حجتالاسلام اکبر روستایی در سومین درسگفتار «حضرت زهرا(س) از منظر وهابیت» گفت: نگاه جریان وهابیت اصلاً شبیه به اهل سنت نیست حتی بعضی از آنها حکم قتل حضرت زهرا(س) را صادر کردند و وقتی ماجرای هجوم به بیت حضرت فاطمه(س) را میگویند و تهدید به آتشسوزی را نقل میکنند میگویند که حق ایشان قتل بود.
جایگاه والا و شامخ حضرت فاطمه زهرا(س) به عنوان دخت نبی اکرم(ص) و مادر حسنین(ع) در منابع شیعی و اهل سنت مشخص است و همگان به آن اذعان دارند اما فرقه وهابیت به این جایگاه، دیدگاه دیگری دارند که حتی با آنچه در روایات و نگاه اهل سنت نیز معتبر است تعارضاتی دارد.
از همین رو شناخت و تبیین این تعارضات برای معرفی واقعی این فرقه از جمله کارهای مهمی است که باید به آن اهتمام ورزید.
حجتالاسلام والمسلمین اکبر روستایی در سلسله درسگفتارهایی که به همت موسسه پرسمان برگزار شده به موضوع «حضرت زهرا(س) از منظر وهابیت» پرداخته است که متن جلسه سوم این درسگفتار را در ادامه میخوانیم؛
نگاه وهابیت به حضرت زهرا(س) متفاوت است یعنی گاه بیان فضائل، گاه انکار فضائل، گاهی دفاع از مخالفان و گاهی به صورت اهانت است. نگاه منصفانه در جامعه وهابی یا پیدا نخواهیم کرد یا بسیار قلیل خواهد بود. یکی از مواردی که وهابیت در آن زمینه نظر دارد مسئله اهانت به صدیقه طاهره(س) است.
مسائلی در صدر اسلام برای حضرت زهرا(س) مثل مسئله درخواست فدک به وجود آمد. فدک به عنوان هبه رسول خدا به صدیقه طاهره(س) بود و اگر به تراث روایی اهل سنت مراجعه کنیم میبینیم که سه روایت در این زمینه داریم که رسول خدا(س) فدک را به حضرت زهرا(س) بخشیدند.
مصداق آیه«آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»
ابوسعید خدری نقل میکند زمانی که آیه نازل شد«آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»یعنی حق ذا القربی را بده؛ پیامبر(ص) حضرت فاطمه(س) را صدا زدند و فدک را به او عطا کردند. این ماجرا در کتاب مسند ابویعلی آمده است و سند روایت اتفاقاً بنابر مبانی دانش اهل سنت معتبر است. نقل دیگری داریم از امیرالمؤمنین علی(ع) که ذیل نزول همین آیه، این ادبیات را بیان میکند که وقتی این آیه نازل شد رسول خدا(ص)، فاطمه زهرا(س) را صدا زد و فدک را به او عطا کرد که حاکم حسکانی در کتاب «شَواهِدُ ألتَّنزیل لِقَواعِد ألتّفضیل» این مسئله را ذکر میکند.
نقل سومی از ابن عباس سحابی دیگر رسول خدا(ص) وجود دارد که در همان کتاب قبل ذکر میکند که وقتی آیه«آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ»نازل شد رسول خدا(ص) آمدند و فدک را به صدیقه طاهره(س) بخشیدند. اگر ما بخواهیم بر اساس مبانی دانش درایه اهل سنت جلو برویم این سه روایت معتبر است زیرا به عنوان روایت مستفیض شناخته میشود و روایت مستفیض مانند روایت موثق مورد اعتبار و اعتماد است و راویان گفتهاند که دیگر نیاز به بررسی سندی ندارد.
وقتی در آثار تاریخی ملاحظه میکنیم میبینیم که صدیقه طاهره(س) مسئله فدک را طلب کردند و در کتاب معتبر «فتوح البلدان» بلاذری این مسئله اشاره شده است و در کتاب «معجمالبدان» یاقوت هروی که یک کتاب معجم جغرافیایی است باز میتوان این مسئله را دید که فدک حق حضرت زهرا(س) و بخشش پیامبر(ص) به ایشان بوده است. این کتابها همگی از کتب اهل سنت است که میگویند حضرت زهرا(س) آمدند و طلب کردند.
