پژوهشگر دین و مدرس علوم قرآن کریم گفت: بنابر شواهد تاریخی بعد از اینکه صلح حدیبیه از طرف کفار نقض شد ابوسفیان به دست و پا افتاد تا اماننامه از پیامبر(ص) بگیرد لذا سراغ حضرت زهرا(س) رفت و گفتوگویی بین آنان صورت گرفت؛ یعنی ایشان از همان دوران در عرصه سیاسی و اجتماعی فعال و موثر بودند.
روز میلاد بزرگبانوی خلقت؛ حضرت صدیقه طاهره(س) را روز زن و مادر نام نهادهاند و چه مناسبت نیکو و به جایی است.
حضرت زهرا(س) هم دختر نمونه برای پدر، هم همسر نمونه برای شوهر و هم مادر نمونه برای فرزندان بود و براساس روایات متقن و صحیح اسلامی برترین زن در دو سرا و به تعبیری سیده نساء العالمین است.
وجه الگویی آن حضرت اقتضاء میکند که ابعاد شخصیتی ایشان به فراخور توان بازگویی شود و نگاهی تکساحتی به این بانو نداشته باشیم.
خبرنگار ایکنا در این باره با رضوان جلالیفر؛ پژوهشگر دین و مدرس علوم قرآن کریم، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم؛
با توجه به آنچه در تاریخ نقل شده است این سوال مطرح است که آیا حضرت زهرا(س) بنا بر ضرورت در ماجرای خلافت وارد عرصه سیاسی و اجتماعی شدند یا این حضور عادی و سبک زندگی ایشان بود؟
وقتی ما تاریخ اسلام را مطالعه میکنیم میبینیم که گرچه حضرت زهرا(س) عمر کوتاهی داشتند اما در لحظات زندگیشان تحولات و حوادث بسیاری رقم خورد و با سختیهای زیادی همراه شد. ایشان در شرایطی کودکی خود را سپری کردند که پیامبر(ص) تازه به رسالت مبعوث شده بودند و تعداد اندکی از مسلمین به ایشان گرویده و در نهایت سختی زندگی میکردند. حضرت زهرا(س) از دوران کودکی همراه پیامبر(ص) و شاهد آزار و اذیت کفار بر پدر و مسلمانان بودند.
در ماجرای زباله ریختن بر سر مبارک پیامبر نقل شده که ایشان فورا خود را به پدر میرسانند و زبالهها را از سر و روی پیامبر میزدایند. نظارهگر ماجرای شعب ابیطالب(ع) و رحلت حضرت خدیجه(س) هم بودند و بعد هم بحث ورود به مدینه و ازدواجشان ... حضرت در تمامی لحظات در کنار پدر بزرگوارشان و همدم ایشان و مشاور آن حضرت بودند طوری که لقب امابیها به وجود نازنین حضرت زهرا(س) داده شد.
بعد از ازدواج آن حضرت با امیرمؤمنان(ع) همچنان حضور پررنگ ایشان در کنار پدر و حمایت از امیرمؤمنان(ع) را شاهدیم و اینطور نبود که بعد از ازدواج خانهنشین باشند؛ حضرت علی(ع) در غزوات زیادی حضور داشتند، بنابراین کمتر فرصت ماندن در منزل فراهم بود از این رو طبیعی است که حضرت زهرا(س) مجبور بودند تا هم کارهای داخل منزل و هم بیرون از آن را متقبل شوند. با وجود اینکه در شرایط عادی امیرالمومنین(ع) فرمودند کارهای بیرون را بر عهده میگیرم و حضرت زهرا(س) عهدهدار امور داخل منزل باشند؛ نقل شده که ایشان با قرائت اشعار زیبا با فرزندان خویش بازی میکردند و به نقل شواهد متقن تاریخی بهترین شیوه تربیتی را برای فرزندان خود داشتند.
اما برگردیم به پرسش شما؛ روایاتی در مورد حضرت زهرا(س) نقل شده است از جمله اینکه از آن حضرت میپرسند بهترین زن کیست؟ و ایشان پاسخ دادهاند که بهترین زن کسی است که مرد نامحرم او را نبیند و او هم مردان نامحرم را نبیند؛ پذیرفتن چنین روایاتی جای شبهه است زیرا روایاتی داریم که ایشان با رعایت شئونات با مردان مؤمن و حتی غیرمؤمن مراوده داشتهاند. ایشان در جایگاه معلمی، هم معلم مردان و هم معلم زنان بودند؛ از جمله سلمان، دعای نور را از فاطمه زهرا(س) فراگرفتند یا جابربن عبدالله انصاری فرمودند من صحیفه فاطمیه را از حضرت زهرا(س) یادگرفتم و به کرات هم ایشان احکام و سؤالات بانوان را پاسخ میدادند.
