استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه در احادیث گاهی عقل در برابر شهوت و گاهی در برابر جهل است گفت: امیرالمومنین(ع) در تعبیری فرمودند؛ الانسان بعقله؛ یعنی انسان با عقل، انسان میشود و در جایی دیگر فرمودند اصل انسان خرد اوست.
در ایام ولادت با سعادت مولیالموحدین؛ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) و ایام البیض قرار داریم؛ این ایام فرصتی برای آشنایی بیشتر با اندیشهها و افکار ناب آن حضرت است که همگی برگرفته از خزانه علم الهی است.
طبق آنچه در آیات قرآن آمده است عقل و تفکر در معارف اسلامی جایگاه ویژهای دارد و انسان بدون عقل و جامعه دور از عقلانیت مورد نقد قرار گرفته است.
خبرنگار ایکنا باحجتالاسلام والمسلمین رضا برنجکار؛ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با موضوع «عقل در نگاه حضرت علی(ع)» گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانیم:
در قرآن و روایات عقل موهبتی الهی و از بزرگترین نعمات است، در مورد دیدگاه حضرت علی(ع) درباره عقل و جایگاه آن در معارف اسلامی توضیح بفرمایید.
همانطور که اشاره کردید از نگاه امیرالمؤمنین(ع) عقل یک نعمت الهی و معیار تفاوت انسان با موجودات دیگر است و انسانها بین عقل و شهوت همیشه مردد هستند و انسان باید با اختیار خودش یکی را انتخاب کند؛ البته عقل، انسان را به سمت سعادت، کمال، دینداری و شهوت، انسان را به مسیر جهل و سقوط دعوت میکند و اگر انسان از عقل تبعیت کند سعادتمند خواهد شد؛ عقل است که انسان را به حقانیت وحی و دین میرساند و بعد از اینکه انسان با عقل به وحی رسید عقل و وحی به منزله دوبال او را به سمت کمال سوق میدهند.
فضائل اخلاقی هم به تعبیر امیرالمؤمنین(ع)، از عقل منشا میگیرد و عقل است که انسان را به سمت سعادت و راستگویی و احسان به دیگران و عبادت خدا دعوت میکند. در احادیث گاهی عقل در برابر شهوت و گاهی در برابر جهل است؛ عقل ملاک انسانیت انسان است و انسان را به کمال سوق میدهد. در تعبیری ایشان فرمودند: الانسان بعقله؛ یعنی انسان با عقل، انسان میشود و یا فرمودند؛ اصل الانسان لبه؛ اصل انسان خرد اوست یا فرمودند تفاوت انسان با ملائکه و حیوانات در این است که در ملائکه فقط عقل وجود دارد و میل و شهوت نیست و در حیوان فقط میل است و عقل نیست اما انسان هر دو را با هم دارد و هر انسانی که عقل او بر شهوتش غلبه کند از ملائکه برتر است؛اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ رَكَّبَ فِى الْمَلائِكَةِ عَقْلاً بِلا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِى الْبَهائِمِ شَهْوَةً بِلا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فى بَنى آدَمَ كِلَيْهِما فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ فَهُوَ خَيْرٌ مِنَ الْمَلائِكَةِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهائِمِ؛ اگر کسی شهوتش بر عقلش غلبه کند مقامش از حیوانات هم پایینتر است. امام(ع) در فرمایش دیگری دارند که هرقدر عقل انسان بیشتر شود پیروی او از شهوات کمتر خواهد شد. عقل و شهوت و عقل و جهل ضد همدیگر هستند و انسان باید تابع عقل باشد.
کارکردهای عقل در نگاه امیرمؤمنان(ع) چیست؟
برای عقل در سخنان حضرت امیر(ع) کارکردهای مختلفی بیان شده است؛ یکی کارکردهای نظری است یعنی کارکردی که عقل، هستها و نیستها و واقعیات را به انسان نشان میدهد؛ روایتی در اصول کافی داریم که در نهجالبلاغه هم هست و فرمودند: خداوند از طریق نشانههای مخلوقات خود را به عقل انسان نشان میدهد و به تعبیری «بها صانعها تجلی ...؛ یعنی خداوند از طریق آیات تکوینی بر عقل تجلی میکند و عقل از طریق آنها به خدا پی میبرد.
دومین کارکرد عقل، جنبه عملی است یعنی همان فضائل و رذائل؛ روایات فراوانی داریم که ثمره عقل، دوری از گناه و جوانمردی و مدارا، سخاوت، حیا و اخلاق نیک و ادب، کمال نفس و حلم و بردباری، عدالت و ... است.
کارکرد سوم عقل هم کارکرد ابزاری است که به آن عقل معاش گفته میشود یعنی عقلی که انسان میتواند به واسطه آن اقتصاد و معاش خود را برنامهریزی کند؛ در اینجا هم روایاتی داریم. کار این عقل حسن تدبیر در زندگی و استفاده از فرصتها و پیشبینی آینده است. در مورد کارکرد ابزاری خیلی از کسانی که در فرهنگ و تمدن غرب، عقل را مطرح میکنند مرادشان از عقل، همین کارکرد ابزاری است نه کارکرد نظری و عملی عقل و به جای آنها به ترتیب حس و تجربه و امیال را قرار میدهند؛ مثلا هیوم میگوید ما باید براساس امیالمان عمل کنیم ولی عقل ابزاری را قبول دارند.