فدک، سرمایهای برای کار فرهنگی امیرالمومنین(ع)
هدف حضرت زهرا(س) از طلب فدک این بود که هم حق شرعی ایشان بود و بخش دیگر به این باز میگردد که آنجا سرمایهای برای کار فرهنگی امیرالمومنین(ع) بوده است. این مسئلهای است که میشود در راه دین و گسترش آموزههای دینی از آن استفاده کرد. هدف حضرت صدیقه طاهره(س) دنیوی نبود ایشان همان فردی هستند که شب عروسی خود پیراهن عروسی را به فقیر دادند. متأسفانه ما میبینیم که جریان وهابیت ایشان را دنیاطلب معرفی میکند. افراد متعددی در جبهه وهابیت وجود دارند که اینگونه با حضرت زهرا(س) برخورد میکنند.
کتابی به نام «منهاج السنة النبویه» نوشته ابن تیمیه وجود دارد. ابن تیمیه معروف است که شخصیت مستقلی است و وهابی نیست زیرا اساساً وهابیت در زمان زندگی او تأسیس نشده است و در زمان محمد بن عبدالوهاب به وجود آمده است. ما به این دلیل به ابن تیمیه به عنوان یک وهابی توجه میکنیم که این شخصیت فردی است که بسیار مورد قبول جریان وهابی است؛ مثلاً آقای محمد صالح المنجد در سایت خود ذکر میکند که محمد بن عبدالوهاب از ابن تیمیه تأثیر پذیرفته است و چندین محور را برای این تأثیرپذیری ذکر میکند؛ بنابراین ابن تیمیه یک شخصیت مورد اعتماد جریان وهابی است که ما بر این اساس او را در شماره وهابیان ذکر میکنیم.
دیدگاه توهینآمیز ابنتیمیه
ابن تیمیه به طور کل رویکرد نامناسبی نسبت به اهلبیت(ع) دارد و درباره امیرالمومنین(ع) قضاوتهای تندی میکند به گونهای که ابن حجر العسقلاني در کتاب «لسان المیزان» در شرح حال علامه حلی میگوید «چقدر آقای ابن تیمیه در نقد کلام علامه حلی مبالغه میکند و کارش به جایی رسید که رویکرد او به تنقیص امیرالمومنین(ع) منجر شد. ابن تیمیه نسبت به صدیقه طاهره(س) هم نظر مثبتی ندارد. متأسفانه آیاتی که درباره منافقین است را بر حضرت زهرا(س) تطبیق میدهد.
در کتاب «منهاج السنة النبویه» در جلد ۴ صفحه ۲۴۵ مطالبی را بیان میکند و میگوید که حضرت زهرا(س) بر حاکم غضب کرده است و نهایت غضب او به این علت است که مالی را به حضرت زهرا(س) عطا نکرده یا به طور کلی اموالی را در اختیار بعضی از افراد نگذاشته است. این موضوع اولین مبحثی است که مطرح میکند و کاملاً مسئله غصب خلافت را نادیده میگیرد. در پایان همین صفحه میگوید «آیا خداوند منافقین را مذمت نکرده است؟ اگر آنها به آنچه که خدا و رسول داده راضی بودند و میگفتند که خداوند ما را کفایت میکند؛ خداوند و رسول از فضل خود مطالبی را عطا میکرد و اگر آنها اکتفا کرده بودند چیزهای زیادی به دست میآوردند اما اکتفا نکردند.» سپس آقای ابن تیمیه همین مطالب را بر حضرت زهرا(س) تطبیق میدهد و میگوید «خداوند قومی را ذکر میکند که اگر به آنها چیزی عطا شود راضی میشوند و اگر به آنها عطا نشود غضب میکنند» به همین علت خداوند آنها را مذمت کرده است. او شیعه را لعن میکند که چنین رویکردی دارد.
