استاد تاریخ اسلام حوزه علمیه گفت: براساس آیه مباهله، پیامبر(ص) با مسیحیان نجران عهد بستند که ما فرزندان و عزیزان خودمان را وارد میدان نفرین و دعای مباهله میکنیم؛ مراد از انفسنا در این آیه، علی(ع) است یعنی علی به مثابه جان پیامبر(ص) است. نساءنا هم فقط و فقط حضرت زهرا(س) بود کما اینکه مصداف انفسنا، فقط و فقط علی(ع) بود.
حوادث بعد از وفات رسول گرامی اسلام به خصوص ظلمهایی که در حق خاندان امامت رخ داد از مباحث مهم در منظومه باورهای شیعی محسوب میشود که البته گاهی دستخوش مسائل تاریخی شده است.
آیتالله محمدهادی یوسفی غروی؛ استاد درس خارج حوزه در درسگفتارهایی که به همت موسسه پرسمان برگزار شده است به تحلیل «حوادث تاریخی پس از رحلت پیامبر(ص) تا احراق بیت» پرداخته است که در ادامه بخش سوم سخنان این استاد تاریخ حوزه علمیه را میخوانیم.
بخش اول و دوم این درسگفتار با عنوان «عاملین شهادت حضرت زهرا(س)، در کلام امام صادق(ع)» و «احادیث نبوی و بیان فضائل حضرت زهرا(س)» منتشر شده است.
بحث در مورد فرزندان پیامبر(ص) بود؛ ایشان شش فرزند یعنی چهار دختر و دو پسر داشتند؛ دو پسر در سن دو سالگی فوت کردند و دختران ایشان هم به ترتیب سن شامل زینب، ام کلثوم، رقیه و در نهایت حضرت زهرا(س) بودند. خبری وجود دارد که در وقت ولادت حضرت زهرا(س)، حضرت خدیجه(س) دنبال زنان قریش فرستاد تا به او در زایمان کمک کنند و آنها اجابت نکردند؛ تعبیر این خبر آن است که تو حرف ما را وقتی گفتیم که با محمد که یتیم و فقیر است ازدواج نکن گوش نکردی ما هم در ولادت دخترت به کمک تو نمیآییم، لذا چند زن بهشتی به کمک ایشان آمدند یعنی حوا، مریم، آسیه بنت مزاحم و سقف خانه سوراخ شد و اینها از همانجا وارد شدند که باعث وحشت و ترس حضرت خدیجه(س) شد ولی آنها به او اطمینان دادند که نترس و خود را معرفی کردند.
در ابتدای این خبر هم بیان شده است که در هنگام زایمان، پیامبر(ص) بر خدیجه(س) وارد شد و دید او با کسی در حال صحبت کردن است ولی کسی را نزد خدیجه ندید لذا از او سؤال کرد و او هم جواب داد که من با جنینی که در شکم دارم سخن میگویم؛ جاعل این خبر حواسش نبوده است که سه دختر در منزل خدیجه بودند و ممکن است ایشان با یکی یا همه آنها در حال گفتوگو بوده است. البته یکی از القاب حضرت زهرا(س) محدَثه و محدِثه است که یکی به فتح دال و دیگری به کسر دال است.
بیشترین و بالاترین امتیاز حضرت زهرا(س) این بود که ملائکه با او سخن میگفتند کما اینکه با حضرت مریم(س) این چنین بودند. ملائکه اخبار را برای فاطمه(س) نقل و ایشان هم برای علی(ع) نقل میفرمود و ایشان این مطالب را مکتوب میکردند. اینکه با او سخن گفته میشد محدثه به فتح دال بود ولی چون در شکم مادر سخن میگفت محدثه به کسر دال است.