البته این عقل ابزاری را هم تابع میل و امیال خودشان میدانند و این در حالی است که طبق فرمایش حضرت علی(ع) اگر این سه عقل با هم باشند عقل واقعی وجود دارد. لذا فر مودند: العقل ما عبد به الرحمان؛ عقل چیزی است که انسان را به عبادت خدا سوق دهد. از امام(ع) پرسیدند که فلان فرد خیلی در امور سیاسی برنامهریزی میکند و نقشه میکشد و امام(ع) فرمودند این عقل نیست بلکه شیطنت است زیرا برنامهریزی باید در راستای سعادت انسان باشد و انسان به حقایق هستی پی ببرد و فضائل و رذائل را درک کند وگرنه اگر عقل ولو برنامهریزی برای شهوات بکند عقل نیست و این عقل فایدهای ندارد لذا باید همه کارکردهای عقل مورد استفاده قرار بگیرد.
آیا عقل قابل تقویت است، در حقیقت چه اموری موجب ازدیاد و چه اموری موجب کاهش عقل است؟
از جمله مطالبی که در روایات امیرالمؤمنین(ع) مورد توجه است، این است که انسان با برخی امور میتواند عقل خود را زیاد یا کم کند یعنی عقل درجات دارد؛ خدا به انسان عطا کرده است ولی اگر انسان از دستورات خداوند بیشتر تبعیت کند درجه عقلانیت او بالاتر خواهد رفت ولی اگر خوب استفاده نکند و در مسیر شهوت به کار بگیرد عقل او به تدریج زایل خواهد شد. سن هم عامل مؤثری در تقویت عقل است و هرقدر سن انسان بیشتر شود تجربه و عقل او هم بیشتر خواهد شد.
در کنار مسائل طبیعی مانند رشد سنی، اعمال ما هم اثرگذار است و هرقدر انسان بیشتر تابع شرع باشد حقایق بیشتر و فضائل بیشتری برای انسان درک خواهد شد؛ اگر عقل انسان رشد کند یکسری مسائلی را که فهم زشتی و خوبی آن دشوار است راحتتر درک خواهد کرد و در لحظات سخت و دو راهیها، راه دست را بهتر برمیگزیند. این رشد عقلی انسان را نشان میدهد که عوامل مختلفی دارد که برخی طبیعی است و برخی به اعمال و رفتار خود انسان بر میگردد.
الان اگر بخواهیم در مورد عقلانیت در جامعه خودمان تحلیلی ارائه دهیم میبینیم گاهی خلطی بین مراتب عقل صورت میگیرد و عاقل را عمدتا کسی میدانند که عقل معاش او بهتر کار کند؟ دیدگاه شما چیست؟
ما با این مسئله دوگونه میتوانیم مواجه شویم؛ گاهی یکی از کارکردهای عقل با قطع نظر از کارکردهای دیگر را در نظر میگیریم که طبق فرمایش ائمه(ع) این نوع، عقل نیست زیرا یک کارکرد، کارکردهای دیگر را نقض و نفی کرده است؛ یعنی مثلا الان آمریکا دوست دارد طبق هوای نفس خود بر جهان مسلط شود و منافع و منابع کشورها را تصاحب کند؛ برنامهریزی برای این سلطه، کارکرد عقل ابزاری است ولی این عقل نیست زیرا برنامهریزی در راستای ظلم و حقکشی و غارت اموال کشورهای دیگر است لذا در مجموع، شهوت است نه عقل؛ خوی استعماری و استکباری و هواهای نفسانی است؛ البته اگر فقط جنبه ابزاری داشته باشیم از این حیث، عقل و تعقل حساب خواهد شد.
عدهای برنامه ریختند تا بعد از وفات پیامبر(ص) اجازه ندهند که ایشان به امامت و خلافت برسند؛ این کار با برنامه انجام شد و از این حیث کار عقل بوده است ولی این عقل ابزاری است که در حقیقت ضد عقل است زیرا در برابر فرمان خدا ایستادند. پس دو نگاه کلی و جزیی داریم؛ در نگاه جزیی، هر کسی که بهتر نقشه بکشد و بیشتر بر دیگران سلطه یابد و زور بگوید عاقلتر است ولی در نگاه کلگرایانه چنین فردی عقل ندارد زیرا برنامهریزی عقلانی است که در راستای سعادت و کمال خود انسان و دیگران باشد. کسی که از یک طرف دنیا به طرف دیگر رفته و چند ده هزار انسان بیگناه را میکشد عاقل نیست بلکه شهوتران است گرچه برنامهریزی خوبی برای سلطه بر دیگران داشته باشد.
نسبتی بین علم و عقل در فرمایش امام علی(ع) وجود دارد؟
بله، از دیدگاه آن حضرت ثمره عقل، علم است یعنی انسان با تعقل به علم میرسد؛ علم نظری و عملی با تعقل به دست میآید و در کنار آن مراجعه به وحی و تجربه لازم است زیرا عقل از ابزار دیگر هم استفاده میکند و ما با تعقل به علم و معرفت میرسیم.