تاريخ : چهارشنبه 1403/10/19 تاریخ ایجاد:
پديدآورنده : سید احمد مددی
کد خبر: 77415
میراث حدیثی امام هادی علیه‌السلام

میراث حدیثی امام هادی علیه‌السلام

زیارت هایی که از امام هادی (ع) نقل شده است سه مورد است:
۱. زیارت جامعه کبیره
۲. زیارت غدیریه ‏امیرالمومنین (ع)
۳. زیارت سیدالشهدا (ع) معروف به ناحیه مقدسه

امام هادی علیه‌السلام نقش مهمی در میراث روایی ما داشته‌اند که گمان می‌کنم علمای ما در این جهت حق ایشان را ادا نکرده‌اند[۱].

از زمان امام هادی به سامراء می‌گفتند: «ناحیه مقدسه»، چون حضرت که حبس بودند، امام عسکری (ع) و شیعیان غالباً تا بغداد می‌آمدند و با وکلاء در بغداد تماس می‌گرفتند.

از حرم‌هایی که مسلما یقینا ملک شخصی بقیه الله (ع) است همین حرم سامرا است که جزو وقف یا اباحه نیست، بلکه ملک خود حضرت (ع) است، چون بعد از امام هادی(ع) به پسرشان و بعد از ایشان هم به حضرت بقیه الله(ع) رسیده است. یکی هم حرم خود پیغمبر(ص) است، به اعتبار اینکه منزل پیغمبر(ص) بوده و به حضرت زهرا(س) به ارث رسیده و بعد به ائمه علیهم السلام. بقیه مشاهد وضع روشنی به لحاظ ملکیت ندارند.[۲]

ظاهرا اسم خود محله عسکر بوده، نه اینکه پادگان باشد، حی العسکری ‏بوده است، احتمالاً نظامی ها آنجا ساکن بودند.

حسن بن راشد بغدادی

در غیبت صغری مرحوم عثمان بن سعید عمری قدس الله نفسه حدود شش سال دوران وکالتش بود، مرحوم عثمان بن سعید از زمان امام هادی (ع) وکالت داشت، بعد هم زمان امام عسکری (ع)، بعد هم زمان بقیه الله (عج) شش سال تقریباً بیشتر طول نکشید، سپس فوت کرد. از سال ۲۶۶ به بعد پسر ایشان ابوجعفر محمد بن عثمان تا سال ۳۰۴، یعنی حدود سی و هشت سال وکیل بودند. مقدار زیادی افتراق های طائفه زمان ایشان ایجاد شد، یک عده مدعی بابیت شدند. نصیری ها (محمد بن نصیر بن نمیری) زمان ایشان جدا شد؛ در همان بغداد محمد بن عثمان را قبول نکرد و بعد برای خودش ادعای نیابت و وکالت کرد و بعد هم چون معروف شد به کارهای دیگر، فرار کرد و رفت بصره و از آنجا هم رفت لبنان در جبال لبنان لاذقیه، که الآن به آنها می‌گویند: علوی. همین علوی های که در شام هستند، این ها نصیری اند؛ اتباع محمد بن نصیر‌اند که البته در آنجا افعال زشتی هم به آنها نسبت داده شده است؛ الله اعلم.

روایت معروفی هست که امام هادی(ع) فرمودند که خمس از منصب امامت است. این هم حدیث صحیحی است متعلق است به ابو علی بن راشد (ابو علی بغدادی یا حسن بن راشد) ایشان وکیل مطلق حضرت هادی(ع) بودند، در بغداد بودند. شیعه‌ها به ایشان مراجعه می‌کردند. وجوهات را برای ایشان می‌آوردند که ایشان به ناحیه مقدسه سامرا که تقیه فوق العاده شدید بود می‌رساندند. چون حضرت زیر نظر بودند، عده ای از شیعیان اموالشان را می‌آوردند بغداد و به وکلایی همچون «ابوعلی ابن راشد» می‌دادند که از علما و شخصیتی بزرگوار است. به او «ابوعلی بغدادی» هم گفته می‌شد. در زمانیکه امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام در سامراء بوده اند، پایتخت را به سامراء بردند و بعدش دوباره به بغداد بازگرداندند. در این مدت که ایندو امام تحت حبس خانگی بودند، رابط مهم شیعه عده ای وکلا بودند که در بغداد بودند، هم سوال ها را دریافت می‌کردند و هم خمس و نذورات و.. یکی از بزرگترین شخصیت ها در این فترت زمانی همین ابوعلی راشد است که به او ابوعلی بغدادی هم می‌گویند. برخی از معاصرین نوشته‌اند که مرجعیت شیعه از کجا شروع شد؟ اولین مرجع شیعه همین ابوعلی بغدادی است که مرد فاضلی بوده است. پس از اینکه ابوعلی معروف شد، خلیفه دستور داد ایشان را با دو نفر دیگه در دجله غرق کردند.