ابن تیمیه به هیچ عنوان در نظر نمیگیرد که فدک برای حضرت زهرا(س) است و حضرت رسول(ص) به ایشان داده است؛ توجه نمیکند که هدف حضرت زهرا(س) استفاده فرهنگی از درآمد فدک است. علمای اهل سنت به شدت از دست ابن تیمیه ناراحت شدند و به او ایراد گرفتند. برای نمونه آقای غماری در کتاب «علی بن ابی طالب امام العارفین» مطلبی را ذکر میکند و میگوید «خدا ابن تیمیه را لعنت کند که به حضرت زهرا(س) توهین کرده است و وقاحت را به حدی رسانده و سید نساء عالمین را گفته است که در او شبهی از نفاق است. چگونه نمیشود ابن تیمیه را با نفاق ملازم قرار دهیم در حالی که او چنین گفته است؛ خداوند صورت ابن تیمیه را زشت بدارد که جملهای گفته است درباره حضرت زهرا(س) که هیچ مومنی به زبان نخواهند آورد.»
موضعگیری علمای اهل سنت در برابر نگاه ابنتیمیه
ایشان موضع علمای اهل سنت را بیان میکند و میگوید «یا علی(ع) جز مؤمن تو را دوست ندارد و جز منافق تو را دشمن نمیداند و بغض تو را ندارد» سپس میگوید وقتی ابن تیمیه درباره امیرالمؤمنین(ع) و صدیقه طاهره(س) جسارت کرده است قطعاً او را باید راسالمنافقین دانست. آقای غماری وقتی میخواهد ابن تیمیه را نقد کند لفظ «لعنت الله» برای او به کار میبرد و میگوید «این ملعون گفته است که حضرت زهرا(س) وقتی که ابوبکر از ارثیه پدرش به او نداد آمد و اینگونه مانند منافقین عمل کرد.»
رویکرد دیگری که ناظر بر اهانت به حضرت صدیقه(س) در منابع وهابی میبینیم؛ بحث حکم به قتل حضرت فاطمه(س) است. حضرت زهرا(س) در صدر اسلام آمدند و در مقابل حزب حاکم ایستادند غزالی در کتاب «سر العالمین و کشف ما فی الدارین» میگوید «امیرالمومنین(ع) و همسر و فرزندانشان در حلقه بیعت ظاهر نشدند و بیعت نکردند و حضرت زهرا(س) شروع به روشنگری کردند و به استدلال غدیر خم پرداختند.»
حضرت صدیقه(س) رسماً وارد میدان شدند و خطبه فدکیه را قرائت کردند. ما در متون معاصر اهل سنت نیز داریم که به موضوع شهادت حضرت زهرا(س) پرداختند و وقتی که آمدن خانه حضرت زهرا(س) را آتش بزنند ایشان شروع به روشنگری کردند و عده زیادی از مردم برگشتند و آنجا را ترک کردند ما این نوع نگرش عالمان اهل سنت را در میان وهابیان نمیبینیم.
تفاوت دیدگاه اهل سنت با وهابیت
بسیاری از اهل سنت وقتی میخواستند صحابه را تحلیل کنند حقایق تاریخی را بیان کردند. نگاه جریان وهابیت اصلاً شبیه به اهل سنت نیست حتی بعضی از آنها حکم قتل حضرت زهرا(س) را صادر کردند وقتی ماجرای هجوم به بیت حضرت فاطمه(س) را میگویند و تهدید به آتشسوزی را نقل میکنند، میگویند که حق ایشان قتل بود. اصلاً در نظر نمیگیرند که فردی در مقابل آنها ایستاده که آیه تطهیر برای او نازل شده است و مصداق «انفسنا» است و طبق آیات مودت در قربی ایشان باید مورد مودت قرار بگیرد.
ما در آثار علمی اهل سنت به نقل از خلیفه اول داریم که میگوید «شما در احترام به اهلبیت پیامبر(ص) مراقب باشید.» بنابراین وقتی بخواهیم نگرش وهابیان را درباره بحث اهانت به حضرت زهرا(س) پی بگیریم موارد متعددی از این دست خواهیم یافت.