بنابر شواهد تاریخی بعد از اینکه صلح حدیبیه از طرف کفار نقض شد ابوسفیان به دست و پا افتاد تا اماننامه از پیامبر(ص) بگیرد لذا سراغ حضرت زهرا(س) رفت و گفتوگویی بین آنان صورت گرفت ولی حضرت زهرا(س) نپذیرفتند. از ابو ایوب نقل شده که من با همسرم مشکلی داشتم و حضرت زهرا(س) مشکل را برطرف و به اصطلاح ریشسفیدی کردند یا گاهی بین دو زن اختلاف ایجاد میشد ایشان درصدد رفع اختلاف برمیآمدند.
نام ایشان در سه غزوه ثبت شده است که یکی از آنها غزوه احد بوده است. با وجود اینکه امام مجتبی(ع) تازه به دنیا آمده بودند ولی به خاطر شرایط مسلمانان در جنگ و شدت جراحاتی که بر پیشانی و بدن پیامبر(ص) نشسته بود حضرت زهرا(س) برای کمک به پدر و درمانشان حضور یافتند و به دفن شهداء هم کمک کردند. در غزوه سخت خندق غذا و آذوقه و نان برای پیامبر(ص) بردند در حالی که پیامبر(ص) سه روز غذا نخورده بودند و در فتح مکه هم نقش پررنگ آن حضرت را مشاهده میکنیم. همچنین حضور ایشان در حجه الوداع را داریم.
بعد از رحلت پیامبر(ص) هم ماجرای فدک و احقاق حق ولایت امیرمؤمنان(ع) پیش آمد و حضرت تمام تلاش خود را در این عرصه به کار بردند. لذا به نظر نمیرسد حضور ایشان صرفا به ضرورت بوده باشد. کتابی داریم با عنوان «ریاحینالشریعه» که در آن زندگی زنان صحابه از جمله امسلمه هم نقل شده است و میبینیم در زمان حیات پیامبر(ص) زنان حضور فعال و تحرکات ویژه سیاسی و اجتماعی داشتند.
آیا از نظر شما محدودیت زنان امری دینی و اسلامی است یا سلیقه و نظر شخصی است؟
بعد از رحلت پیامبر(ص) جامعه دچار خشونت علیه زنان شد و در زمان عباسیان و امویان به اوج خود رسید؛ بنیامیه و بنیعباس به دلایل سیاسی دوست نداشتند که زنان حضور فعالی در جامعه داشته باشند لذا حضور آنان را حذف یا محدود کردند.
بنا بر تحقیقات و پژوهشهایی که وجود دارد نگاههای جنسیتزده، ناشی از دین نیست بلکه ناشی از تاریخ و نگاه غلط برخی افراد در طول تاریخ است که خواستار حذف حضور زن در اجتماع بودهاند و البته هنوز هم شاهد این نگاههای جنسیتزده را در جامعه هستیم که مایلند زن را به عرصه خانواده و شوهرداری محدود کند و ابعاد دیگر شخصیتی او را نادیده بگیرد؛ البته قطعا بعد از انقلاب فضای خوبی برای رشد بانوان ایجاد شد و ثمرات آن حضور زنان در عرصههای علمی و ورزشی و تحصیلی و کسب و کار و ...بوده است ولی این مقدار کافی نیست و همچنان با مشکلاتی در حوزه زن روبرو هستیم.
این مشکلات عمدتا در چه عرصههایی است؟
بنده در یک کار پژوهشی از دختران محصل دانشجو خواستم که نظرات خود را در مورد حضرت زهرا(س) بیان کنند و عمدتا فقط بر دو موضوع تاکید کردند؛ یکی ظلمهایی که به شهادت حضرت منجر شد و دیگری حجاب ایشان؛ ولی ابعاد دیگری از آن حضرت برای آنان شناخته شده نبود لذا مسئولیت ما این است که شجاعانه به سایر ابعاد شخصیتی آن حضرت بپردازیم و ایشان را به عنوان الگو معرفی کنیم. الان این سؤال وجود دارد که چرا در این زمینه چندان موفق نبودهایم؟
بنده گاهی از دانشجویان میخواهم که جایگاه زن را در کتب مقدس و قرآن و متون اسلامی مقایسه کنند؛ بعد از مطالعه و تحقیق متوجه میشوند که ردپای شرانگاری زن در کتب مقدس ریشه داشته که البته برخی از آموزهها در قالب اسرائیلیات وارد متون دینی ما مسلمانان هم شده است. روایاتی در حوزه زنان مانند منع مشورت مردان با زنان یا خلقت زن از دنده چپ مرد مطرح است که هیچ ریشهای در قرآن و روایات صحیح ندارد.