زیارت هایی که از امام هادی (ع) نقل شده است سه مورد است:

۱. زیارت جامعه کبیره

۲. زیارت غدیریه ‏امیرالمومنین (ع)

۳. زیارت سیدالشهدا (ع) معروف به ناحیه مقدسه

۱. زیارت جامعه کبیره

زیارت جامعه کبیره خطاب به جمیع ائمه (ع) است و الان ما چنین زیارتی با این تفصیل، از هیچ امامی نداریم.

آنچه در دنیای اسلام پیرامون بررسی حدیث تا حالا بحث شده این سه قسمت است: صدور، متن و مضمون. کسانی که دنبال حجیت خبر بودند بیشتر روی صدور کار کردند، کسانی که دنبال حجیت خبر نبودند و خبر را قبول نداشتند آنها روی مضمون کار کردند، کسانی هم بودند که روی قرائن بودند ممکن بود بین همه جمع بکنند و لذا ما عرض کردیم حدیث را از این سه جهت می‌بایست بررسی کرد.

زیارت جامعه به لحاظ صدور ارزش خیلی بالایی دارد؛ اگر مطلبی در مکتب قم و در مکتب بغداد جا بیفتد ارزش خیلی بالایی پیدا می‌کند؛ مثل همین زیارت جامعه. این زیارت جامعه را اگر از زاویه مصدری نگاه بکنید چون اول مرحوم صدوق آورده، مرحوم کلینی ندارد و بعد از مرحوم صدوق هم مرحوم شیخ طوسی در بغداد می‌آورد و اینگونه بین شیعه جا افتاد. انصافا چنین مصادری ارزش خیلی بالایی پیدا کردند.

شیخ صدوق این زیارت را با واسطه از محمد ابن أبی عبد الله الکوفی(محمد بن جعفر اسدی کوفی) نقل می‌کند و شیخ کلینی هم خدمت ایشان رسیده است. ایشان از شخصیت های کلیدی و برجسته و از نواب نائب دوم یا سوم هستند. برای نشر دعوت شیع به ری آمده بودند و مرحوم صدوق توسط عده ای از مشایخ قم آثار ایشان را نقل می‌کنند. خیلی جلیل القدر و بزرگوار هستند و فکر می‌کنم در حالت کتمان و تقیه بوده است، خصوصا که به خاطر نشر دعوت آمده است لذا مشایخ مشهور نقل نکرده اند. مشایخی که مرحوم صدوق از این آقا نقل می‌کنند به نظر ما درجه ۳ و ۴ و ۵ هستند؛ دو هم نیستند، اما مطالب مهمی هم ‏گاهی نقل شده است مثل زیارت جامعه.

از حیث مضمون و متن هم بسیار فضیلت دارد؛ می‌دانیم که خیلی ها از این راه وارد شدند که متانت متن برای قبولی آن کافی است. واقعش هم زیارت عجیبی است به لحاظ متن که بی نظیر است، نه این که کم نظیر است. شما الان یک صفحه از زیارت جامعه را ده بار بخوانید بعد کتاب را ببندید بخواهید مثل نیم سطرش را بنویسید نمی‌توانید بنویسید، نه شما هیچ کس نمی‌تواند بنویسد. متن خاصی است؛ فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق است. انصافاً زیارت جامعه دارای عجایب و غرایبی است و به لحاظ مضمون نیز مضامین فوق العاده ای دارد؛ متن هم از حیث الفاظ و انتخاب الفاظ دارای یک آهنگ خاصی است که عادتا از غیر معصوم بر نمی‌آید. مضامین آنها به صورت قطعه قطعه در بسیاری از روایات با اسانید مختلف تکرار شده است که می‌توان آنها را تجمیع کرد؛ این روش مصدریابی است که راه بسیار خوبی است برای اصالت بخشیدن به یک حدیث و مقدار تأثیر و تأثر آن حدیث.

