85
فصلنامه علوم حديث 1

تعديل) مواجهيم. در اين كتب، دليلى براى اين احكام رجالى نمى بينيم و سندى براى اينها ذكر نشده است ۱ .
گذشته از اين، بسيارى از اين واژه ها به حق مبهم اند. از واژه «غالى» چه مى توان فهميد، با اينكه غلوّ ـ درجات بسيار دارد و خيلى ها بدان آلوده اند؟ و نيز مراد از «ضعيف» چيست؟
اين بزرگواران در هيچ كجا به توضيح اصطلاحات كاربردى خود نپرداخته اند. ديگران پس از مواجهه با اين مشكل، سراغ اين رفته اند كه آيا جرح و تعديل، بدون ذكر سند، حجيت دارد يا نه و اقوال سه گانه اى عرضه داشته اند.
حقيقت آن است كه نمى توان عقيده جارح و معدّل را در توضيح اين واژه ها به دست آورد؛ (همانگونه كه استاد شانه چى تصريح دارد) ۲ و اين هم مشكل ديگرى است كه اين نظريه بدان مبتلاست ۳ .
از سوى ديگر، سياسى و عقيدتى بودن پاره اى از جرح و تعديل ها مشكل ديگرى است كه به جهت وسعت و گستره آن در زندگى انسانها نمى توان با اصل عدم آن را دفع كرد. مگر محمد بن سنان را علماى رجال تضعيف نكرده اند ۴ ؟ اما برخى فقيهان مى گويند تضعيف وى به جهت ديدگاههاى بلند وى بوده كه براى آنان مفهوم نبوده است ۵ .
طرد يونس بن عبدالرحمن، و آنچه در مورد برخوردهاى تند قمّيين گفته شده از اين دست است ۶ .

3 ـ جامع و مانع نبودن

اگر بر اين راه تكيه شود، بسا كه سلسله سند روايتى (به اصطلاح جديد) «موثق» باشد، اما آن روايت، در حقيقت مجعول باشد، و يا اينكه سلسله سندى در كتب رجال امتياز «ثقه» را كسب نكند، اما حديث آن، صادق و معتبر باشد!
مؤلف كتاب «معرفة الحديث»، در نقد اين روش و اثبات مغنى نبودن آن،

1.تنها كشّى در «رجال» خود قدح و مدحش را مسند كرده، بسان مؤلفان تاريخ بغداد، تاريخ اصبهان و تاريخ جرجان. معرفة الحديث، محمدباقر البهبودى، ص ۵۶

2.دراية الحديث، ص ۱۱۶

3.براى توضيح بيشتر رجوع شود به: مجله ياد، ش ۸، ص ۱۲۷

4.معجم رجال الحديث، ج ۱۶، ص ۱۵۱ ـ ۱۶۳

5.حضرت آية الله جوادى آملى؛ استفاده شفاهى نويسنده از محضر ايشان.

6.معجم رجال الحديث، ج ۲۰، ص ۱۹۸ ـ ۲۱۸


فصلنامه علوم حديث 1
84

جرح و تعديل اينان نسبت به راويان آن عصر، يا بر اساس اجتهاد و استنباط خويش بوده و يا به واسطه، نقل كرده اند. اگر بر اساس برداشت و اجتهاد خود به جرح و تعديل مى پرداخته اند، اين حجيت ندارد؛ زيرا عقلا در امور حسى و نزديك به حس، شهادت و گواهى حدسى را قبول نمى كنند. و اگر بر اساس نقل با واسطه اقدام به جرح و تعديل كرده اند، اين نقل مرسل است؛ زيرا واسطه ها مشخص نيست.
برخى از شاگردان آية الله خويى نوشته اند كه اين شبهه را بر استاد عرضه كرديم و ايشان جوابى قانع كننده ارائه نكردند و جواب را به كتاب «معجم رجال الحديث» موكول نمودند كه در آن نيز، جوابى قانع كننده نيامده است ۱ .
آية الله خويى اين اشكال را چنين جواب داده است:
«اگر گفته شود خبر دادن عالمان رجال از وثاقت و حسن روات، امرى حدسى و اجتهادى است و ادله حجيت خبر شامل آن نمى شود، در جواب گوييم: اين احتمال، اساسى ندارد زيرا سيره عقلا بر اين قائم است كه خبر ثقه را در صورتى كه علم به حدسى بودن آن نيست، معتبر مى دانند. و احتمال حس در اِخبار عالمان رجال وجود دارد، زيرا نوشتن كتب فهرست و سيره در ميان اصحاب ائمه، امرى متعارف بوده و تعدادى از آنها به دست ما رسيده است. تعداد كتب رجالى از زمان حسن بن محبوب تا زمان شيخ طوسى بيش از صد بوده است» ۲ .
اين جواب بر فرض تماميت، شبهه حدسى بودن را حل مى كند، اما شبهه ارسال توثيقات به جاى خود باقى است؛ زيرا چگونه با احتمال اينكه كتبى در فهارس و تراجم بوده ـ كه از كم و كيف آن نيز بى خبريم ـ مى توان حل شبهه كرد؟

2 ـ عدم ذكر سند براى جرح و تعديل

در كتب رجال، با واژه هايى از قبيل: ضعيف، غالى، مضطرب الحديث، منكر الحديث، لين الحديث، متروك الحديث، مرتفع القول، كذاب، كذوب و... (در باب جرح) و واژه هايى چون: ثقه، ثبت، عين، وجه، بصير فى الحديث و... (در باب

1.بحوث فى علم الرجال، محمد آصف المحسنى: ص ۴۴ و ۴۵

2.معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۴۱ و ۴۲

  • نام منبع :
    فصلنامه علوم حديث 1
    تاريخ انتشار :
    پاييز 1375
    سردبیر :
    محمدی نیک (ری شهری)، محمد
    صاحب امتیاز :
    دانشکده علوم حديث
    مدیر اجرایی :
    محمد قنبری
    نشانی :
    قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431
    تلفن :
    0251-7176131
    امور مشترکان :
    0251-7176413
    دورنگار :
    0251-7785050
    پست الکترونیک :
    ulumhadith@hadith.net
    امتیاز :
    علمی - پژوهشی، به استناد نامه شماره 6219/3 - 85/7/3 کمیسیون بررسی نشریات علمی کشور
    جانشین سردبیر :
    مهدی مهریزی
تعداد بازدید : 13075
صفحه از 188
پرینت  ارسال به