در مجموع باید گفت خیلی از مشکلات و محدودیتها ناشی از نگاه جنسیتزده افراد بوده است و ریشهای در دین اسلام ندارد؛ نگاههای سنتی ابهاماتی در حوزه زنان ایجاد کرده است و یک پژوهشگر آگاه میتواند به آن پاسخ دهد؛ به طور مثال در سوره مبارکه نساء بحث ضرب زن مطرح است، ما با انواع مختلفی از تفاسیر مواجهیم؛ تفسر سنتی و مردسالار که اجازه میدهد شوهر تا حد شکستن استخوان، زن ناشزه را تادیب کند تا تفاسیر روشنفکرانه و فمنیستی که آن را متارکه کوتاه مدت در نظر گرفتهاند. شما ببینید که یک مفسر جنسیتزده چطور میتواند تحت نگاه مردسالارانه و سنتی چنین نظر خشنی تا حد شکستن استخوان بدهد.
فکر میکنید از سیره حضرت زهرا(س) برای امروز زنان چه مسائلی را میتوان استخراج کرد؟
بنده معتقدم به اندازه لازم کار در این زمینه صورت نگرفته است. باید جوانان بیش از گذشته با سیره ایشان آشنا شوند؛ بیشترین عامل را در عدم همراستایی متفکران حوزه زنان میبینم زیرا هنوز هم مشاهده میکنیم برخی تمایل دارند وجه سنتی از زن را نشان دهند در حالی که خیلی از متفکران و استادان دانشگاهی ما مخالف این نوع نگاه هستند ولی تا زمانی که وحدت فکری بین زنان فعال و استادان زن دانشگاه و حوزه ایجاد نشود این مشکلات هم باقی خواهند بود.
ما باید بتوانیم در این عرصه تبیینگری کنیم؛ در حوزه زنان، جامعه با پرسشهای زیاد و جدی مواجه است؛ الان دختران در دبیرستان و دانشگاه میپرسند که جامعه برای دختران چه طرحی دارد؛ گاهی سیاستهای مشوق تاهل و فرزندآوری برای آنان جای سؤال دارد که باید در این باره برنامهریزی شود یا برای بانویی که فرزند ندارد جامعه چه برنامه دارد؟ برای مادری که هم جایگاه همسری دارد و هم تصمیم دارد سه فرزند داشته باشد جامعه چه امنیت شغلی و اجتماعی ایجاد کرده است.
برای زنان سالمند، برای زنانی که از نظر اقتصادی دچار مشکل هستند چه برنامهای داریم؛ باید برای همه طرح و برنامه مناسب داشته باشیم؛ حتی در حوزه قوانین، مشکلاتی وجود دارد که لاینحل مانده است از جمله طرح امنیت بانوان که مدتها در مجلس خاک میخورد ولی قدم اساسی برداشته نمیشود یا در حوزه زنان به عرصه سیاست، موانعی وجود دارد و باید به ابهامات این عرصهها پاسخ دهیم.
مقام معظم رهبری بارها از فریب زنان در غرب سخن گفتند شما این فریب چه مصادیقی دارد؟
من تمایل دارم دانشجویان بعد از مقایسه قرآن و کتاب مقدس، رنسانس در غرب و شعارهایی که درباره برابری زن و مرد داده شد را مطالعه کنند. بنده همواره به دانشجویان تاکید میکنم که شباهت بین زن و مرد اصلا نشدنی است و درست هم نیست؛ خداوند زن و مرد را از لحاظ جنسیتی مکمل همدیگر آفریده است و اگر قرار باشد احکام بین زن و مرد در تمامی موارد یکسان باشد به زن ظلم میشود لذا اسلام از حقوق زن دفاع و حمایت کرده است.
البته در غرب گاهی دیده میشود شعار برابری به ضرر زنان است و فشار مضاعفی بر آنان تحمیل کرده است؛ همچنان در غرب، دستمزد زنان با وجود این همه شعار و ادعا، پایینتر و خیلی متفاوت از مردان است یا وقتی آمار را مطالعه میکنیم زنان در آمریکا و کشورهای غربی با وجود این همه شعارهای زیبا و فریبنده مورد خشونت در داخل خانه و در محیط اجتماعی قرار میگیرند و حتی سازمانهای حمایتی هم نمیتوانند جلوی این نوع فشارها علیه زنان را بگیرند و این جای پرسش دارد که با وجود این همه ادعای آزادی و حقوق زن، زنان مورد تهدید و فشار روحی و فیزیکی قرار بگیرند.