۲. زیارت غدیریه

از دیگر زیارت‌های امام هادی (ع) زیارت امیرالمومنین (ع) در روز غدیر است که همچون زیارت جامعه، متن بسیار فاخری دارد. حضرت در این زیارت به حدود ۵۰ آیه از قرآن استشهاد می‌کند. متن آن خیلی سنگین است، متن سنگین دو گونه است: گاهی به لحاظ ادبی متن سنگین است مثل بعضی از متون عرفانی همچون مقامات حریری. گاهی متن سنگینی مثل قرآن است که صلابت خاص، متانت خاص و آهنگ خاصی دارد. به سبک خاصی مفاهیم را مطرح می‌کند.

۳. زیارت ناحیه مقدسه

دو زیارت ناحیه مقدسه داریم. یکی سند دارد، یکی بی سند است. آن که اولش سند دارد هم سندش مشکل دارد، چون در سندش شیخ طوسی از ابن عیاش نقل می‌کند: «عَنِ الشَّیْخِ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الطُّوسِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا الشَّیْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ‏ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَیَّاش‏» المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: ۴۸۶. شیخ طوسی اصولا ابن عیاش را درک نکرده است؛ ابن عیاش ۴۰۱ وفاتش است و شیخ طوسی ۴۰۸ بغداد آمده است. اصلا ابن عیاش را ندیده و هیچ وقت هم از ابن عیاش نقل نمی‌کند. به هرحال منتهی می‌شود به ناحیه مقدسه: «خَرَجَ مِنَ النَّاحِیَهِ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْن‏» مقصود از ناحیه در اینجا سامرا است. سال ۲۵۲، زمان امام هادی است سلام الله علیه. زیارت ناحیه مقدسه معروف نیز بعد از این ذکر شده است. این زیارت ناحیه مقدسه هم متعلق به امام هادی (ع) است نه حضرت مهدی (عج). ‏

۴. رساله جبر و تفویض

رساله‌ای است منسوب است به امام هادی (ع) به اهل اهواز در نفی جبر و تفویض، این رساله منحصراً در کتاب تحف العقول آمده است (در الاختصاص هم آمده است). امام در آنجا مصادر تشریع، یعنی کتاب و سنت را به همراه اجماع مسلمین مطرح می‌کنند. شواهد تقیه در این روایت زیاد است، مضافاً به ضعف سند. عنوانش چنین است:

«و روی عن الإمام الراشد الصابر أبی الحسن علی بن محمد ع فی طوال هذه المعانی‏

رسالته ع فی الرد على أهل الجبر و التفویض و إثبات العدل و المنزله بین المنزلتین‏ »

حضرت در این رساله تمسک به اجماع می‌کنند:

«قَدِ اجْتَمَعَتِ الْأُمَّهُ قَاطِبَهً لَا اخْتِلَافَ بَیْنَهُمْ أَنَّ الْقُرْآنَ حَقٌّ لَا رَیْبَ فِیهِ عِنْدَ جَمِیعِ أَهْلِ الْفِرَقِ وَ فِی حَالِ اجْتِمَاعِهِمْ مُقِرُّونَ بِتَصْدِیقِ الْکِتَابِ وَ تَحْقِیقِهِ مُصِیبُونَ مُهْتَدُونَ وَ ذَلِکَ بِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ص لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَى ضَلَالَهٍ فَأَخْبَرَ أَنَّ جَمِیعَ مَا اجْتَمَعَتْ عَلَیْهِ الْأُمَّهُ کُلُّهَا حَقٌّ هَذَا إِذَا لَمْ یُخَالِفْ بَعْضُهَا بَعْضا»

ما تحلیل ریشه های اجماع را از زمان اهل بیت (ع) شروع کردیم. تمسک به این حدیث «لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَى ضَلَالَهٍ» خیلی عجیب است، البته اجماع را معنا می‌کند که کل امت اسلامی (شیعه و سنی) باید هم نظر باشند، مثل قبول داشتن قرآن، البته به شرطی که دین داشته باشند «عِنْدَ جَمِیعِ مَنْ یَنْتَحِلُ الْإِسْلَامَ مِمَّنْ یَعْقِلُ عَنِ اللَّه‏». تعبیر «وَ قَدِ اجْتَمَعَتِ الْأُمَّهُ قَاطِبَهً لَا اخْتِلَافَ بَیْنَهُم‏»، مشابه تعبیر در حدیث عمربن حنظله است: «یُتْرَکُ الشَّاذُّ الَّذِی لَیْسَ بِمَشْهُورٍ عِنْدَ أَصْحَابِکَ فَإِنَّ الْمُجْمَعَ عَلَیْهِ لَا رَیْبَ فِیه‏ » (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۱، ص: ۶۷). در این متن نیز مثل زیارت غدیریه به آیات ارجاع می‌دهند.

