یک پژوهشگر دین با تبیین وضعیت دوران امام عسکری(ع) گفت: با وجود اینکه امام حسن عسکری(ع) بیشترین دوران امامت خود را در زندان و یا تحت نظر و مراقبت عباسیان گذراندند، اما به خوبی توانستند شیعیان را راهبری و به نوعی برای عصر غیبت، زمینهسازی کنند.
میلاد با سعادت یازدهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت امام حسن عسکری(ع) فرصتی است تا نمی از وجود آن حضرت و فعالیتهای درخشان ایشان را با وجود خفقان شدید حاکمان عباسی مرور کنیم؛ فعالیتهایی که شامل تقویت سازمان وکالت، زمینهسازی برای غیبت و تربیت شیعه به خصوص برای مواجهه با سختیهای آینده است.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیداسدالله موسوی عبادی؛ استاد حوزه و پژوهشگر علوم دینی به بررسی مختصری از این موضوعات پرداخته است که در ادامه آن را میخوانیم.
امام عسکری(ع) در دوران سختی زیستند، برای آشنایی بیشتر با وضعیت آن دوران توضیحاتی بفرمایید.
امام حسن عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان در سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و ۱۳سال زندگی آن حضرت در مدینه و ۱۰سال در سامرا بود. در سن ۲۳ سالگی به امامت رسیدند و مدت شش سال عهدهدار آن بودند. امام در مدت کوتاه خلافت خود با سه تن از خلفای عباسی همدوره بود و از جانب این خلفا به شدت تحت فشار و محدودیت بود، به طوری که علاوه بر سکونت اجباری در محله نظامی حتی آن حضرت را در زندان نیز محبوس کردند و ایشان سه سال از دوران امامت خود را در زندان گذراندند.
مشهورترین لقب ایشان، عسکری است که اشاره به اقامت اجباریشان در سامرا، تحت مراقبت شدید حکومت عباسیان دارد و برای فعالیتهای خود با محدودیت روبه رو بودند. ایشان تنها امامی است که به حج مشرف نشده است آن هم به دلایلی که امکان حضور ایشان در مکه را مقدور نمیکرد.
اشاره به خفقان شدید دوران این امام داشتید، حضرت برای فائق آمدن به مشکلات به خصوص حفظ ارتباط با شیعه چه اقداماتی کردند؟
یکی از مسائلی مهم دوران زندگی تحت فشار و محدودیت آن حضرت(ع)، چگونگی ارتباط با یاران و شیعیان خود، در خفقان سیاسی و اجتماعی بود. در جامعهای که ابراز شیعهگری و ارتباط با امام(ع) جرم به حساب میآمد و با سختترین مجازات مواجه میشد، گسترش دادن سازمان وکالت از اقدامات امام حسن عسکری(ع) بود؛ اینکه دسترسی به امام به خاطر فشار سیاسی موجود از دوران ائمه قبل بدتر شده بود لذا نظام وکالت باید به صورت مستقل و با ارتباط محدود با امام فعالیت میکرد.
امام(ع) با برگزیدن افراد خاص و مطمئن با عناوینی همچون «وکیل» و «باب» تشکیلات سری، سیاسی و عقیدتی را در جامعه مدیریت و راهبری کردند. وظایف مهم و خطیر تشکیلات سری وکالت شامل؛ امور مالی، اجتماعی، علمی و سیاسی بود؛ دریافت و تحویل وجوهات شرعی و هدایا و توزیع و مصرف وجوه و اموال اهدایی از مهمترین مسائل در حیطه وظایف امور مالی و اجتماعی محسوب میشود.
آن حضرت همچنین در امور علمی و سیاسی به ایفای نقش علمی و ارشادی، نقش سیاسی و مبارزاتی علیه دستگاه و خلافت جور و تقویت شبکه سری وکلا پرداختند و شاید به درستی بتوان ادعا کرد در آن عصر، رسالت شاخص و اثربخش سازمان وکلا حفظ هویت حقیقی تشیع بوده است چراکه در دورانی که آراء مختلفی همچون زیدیه، اسماعیلیه، غالیان و ...شیعه اصیل را تهدید میکرد وجود این سازمان موجب میشد که مردم از نظرات امام و رهبر خود در خصوص آن جریانات فکری و فرهنگی با خبر شوند و فریفته آنان نشوند و کمتر جذب آن فرق شوند.
