعيف» و «كذّاب خبيث». ۲
زيد العمّى:
به ضعف اين شخص نيز تصريح كرده اند؛ بلكه پيشتر، نقل مناوى از ابن عدى در اين