۵. توقیعات

یکی از کتاب هایی که در آن زمان نسبتا در توقیعات ائمه بیش از بقیه شهرت داشته مجموعه توقیعاتی بوده که از امام هادی بوده، من عرض کردم انصافا خود علمای شیعه هم در این جهت کوتاهی دارند، فضلا عن دیگران. اگر مجموعه آن چه که از امام هادی مخصوصا در این توقیعات رسیده خیلی مطالب علمی عجیبی دارد، فراوان، خیلی نکات خاصی دارد. ما در بین ائمه متاخر بیشترین امامی که از او توقیع داریم حضرت هادی سلام الله علیه است و خیلی چاره ساز و کار ساز هم ‏هست. به عنوان مثال در مساله رویت هلال سه روایت از امام هادی داریم که خیلی تاثیرگذار است و جمیع مشاکل را حل می‌کند، لکن چون در کتاب وسائل یک جا نیاورده و جمع نشده، درست فهمیده نشده است.

خیلی خوب است اگر خداوند توفیق بدهد یک مجموعه ای از توقیعات امام هادی و زیارات ایشان وکلمات ایشان جمع آوری بشود، خیلی فوق العاده می‌شود.

محمدبن عیسی بن عبید

مقدار زیادی از میراث های بغداد توسط ایشان به قم آمد، لذا طبق شواهد موجود احتمال می‌دهم ایشان در سفری به ایران، به ری و به قم آمده است. در این سفر عده ای از استفتائها را جمع کرده است؛ مخصوصاً آنچه که ما بیشتر در روایات ایشان دیدیم استفائات امام هادی(ع) است.

در زمان ما متعارف، استفتائات، چاپ می‌شود؛ در زمان سابق، مسائلی را که از ائمه (ع) می‌پرسیدند به صورت استفتاء و جواب می‌گرفتند، عده ای از علما اینها را جمع کردند اسم آنها را گذاشتند: «اسئله الرجال و اجوبتها». در کتاب نجاشی چند کتاب به این اسم می‌بینید؛ «مسائل الرجال الی ابی الحسن الثالث و اجوبتها». یکی از آنها کار همین جناب آقای محمد بن عیسی است. ما الآن مقدار زیادی روایات داریم: «محمد بن عیسی عن فلان، قال کتب الیه»، آن «الیه» بر می‌گردد به امام ابی الحسن الثالث (ع)، یعنی امام هادی.

محمد بن عیسی عبیدی یقطینی را ابن الولید شبهه می‌کند، شاید ابن الولید دیده ایشان مثلاً سال دویست و هشتاد است، از سال صد و هشتاد هم خبر می‌دهد! خیلی غیر طبیعی است! گفته بعید است این مقدار عمر طولانی داشته باشد که هم استفتائات زمان امام عسکری(ع) را جمع کرده باشد و هم از شخصی به نام یاسین الضریر از حریز نقل ‌کند؛ خیلی عجیب است! یا از علی بن یقطین که عموی پدرش است نقل می‌کند. علی بن یقطین وفاتش زمان موسی بن جعفر(ع) است؛ یعنی محمد بن عیسی می‌بایست، امام موسی بن جعفر(ع) را درک کرده باشد. بنابراین برخی شواهد، شبهه ابن الولید را تقویت می‌کند. آقایان همگی ذهنشان رفته روی نقل محمد بن عیسی عن یونس؛ اشکال اصلی این نیست.

توقیعات حمیری

عبدالله بن جعفر حمیری از بزرگان و اجلاء اصحاب است. وفاتش نزدیک زمان مرحوم کلینی است. ظاهرا کلینی از ایشان نقل نمی‌کند، نمی‌دانیم چرا اما پسر ایشان، محمد بن عبدالله از مشایخ کلینی است. بنابراین عبدالله بن جعفر حمیری نام پدر است و محمد نام پسر است. کتاب قرب الاسناد متعلق به پدر است اما توقیعات حمیری از حضرت بقیه الله(ع) متعلق به پسر است. این توقیعات، تقریبا تا آنجایی که ما می‌دانیم آخرین تولید علم در قم است و آخرین موردی است که قمی‌ها از امام معصوم(ع) نقل کردند. ابتدای تولید علم در قم، اجداد احمد اشعری که به مدینه آمدند از امام صادق(ع) نقل کردند، بعدها عده‌ای از امام حضرت رضا(ع) و حضرت جواد(ع) نقل کردند و الا قمی‌ها بیشتر تنقیح میراث علمی کردند.