فردی که این خبر را درست کرده است حواسش جمع نبوده که فاطمه(س) آخرین فرزند پیامبر(ص) و چهارمین دختر ایشان بود بنابراین حضرت خدیجه(س) همان راهی را که در ولادت سایر فرزندان رفته بود در این زمینه هم میتوانست طی کند و نیازی به کمک زنان قریش نداشت. البته این مسئله از نظر اعجاز مانعی ندارد ولی خبر علمی باید متواتر و یا مستفیض باشد در صورتی که خبر مرفوع به مفضل بن عمر جعفی است که در کوفه زندگی میکرد و در این شهر کسانی که مدعی محبت امام علی(ع) و امام صادق(ع) بودند غالی و یا از پیروان غلو شدند یعنی فردی مدعی خدایی امام صادق(ع) شد و مفضل بن عمر جعفی هم از او تبعیت کرد البته وی بعد از مدتی به خطایش پی برد و به مدینه نزد امام صادق(ع) آمد و توبه کرد و این خبر منسوب به چنین فردی است لذا این خبر قابل اعتماد نیست. برخی گفتهاند که او توبه کرده است ولی باز مشخص نیست که این خبر را وی بعد از توبه گفته است یا قبل از آن لذا این خبر را باید کنار بگذاریم و در شان ولادت حضرت زهرا(س) نیست.
شان نزول آیه تطهیر
شان حضرت زهرا(س) براساس فضائل قرآنی به خوبی قابل بحث است و نیازی به روایات ضعیف نداریم؛ همه فضائلی که در شان اهل بیت(ع) در قرآن کریم بیان شده است در شان ایشان هم هست و میتوان گفت ایشان گل سرسبد اهل بیت(ع) بعد از پدرشان بود و گل سرسبد آیات هم، آیه تطهیر است: انما یرید الله... شان نزول این آیه، حدیث کسای صحیح و معتبر است که در خانه ام سلمه یعنی خانه خود پیامبر(ص) و در اتاق ام سلمه که از بهترین زنان پیامبر(ص) بوده اتفاق افتاده است.
این ماجرا در سال هفتم هجرت یعنی وقتی پیامبر(ص) در جنگ با یهودیان خیبر بود، اتفاق افتاد و خیبر یک منطقه بود که گفته میشود علی(ع) در قلعه خیبر (قموس) را شکست و آن را پلی قرار داد برای عبور مسلمین. وقتی پیامبر(ص) عازم این جنگ شد منافقان هو انداختند که معلوم نیست مسلمین جان سالم از این قلعه در ببرند زیرا این قلعهها خیلی محکم بود و نبرد با یهودیان این منطقه خیلی سخت بود و تصور عمومی غلبه یهودیان بر مسلمین بود ولی برعکس شد و مسلمین غلبه یافتند و اموال زیادی را به غنیمت گرفتند و بین مسلمین تقسیم شد ولی سهم پیامبر(ص) فقط یک عبای پشمی قلمی از باقت یمن بود که به آن کساء یمانی میگفتند. پیامبر(ص) این عبا را در اتاق ام سلمه نگه داشته بود؛ حضرت زهرا(س) یک حلوا درست کرده بود و به نظرش آمد که مقداری حلوا به پیامبر(ص) بدهد و ایشان فرمودند که برو حسنین و علی(ع) را همراه خود بیاور؛ البته حضرت زینب(س) و ام کلثوم هم در منزل مولا بودند ولی در این خبر سخنی از آنان نیست.
حضرت زهرا(س) امیرالمومنین را خبر کرد و همراه حسنین(ع) به منزل پیامبر(ص) آمدند و با هم این حلوا را میل کردند و وقتی تمام شد پیامبر(ص) از ام سلمه خواست که عبا را بیاورد و ایشان عبا را بر سر خود و اهل بیت(ع) افکند و دستانشان را از آن بیرون آوردند و دعا کردند: اللهم ان هؤلاء اهل بیتی و خاصتی و حامتی؛ فاذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا. اینها اهل بیت و از خواص و ویژههای من هستند و از تو میخواهم که اینها را پاک نگه داری و جبرئیل در این هنگام نازل شد و آیه تطهیر در سوره احزاب را نازل فرمود. ام سلمه که راوی این حدیث است میگوید فکر کردم اهل بیت شامل من هم میشود لذا دست دراز کردم و گوشه عبا را گرفتم و از پیامبر(ص) خواستم که مرا هم به زیر عبا راه بدهد ولی ایشان گوشه عبا را از دستم کشیدند و گفتند تو از زنان خوب من هستی ولی از اهل بیت من نیستی. بنابراین این روایت ام سلمه را علمای شیعه از منابع متعدد اهل سنت نقل کردهاند و علمای شیعه هم آن را زیاد نقل کردهاند.
آیه دیگر هم که شامل حضرت زهرا(س) است آیه مباهله است که ارتباط تاریخی مرتبط با مسیحیان نجران یمن دارد که البته امروز نجران به صورت غصبشده به عربستان اضافه شده است. نجران در اواخر یمن در سمت حجاز بود و مردم آن مسیحی بودند زیرا این شهر بین ایران و روم شرقی دست به دست میشد. برخی از علمای مسیحی نجرانی به مدینه رفتند و با پیامبر(ص) وارد مناقشه شدند که شما مدعی هستید که عیسی مسیح بنده خدا بوده است و پسر خدا نبوده است ولی چطور! او که پدر نداشته پس پسر خداست؛ این بگومگوها زیاد شد و پیامبر(ص) هم منتظر وحی ماندند و آیه «اِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ» نازل شد. این ماجرا در سال دهم هجرت رخ داد و در ادامه هم آیه ۶۱ آل عمران که به آیه مباهله معروف است:فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ؛ اگر کسی در مورد حضرت عیسی با تو محاجه کرد بگو مثل عیسی در نزد خدا مانند آدم است یعنی خداوند را عیسی مانند آدم بدون پدر خلق کرده است و این جای تعجب ندارد.
پیامبر(ص) طبق این آیه به مسیحیان نجران فرمود که برویم نفرین کنیم که خداوند بر کسی که حرفش باطل است عذاب نازل کند و آنها هم پذیرفتند ولی وقتی نوبت قرار شد و نشانههای عذاب را دیدند از این کار عقب نشستند و پذیرفتند که اقلیتی زیر پرچم اسلام زندگی کنند و مقرر شد جزیه بدهند که به جای مالیاتی بود که مسلمین میپرداختند. بر اساس این آیه فرزندان و عزیزان خودمان را وارد میدان نفرین و دعای مباهله میکنیم همچنین انفسنا که حضرت علی(ع) است و علی به مثابه جان پیامبر(ص) است. نساءنا هم فقط حضرت زهرا(س) بود کما اینکه مصداف انفسنا، فقط علی(ع) بود.
فضیلت اهل بیت(ع) در سوره انسان
آیه دیگری هم در قرآن در مورد فضیلت اهل بیت(ع) و حضرت زهرا(س) هست که به هل اتی یا سوره دهر معروف است و الان بیشتر به سوره انسان معروف است و هر سه نام این سوره است که هر سه کلمه در آیه اول این سوره بیان شده است.هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا؛ در آیات بعد ماجرای طعام به مسکین و یتیم و اسیر بیان شده است. برخی تصور کردهاند که در سه شب و هر شب یکی از این سه دسته به اهل بیت(ع) مراجعه و درخواست غذا کردهاند ولی شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) خبری نقل کرده است که ایشان فرمودند: فضائل و مناقب ما را از ما دریافت کنید نه از مخالفین ما زیرا مخالفین ما ممکن است فضائل ما را نقل کنند ولی آن را سالم نقل نمیکنند مثلا گفتهاند که حسنین(ع) بیمار شدند و علی(ع) هم نذر کرد که برای بهبودی آنان سه روز روزه بگیرند یعنی این روزه را شامل دو بچه بیمار کم سن و سال هم کرد و بعد هم خودشان در خبرشان نقل کردند وقتی علی(ع) دست حسنین را گرفت و خدمت پیامبر(ص) رسید این دو کودک از شدت گرسنگی میلرزیدند و این مطلب در کتب معتبر شیعه وجود ندارد.
روایت صحیح این است که اهل بیت(ع) در یک شب سه غذا مانند نان و خرما و چیز دیگری آماده کرده بودند و یتیم و مسکین و اسیر در همان یک شب به منزل آنان آمدند و ایشان خوراکشان را به این سه نفر دادند و حسنین هم همراهی کردند لذا اینکه گفته شود سه شب بی غذا ماندند و با آب افطار کردند درست نیست ولی در اصل این مطلب شبهه و مسئلهای وجود ندارد.