مطمئنا آمادهسازی شیعیان نسبت به شرایط عصر غیبت یکی از دغدغههای آن حضرت بود، در این راستا چه اقداماتی صورت گرفت؟
بله. از دیگر عوامل تشکیل سازمان وکالت، ایجاد زمینههای مناسب برای آمادگی شیعه در مواجهه با شرایط عصر غیبت بود؛ چون در صورت عدم آمادگی و ایجاد زمینههای لازم، غیبت ناگهانی امام معصوم (ع) برای شیعیان که دو قرن و نیم از نعمت حضور امامان بهرهمند بودند، میتوانست واقعهای غیرمنتظره و مشکلآفرین باشد؛ از این رو امام عسکری(ع) با تشکیل سازمان مذکور، شیعه را به تدریج با شرایط عصر غیبت آشنا میساخت.
در این عصر، عثمان بن سعید عَمْری به عنوان دستیار اصلی امام در امور مربوط به سازمان انجام وظیفه میکرد و رابط اصلی نمایندگان و شیعیان نواحی مختلف با امام(ع) بود. وی همچنان در قالب شغل روغنفروشی وظیفه ارتباطی خود با امام(ع) و شیعیان را انجام میداد و امام نیز دستورالعملها و پاسخِ نامهها را به شکلی کاملا پنهان از چشم ماموران حکومت عباسی به عثمان بن سعید میرساند.
از این رو برای آمادهسازی و عادتدادن شیعیان به شرایط عصر غیبت و مراجعه به وکلا به جای ملاقات با امام، یکی از شیوههایی که توسط امام عسکری(ع) اعمال میشد، شیوه احتجاب و غیبت بود. از نقلی که مسعودی در این باره دارد میتوان کیفیت عملکرد امام عسکری(ع) در این زمینه را تبیین نمود؛ مسعودی نقل کرده که امام هادی(ع) از بسیاری از شیعیان به جز تعداد اندکی در احتجاب بود. وقتی نوبت به امام حسن عسکری(ع) رسید با خواص خود و غیر آنان از پس پرده سخن میگفت، مگر در زمانهایی که به کاخ خلیفه میرفت. این نحوه رفتار ایشان و پدر گرامیشان مقدمهای برای غیبت صاحب الزمان(عج) بود تا شیعه با این وضع خو گرفته و نسبت به غیبت بیگانه نباشد.
اجتناب از پاسخهای مشافهی و مستقیم و تاکید امام عسکری(ع) بر ارتباط کتبی با شیعیان از طریق وکلا نیز در جهت آمادهسازی شیعه برای پذیرش شرایط عصر غیبت بود. وقتی به مجموعه نامهها و توقیعات امامان معصوم(ع) توجه میکنیم خیلی از آنها مربوط به امام عسکری(ع) و بیشتر از آن مربوط به امام زمان(عج) است. این رویه آن چنان شایع شده بود که اصحاب و خواص امام یازدهم(ع) این را مفروض میدانستند که برقراری ارتباط با ایشان جز از طریق مراسله و مکاتبه انجام نمیشود.
شیوه دیگری که در آستانه عصر غیبت و برای تمهید مقدمات آن، به خصوص از جانب امام عسکری(ع) اعمال میشد، نوع پاسخهای مربوط به سؤالات شرعی است که غالبا به عبارت «ان شاء اللّه» ختم میشد و صورت فتوا به خود میگرفت.
هم چنین نقل شده که امام(ع) در پاسخ جامعه شیعه که کتابی در احکام شرعی درخواست کرده بودند، کتاب «یوم و لیلة» یا کتاب «التأدیب» اثر ابو جعفر احمد بن عبدالله مهران معروف به ابن خانبه و از محدثان پیش از آن دوره را معرفی فرمود. این امر به خوبی نشانگر اهتمام امام(ع) در توجه شیعیان به مواریث علمی گذشتگان است که در آیندهای نزدیک چارهای جز رجوع به آن نداشتند. اینها همه برای آن بود که شیعیان با شرایط عمومی عصر غیبت خو بگیرند، از آنجا که سازمان وکالت در عصر غیبت تنها نقطه امید شیعیان و تنها کانال ارتباطی با امام(ع) بود اقدامات ائمه و خصوصا امام عسکری(ع) در به کارگیری شیوههایی که منجر به توجه بیشتر به این تشکیلات میشد، بسیار منطقی و حساب شده بود.
امام(ع) با ایجاد سازمان وکلا در مسیر بصیرتافزایی و آگاهیبخشی به پیروان خویش گام نهاد و بدین ترتیب ارتباط مردمی گستردهای ایجاد کرد. این اقدام ماندگار و ارزشمند یازدهمین پیشوای شیعیان(ع) الگویی در عصر غیبت برای پیروی و تبعیت از نائبان عام امام زمان(عج) به شمار میرود.
نقش وکلا در دوره امام عسکری(ع) برای آمادهسازی شیعیان جهت امر غیبت چه بود؟
وکلا مهمترین مرجع و ملج در حل معضلات علمی و اعتقادی شیعیان بودند. آنان گاه این وظیفه را شخصی و گاه از راه اخذ و ارسال نامههای حاوی سوالات شیعیان به امام(ع) و متقابلا تحویل پاسخ آنها به شیعیان انجام میدادند. اهتمام حاکمیت عباسی در عصر غیبت برای شناختن اعضای نهاد وکالت، نشان از وجود نقش سیاسی این نهاد دارد. از مؤیدات وجود نقش سیاسی برای این نهاد و اعضای آن، شرکت مستقیم یا غیرمستقیم اعضای این نهاد در قیامهایی است که بر ضد حاکمیت عباسی شکل میگرفت. عدم مشروعیت نظام حاکم، آگاهسازی مردم از موضع امام(ع) در رخدادهای سیاسی، نفوذ در دستگاه حکومت و مساعدت به نیازمندان از جمله اهداف ویژه سیاسی سازمان وکالت به شمار میرفت.
با وجود اینکه امام حسن عسکری(ع) بیشترین دوران امامت خود را در زندان و یا تحت نظر و مراقبت عباسیان گذراندند، اما به خوبی توانستند شیعیان را راهبری و به نوعی برای عصر غیبت، زمینهسازی کنند. شیعه در عصر ایشان به صورت پراکنده در سرزمینهای مختلف حضور داشت. با این حال ایشان برای اینکه با تودههای مردم ارتباط برقرار کنند از وکلای خود، در مناطق مختلفی همچون نیشابور، بیهق، ری، قم، کوفه، بغداد، مدائن، مصر، یمن، حجاز و سامرا که در آنجا شیعیان زندگی میکردند، استفاده میکرد.
در این عصر حاکمیت ظلم و خفقان عباسی، کمکم سبب تضعیف مدرسه حدیثی کوفه شد ولی دو مدرسه حدیثی جدید یعنی بغداد و قم ایجاد شدند؛ بخشی از میراث حدیثی کوفه به قم و بخشی به بغداد منتقل شد.
موسوی بغدادی نقل میکند از امام حسن عسکری(ع)، شنیدم که میفرمود «گویا شما را میبینم که پس از من درباره جانشینم اختلاف میکنید. آگاه باشید که هر کس به ائمه بعد از رسول خدا(ص)، اقرار کند، اما منکر فرزندم شود؛ مانند کسی است که به همه انبیای الهی و رسولانش اقرار داشته باشد، اما نبوت رسول اکرم(ص)، را انکار کند؛ زیرا اطاعت از آخرین نفر ما، مانند اطاعت از اولین ماست و منکر آخرین نفر ما مانند منکر اولین ماست. آگاه باشید که برای فرزندم، غیبتی است که مردم در آن شک میکنند؛ مگر کسی که خدای تعالی وی را حفظ فرماید.»
علی بن همام نیز از محمد بن عثمان عمری و او از پدرش نقل کرده است من نزد امام عسکری(ع) بودم که از آن حضرت درباره خبری که از پدران بزرگوارش روایت شده است، مبنی بر این که زمین از حجت الهی تا روز قیامت خالی نمیماند و کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت درگذشته است، پرسیدند. ایشان فرمود: «این سخنان، حق است؛ همچنان که روز روشن، حقیقت دارد». گفتند: ای فرزند رسول خدا! حجت و امام پس از شما کیست؟ فرمود: «فرزندم محمد؛ او امام و حجت پس از من است هر که بمیرد و او را نشناسد به مرگ جاهلیت درگشته است. آگاه باشید که برای او غیبتی است که نادانان در آن سرگردان شوند، مبطلان در آن هلاک گردند و کسانی که برای آن، وقت، معیّن کنند، دروغ گویند. سپس خروج میکند و گویا به پرچمهای سپیدی مینگرم که بر بالای سر او در نجف و کوفه در اهتراز است».