به هر حال «کتبت الی الرجل»، مراد از رجل حضرت هادی(ع) است. مجموعه سوالاتی را نوشته به حضرت هادی(ع) و حضرت جواب دادند.

مسائل الرجال

مرحوم ابن ادریس در بخش مستطرفات از کتاب السرائر کتاب مسائل الرجال از امام هادی (ع) را می‌آورد: «و من ذلک ما استطرفناه من کتاب مسائل الرجال‏ و مکاتباتهم مولانا أبا الحسن علی بن محمد بن علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب ع و الأجوبه عن ذلک‏» السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی (و المستطرفات)، ج‏۳، ص: ۵۸۱.

چون در غالب توقیعات دارد که کتبتُ إلیه، برخی ملتفت نشدند این إلیه یعنی امام هادی (ع) و گفتند: توقیع معلوم نیست و مثلا مضمر است. اینها توقیعاتی است که به امام هادی سلام الله علیه شده و این توقیعات خیلی تاثیرگذار است، انصافاً اگر کار مستقلی روی این جهت بشود خیلی خوب است.

از دیگر توقیعات، مسائل محمد ابن علی ابن عیسی است؛ البته شرح آن و تصحیح اسم و… بماند…

۶. تفسیر

مرحوم ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلما اسم افرادی را می‌برد، کتاب هایی را هم نسبت می‌دهد که قبل از ایشان نسبت داده نشده، گاهی کتاب های عجیب غریبی را نسبت می‌دهد، به الحسن بن خالد البرقی (که عموی برقی پسر می‌شود و برادر محمد) تفسیری از امام هادی (ع) در ۱۲۰ جلد نسبت می‌دهد که جای دیگر هم غیر از این کتاب نیامده! «تفسیر العسکری من إملاء الإمام (ع) مائه و عشرون مجلده‌» یک تفسیر از امام در ۱۲۰ جلد خیلی حرف عجیب غریبی است. از این شخص، در کتب ما یک نیم سطر روایت نقل نشده، فضلاً عن ۱۲۰ جلد!

مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ هم احتمال دادند که این تفسیر امام عسکری (ع) همان تفسیر حسن بن خالد برقی است لیکن بین این دو بزرگوار اشتباه شده، اما این کتاب که ربطی به امام هادی (ع) ندارد. یعنی این کتاب که واضح است که نوشته خدمت امام عسکری (ع) رسیدیم و اسم حسن بن خالد برقی در آن نیامده اصلاً ! علاوه براین همین تفسیر هم که الآن ناقص است تکمیل بشود ۱۲۰ جلد نمی‌شود./

منبع: @ostadmadadi

———————————————–

[۱] . از آنجا که این متن ترکیب چند گفتار استاد است و ایشان در هر موضعی، به مناسبت نکته ای را بیان فرمودند لذا طبیعی است که در مقام احصاء مطلب نبوده اند.

[۲] . بقیع هم ملک عقیل بوده است؛ زیرزمینی داشته که قبور ائمه علیهم السلام در زیرزمین خانه عقیل بوده است. ظاهرا ‏بعد مثلا یا وقف شده یا تغییر ملک شده جزو مقابر مسلمین قرار گرفته است.

نجف هم تپه‌ای بوده و قبر امیرالمومنین (ع) آماده ‏بوده است.‏

کربلا هم که بیابان بوده است؛ گفته شده که امیر المومنین(ع) آن را خریده بودند. شاید خریدن اصطلاحی والا به ‏حسب ظاهر که بیابان بوده است.

کاظمین، مقابر قریش بوده در بغداد که قبل از موسی بن جعفر(ع) وقف نبود، آزاد بود (ملک ‏شخصی نبود) به اسم مقابر قریش.

مشهد هم که باغ شخصی حُمَید بن قَحطَبه است که هارون را آنجا دفن کرده بودند، ‏بعد هم حضرت (ع) را آنجا دفن کردند. ظاهرا بعد هم شاید آزاد شده از ورثه یا غیر ورقه ملکیتی برایش نیست. تنها ‏جایی که به عنوان ملک الان مطرح است همین حرم سامرا است. این خانه شخصی حضرت هادی(ع) بوده است. ‏مدتی هم یکی از علما می گفتند: وارد صحن نشوید، چون خانه شخصی است، باید اذن شخصی از بقیه الله (ع) باشد، ‏چون ملک شخصی است. از این جهت با بقیه حرم‌ها فرق می‌کند.‏

خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :