تاريخ : شنبه 1403/11/27 تاریخ ایجاد:
مصاحبه شونده : عبد الحسین طالعی
کد خبر: 77523
رسیدن به اخلاق مهدوی در پرتو دعای امام

رسیدن به اخلاق مهدوی در پرتو دعای امام

عبدالحسین طالعی، دعاها و زیارت‌نامه‌ها را درسنامه معرفت دانست و با مروری بر دعای غیبت امام زمان(عج) به توضیح فرازهایی از آن پرداخت و آن را راهی برای رسیدن به اخلاق و تربیت مهدوی دانست.

توجه به معارف ادعیه، همواره یکی از توصیه‌های مهم بزرگان و اهل معرفت بوده است. متون دعایی که از اهل بیت(ع) به دست ما رسیده است گرچه نام دعا را بر خود دارند، اما نگاه مختصر به مضامین برجسته آنها، راز توصیه بزرگان دین برای توجه به این متون را برای ما روشن می‌کند؛ سطر به سطر، بلکه کلمه به کلمه این دعاهای نورانی، کلاس درس و معرفت برای شیفتگان مکتب توحید است که می‌توان با کمک آنها در آسمان معرفت پرکشید و اوج گرفت. متن زیر گفت‎‌وگوی ایکنای خوزستان با عبدالحسین طالعی، استاد دانشگاه و سردبیر مجله کتاب‌شناسی شیعه در باب بهره گیری از ظرفیت دعا در رسیدن به اخلاق مهدوی و یکی از متون دعایی است که از ناحیه حضرت حجت بن الحسن(عج) صادر شده و می‌تواند الهام بخش اخلاق و تربیت مهدوی برای ما باشد.

دعاهایی که در باب امام عصر(عج) و یا از ناحیه ایشان صادر شده است، چگونه می‌تواند در رسیدن به اخلاق مهدوی مؤثر باشد؟

وقتی می‌گوییم گوهر والای ولایت امام عصر(عج) را داریم، باید بدانیم که این کلمه بار سنگینی بر دوش ما می‌گذارد، این بار سنگین اقتضائاتی دارد؛ باید معرفت مهدوی و اخلاق مهدوی داشته باشیم و براساس این اخلاق مهدوی، تربیت مهدوی داشته باشیم.

«ولایت» در لغت به معنی نزدیک بودن یا نزدیک شدن(قرب) است. دوستی و سرپرستی معانی فرعی این کلمه است. ولایت اهل بیت(ع) را پذیرفتن یعنی به اهل بیت(ع) نزدیک شدن. نزدیک شدن به اهل بیت(ع) به معنی برائت و دور شدن از دشمنان اهل بیت(ع) است. بخشی از این ولایت و برائت در اخلاق تجلی می‌کند. ما در زیارت امین الله می خوانیم: «اللهم فاجعل نفسی ... مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيائِكَ ، مُفارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدائِكَ»

دعاها و زیارت‌نامه‌ها ظرفیت بسیار بسیار مهمی هستند که مورد غفلت قرار گرفته‌اند. افرادی که اهل دعا نیستند، به سمت آنها نمی‌روند، افرادی که می‌خواهند کار علمی بکنند هم توجهی به آنها ندارند و افرادی که محض ثواب به این متون توجه دارند، آنها را تندتند می‌خوانند و عبور می‌کنند. گرچه خواندن آنها ثواب دارد، اما بهره دعا منحصر به ثواب نیست. دعا درسنامه معرفت است.

اهل کار علمی را به این موضوع توجه می‌دهم که محور برخی کارها و درسهای خود را ادعیه و زیارت‌نامه‌ها قرار دهند. همچنین کسانی که دعاها را می‌خوانند، در محتوای دعاها دقت بیشتری به خرج بدهند و از شرح‌هایی که بر دعاها نوشته شده استفاده کنند.

در کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق دعایی آمده است که نام آن را دعای معرفت می‌گذارم. جالب است که بگویم راوی این دعا، محمد بن عثمان است که آن را از امام عصر(عج) نقل می‌کند و بین شیخ صدوق تا محمد بن عثمان، دو، سه واسطه بیشتر نیست. این خیلی به ما اطمینان می‌دهد. در احادیث ما یک اصطلاحی به نام «قُرب الإسناد» داریم یعنی هر چه واسطه‌ها کمتر باشد، اعتبار آن دعا بیشتر است. این دعا در منابع دیگر هم نقل شده است. مرحوم محدث قمی ـ که خیلی حق به گردن ما دارد ـ در صفحات آخر مفاتیح الجنان، این دعا را به نام دعایی در غیبت امام زمان(ع) نقل می‌کند.

جناب ابن طاووس این دعا در کتاب «جمال الاسبوع» نقل می کند. ایشان می‌گوید اگر هر یک از اعمال جمعه را رعایت نکردی و به جا نیاوردی، این دعا را فراموش نکن. بعد می‌گویند چون «ما این را شناختیم از فضل خداوند متعال.» این جمله را ایشان سربسته می‌گوید و عبور می‌کند.

از این دعا بخشی را استفاده می‌کنیم که با اخلاق مهدوی و تربیت مهدوی مرتبط باشد. شروع دعا چنین است: «اللّٰهُمَّ عَرِّفْنیٖ نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنیٖ نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنیٖ نَبِیَّکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنیٖ نَبِیَّکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنیٖ حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنیٖ حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دیٖنیٖ» محتوای این دعا چند موضوع دربردارد. در بخشی از این دعا وظایف ما نسبت به امام عصر(عج) بیان شده است. لذا در اینجا چند جمله از این دعا را در این ارتباط بیان می کنیم.

ترجمه ساده این عبارات این است: «خدایا خودت را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی رسولت را نمی‌شناسم. خدایا رسولت را به من بشناسان که اگر رسولت را به من نشناسانی، حجتت را نمی‌شناسم. خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی در دینم گمراه می شوم.»

از این عبارات چند نکته می‌شود فهمید. نکته اول این است که معرفت از بالا به پایین است؛ از پایین به بالا نیست. یعنی اگر انسان، خدا را آن گونه که باید و شاید به خدایی نشناسد، مقامات رسول الله(ص) را نمی‌شناسد، لذا به این دیدگاه‌های التقاطی دچار می‌شود که پیامبر(ص) را حداکثر یک مصلح یا یک رجل حکیم یا یک دانشمند می‌شناسند.

جواب این سؤال هم در اینجا داده می شود که چرا فلان عالم سنی از حضرت علی(ع) تعریف و تمجید می‌کند، اما به امامت ایشان گردن نمی‌نهد؟ یا چرا فلان دانشمند غیرمسلمان از نهج البلاغه سخن می‌گوید اما امامت حضرت را نمی‌پذیرد؟ چون این شخص، این سیر را طی نکرده است. پس «اللهم عرفنی نفسک» مرتبه اول است. خود این عبارت شرح و بسطی دارد که جایش اینجا نیست. پس اگر خدا را خوب شناختیم، رسول الله(ص) را خوب خواهیم شناخت و اگر رسول خدا(ص) را شناختیم آن وقت خواهیم دانست هر کسی نمی‌تواند جانشین ایشان شود. جانشین باید سنخیتی داشته باشد.

این معرفت این قدر بالامرتبه است که صرفا با سعی ما به دست نمی‌آید، لذا می‌گوییم: «اللهم عرفنی نفسک» من گاهی در مقام مثل می‌گویم ما مورچه پای قله هستیم. مورچه چه طور می‌تواند قله را بفهمد و از آن سردربیاورد؟ یک پوست جویی از کنار آن بر می‌دارد و به لانه می‌برد. همین برای او بس است. ما همینیم. ما کجا و درک این مقامات کجا؟

لطفا درباره خود معرفت بفرمایید. این معرفت چگونه به دست می‌آید؟

ما در این دعا می‌گوییم خدایا خودت کمک کن و این معرفت را به ما بده. باید بدانیم که معرفت با علم عادی فرق دارد. آیا این معرفت، به این معنا است که معلومات خود را در این زمینه انباشته کنیم؟ ما در تعقیبات نماز عصر می‌گوییم «إنی أعوذُ بِکَ مِن عِلم لایَنفَع.» از علمی که نفعی برای من ندارد به تو پناه می‌برم. ما گاهی سؤالاتی در دین مطرح می‌کنیم که دانستن و ندانستن آنها تفاوتی ایجاد نمی‌کند. معرفت از سنخ اعتراف است. علم و معرفت با هم فرق دارند.

در ادامه این دعا دو جمله پشت سرهم دارد که عرضه می‌دارد: «اَللَّهُمَّ لاٰ تُمِتْنیٖ مِیتَةً جٰاهِلِیَّةً وَ لاٰ تُزِغْ قَلْبیٖ بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنیٖ» (خدایا! نمیران مرا همانند مُردن دوران جاهلیّت، و منحرف مکن دلم را پس از اینکه هدایت کردی مرا). یک جاهلیت به معنی نداشتن علم است؛ یک جاهلیت به معنی نداشتن عقل. جهالت ضد عقل به انسان ضرر می‌زند. مرحوم کلینی در اولین باب کتاب «کافی» را کتاب العقل و الجهل نامگذاری کرده است. جهل در این کتاب، به معنی بد عمل کردن است.

در روایات می خوانیم: «العقل ما عبد به الرحمن.» عقل یعنی راه عبادت. راه عبادت خدا، از کجا می گذرد؟ از طریق حجت خدا. کسی که از حجت خدا تبعیت نمی‌کند، عبادت خدا نمی‌کند. لازمه تبعیت از حجت خدا این است که اعتراف کنم او حجت است.

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میته جاهلیه». این جمله پیامبر اکرم(ص) عین عقل است. مرگ جاهلی نتیجه زندگی جاهلی است. حضرت باقرالعلوم(ع) وارد مسجد الحرام شدند. یکی از اصحاب همراه ایشان بود: «نَظَرَ إلَى النّاسِ يَطوفونَ حَولَ الكَعبَةِ فَقالَ: هكَذا كانوا يَطوفونَ فِي الجاهِلِيَّةِ ، إنّما اُمِروا أن يَطوفوا بِها ثُمَّ يَنفِروا إلَينا فَيُعلِمونا وَلايَتَهُم ومَوَدَّتَهُم ويَعرِضوا عَلَينا نُصرَتَهُم» امام به او فرمود مردم در جاهلیت هم این طور طواف می‌کردند. بعد توضیح می‌دهند: در جاهلیت طواف می‌کردند اما حجت خدا را نمی‌شناختند. چون حجت خدا را نمی‌شناختند و گوش به فرمان حجت خدا نبودند، طواف جاهلی بود. هنوز هم همین است.

ما چه قدر در زندگی به پیامبر(ص) و امام توجه کرده‌ایم؟ هر چه به پیامبر(ص) و امام توجه کرده باشیم از جاهلیت دور شده‌ایم.

عبارت بعدی چنین است: «وَ لاٰ تُزِغْ قَلْبیٖ بَعْدَ إِذْ هَدَیتَنیٖ» بعد از اینکه هدایتم کردی، قلب مرا منحرف نکن. مگر خداوند کسی را منحرف می‌کند؟ مثالی عرض کنم. در مدرسه، گاهی کودکی بازیگوشی می‌کند. یک بار تذکر می‌دهیم، اما او به بازیگوشی ادامه می‌دهد، چندبار تذکر می‌دهیم، بار دیگر او را پای تخته می‌آوریم. یک جایی معلم خسته می‌شود می‌گوید او دوست دارد این طور باشد. من دیگر تذکر نمی‌دهم. به این حالت در روایات می‌گویند «خذلان». کسی که خداوند او را به خذلان برساند، (یعنی رها کند) هیچ کس نمی‌تواند به او کمک کند.

قرآن کریم می‌فرماید: «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» (صف، ۵). یعنی وقتی خودشان راه انحراف را انتخاب کردند، خدا هم آنها را به انحراف کشاند. خداوند که به کسی ظلم نمی‌کند، خودشان چنین انتخابی کردند و راه انحراف را برگزیدند.

دعا می‌گوید خدایا کاری بکن انحراف را انتخاب نکنم، چون اگر انتخاب کنم و آن را ادامه دهم، مرا رها می‌کنی و در نهایت به خذلان می‌رسم و در این صورت هیچ کس نمی تواند مرا نجات بدهد.

تبعیت از حجت خدا در دوران غیبت چگونه محقق می‌شود؟

توجه داشته باشیم عقیده به امام زمان(عج) کالای یک بار مصرف نیست. یکی از خلأها در مجالس دینی ما این است که معمولا با قال المهدی(عج) شروع نمی‌شوند. این غفلت عام است. در حرم‌های مطهر ائمه (ع) و امامزاده‌ها هم این جای خالی وجود دارد. این غفلت نسبت به حجت حی خدا فراگیر است.

در این دعا عرضه می‌داریم: «اَللّٰهُمَّ فَثَبِّتْنیٖ عَلیٰ دیٖنِکَ وَاسْتَعْمِلْنیٖ بِطٰاعَتِکَ وَ لَیِّنْ قَلْبیٖ لِوَلِی أَمْرِکَ» (بار خدایا! پس ثابت نگه دار مرا بر دینت، و به کار انداز مرا به اطاعتت. و نرم کن دلم را بر ولیّ امرت) دین، عمل ما است. عملی که با وجود آمیخته شده و از درون نشأت می‌گیرد. در شب اول قبر وقتی می‌پرسند پروردگار تو کیست، زبان من حرف نمی‌زند، وجود من است که باید حرف بزند. تاریخ سرشار از نمونه‌های افرادی است که از دین خود برگشتند: «من ای صبا ره رفتن به سوی دوست ندانم.» خدایا تو دست مرا بگیر. این دعا هم یک بار مصرف نیست. ما در دعای افتتاح که از ناحیه مقدس امام زمان(عج) رسیده است عرضه می‌داریم: «اللهم المم به شعثنا و اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا و کثّر به قلّتنا و اعزز به ذلّتنا» خدایا به کمک حضرتما را از پراکندگی به جمعیت برسان. رخنه میان ما را پر کن و جدایی ما را به وصل، بدل ساز. تعداد کم ما را افزون گردان. ما را از خواری به سربلندی نایل ساز. در دعای ندبه هم می‌خوانیم: «واجعل صلواتنا به مقبوله و ذنوبنا  به مغفوره و دعائنا به  مستجاب» خدایا به وسیله او نمازمان را پذیرفته و گناهانمان را آمرزیده و دعاهایمان را مستجاب گردان.

اینکه می‌گویم: «ثبتنی علی دینک» یعنی خدایا من به سعی خودم نمی‌توانم پایم را در دین ثابت نگه دارم. کمکم کن. «و استعملنی بطاعتک» یعنی اولویت ها را بسنجم. وقتی بهترین هست به بهتر اکتفا نکنم. عقل من شاید نرسد. تو مرا به طاعتت بگیر. آیه دوم سوره ملک این است: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا» غیر از حجت خدا هیچ کس نمی‌تواند ما را به «احسن عملا» راهنمایی کند. در دعای مکارم الاخلاق هم می‌خوانیم: «وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَیامِی فِیمَا خَلَقْتَنِی لَهُ» خدایا مرا به کاری وادار که فردا درباره آن از من می‌پرسی و عمرم را برای آنچه مرا برایش آفریدی، خالی ساز.

خدا ما را برای چه آفرید؟ قرآن پاسخ می‌دهد: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات، ۵۶) فقط برای عبادت خدا. حدیث حضرت سید الشهدا(ع) درباره این آیه این است که فرمودند: «اَيُّهَا النّاسُ! اِنَّ اللّه َ جَلَّ ذِكْرُهُ ماخَلَقَ الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ، فَإذا عَبَدُوهُ اسْتَغْنُوا بِعِبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: يَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ بِأَبى أَنْتَ وَاُمّي فَما مَعْرِفَةُ اللّه ِ؟ قالَ: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمْ اَلَّذى يَجِبُ عَلَيْهِمْ طاعَتُهُ» اى مردم! همانا خداى بزرگ بندگان را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند، وقتى او را شناختند او را پرستش خواهند كرد، هنگامى كه او را پرستش كردند از بندگى غير او بى نياز مى‌شوند. مردى گفت: اى فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدايت باد، شناخت خدا چيست؟ فرمود: عبارتست از شناخت مردم هر زمان امامشان را، آن امامى كه اطاعت او بر آنها واجب است.

امام عصر در هر زمانی از من چه می‌خواهد؟ اینکه اولویت‌ها را بشناسیم و رعایت کنیم. اگر اولویت‌ها را نشناسیم، دین و رفتار ما کاریکاتوری می‌شود. برای مثال اگر نماز واجب من بر زمین مانده، نماز مستحب جایی ندارد. گر بدهکارم و پول دارم که بدهی را بدهم، طلبکار را معطل خودم نکنم که پول را خرج اطعام هیئت کنم.

ادامه دعا این است: «و لین قلبی لولی امرک». در آیه ۱۶ سوره حدید می‌خوانیم: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمَ» قرآن به صورت سؤالی می‌فرماید: آیا زمان آن نرسیده که این قلب ها برای خدا تکان بخورد؟ بعد ادامه می‌دهد و مانند كسانى نباشند كه پيش از اين به آنها كتاب آسمانى داده شد و زمانى طولانى بر آنان بگذشت و در نتيجه دل هايشان سخت شد . سنگ چیزی از آب باران جذب نمی‌کند، اما خاک نرم، آب باران را جذب می کند. ما در این دعا می‌گوییم خدایا قلب مرا نسبت به یاد و نام امام زمان(عج) نرم کن.

در بخش دیگری از دعا می‌خوانیم: «اَللَّهُمَّ وَ لٰا تَسْلُبْنَا الْیقیٖنَ لِطُولِ الْأَمَدِ فی غَیْبَتِهِ وَانْقِطٰاعِ خَبَرِهِ عَنّٰا وَ لٰا تُنْسِنٰا ذِکرَهُ وَانْتِظٰارَهُ وَالْایٖمٰانَ وَ قُوَّةَ الْیَقیٖنِ فی ظُهُورِهِ وَالدُّعٰاءَ لَهُ وَالصَّلٰاةَ عَلَیهِ حَتّٰی لاٰ یُقَنِّطَنٰا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِیٰامِهِ وَ یُکُونَ یَقیٖنُنٰا فی ذٰلِکَ کَیَقیٖنِنٰا فی قِیٰامِ رَسُولِکَ صلّی‌الله علیه و آله وَ مٰا جٰاءَ بِهِ مِنْ وَحْیِکَ وَ تَنْزیٖلِکَ»

زمان غیبت به درازا کشیده شد. خدایا کمک کن طول غیبت مرا از ظهور ناامید نکند. یقین را از من نگیر. برای این که یقین من گرفته نشود شش کار باید بکنم. این بخش از دعا شش خواسته نسبت به حضرت ولی عصر(عج) از خدا مطرح می‌کند که به عنوان شش وظیفه می‌توان آنها را نام برد:

«وَ لٰا تُنْسِنٰا ذِکرَهُ»: یاد او را از یاد ما مبر. خدایا کمک کن یاد ولی‌ات را فراموش نکنیم. «و انتظاره» وظیفه دوم انتظار کشیدن است. این خیلی شرح و بسط دارد. فرض کنید مادری، فرزندش به خارج از کشور رفته و بیست سال است او را ندیده. آن مادر چگونه این لحظات را سپری می ‌کند؟ این حالت ها را تصور کنید. تا بدانید ما اصلا انتظار او را نکشیده‌ایم.

«و الایمانَ به» ایمان از ریشه «امن» است به معنی اینکه به او امن پیدا کنیم. ما به دیوار تکیه می‌دهیم و احساس امنیت می‌کنیم، در جنگ وقتی دشمن موشک می‌زند، می رویم به پناهگاه و می گوییم الان در امان هستم. در پناهگاهم. باید باور کنم که حضرت ولیعصر(ع) یک پناه گاه محکم است که هیچ مشکلی در پناه او به ما نخواهد رسید. ما خیلی فاصله داریم. اگر غم‌های دنیا بر دل ما سنگینی کرده، به او پناه ببریم. او از پدر مهربان تر است. ایمان یعنی خود را به أمن رساندن.

«وَ قُوَّةَ الْیَقیٖنِ فی ظُهُورِه» یعنی شدت یقین را از من مگیر. در وظیفه اول عرضه داشت «و لاتسلبنا الیقین» چرا در اینجا دوباره یقین را مطرح کرد؟ دلیلش این است که راه سخت است. از خدا می‌خواهیم این یقین را تقویت کند. خدایا من حریف شیطان نیستم. کمکم کن.

«وَالدُّعٰاءَ لَهُ» این وظیفه پنجم است. امام حسن عسکری(ع) می‌فرمایند: «وَاللَّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لا يَنجو فيها مِنَ الهَلَكَةِ إلّا مَن ثَبَّتَهُ اللَّهُ عزّ و جلّ عَلَى القَولِ بِإِمامَتِهِ و وَفَّقَهُ فيها لِلدُّعاءِ بِتَعجيلِ فَرَجِهِ.» به خدا سوگند، او [امام مهدی(ع)] چنان غايب مى‌شود كه تنها، كسى از هلاک شدن نجات مى‌يابد كه خداى عزّ و جلّ، او را بر اعتقاد به امامتش استوار و در آن روزگار، به دعا براى تعجيل در فَرَجش، موفّق بدارد.»

«وَالصَّلٰاةَ عَلَیهِ» صلاه در لغت یعنی توجه. خدایا کاری کن که در هر لحظه به او توجه کنم و بگویم اللهم صلی علی المهدی(عج). «حَتّٰی لاٰ یُقَنِّطَنٰا طُولُ غَیْبَتِهِ مِنْ ظُهُورِهِ وَ قِیٰامِهِ» تا اینکه طول غیبت ما را از قیام حضرت ناامید نکند و یقین ما بشود مانند یقین به رسول الله (ص) و وحی و تنزیلی که ایشان آوردند. ما رسول الله(ص) را ندیدیم اما آنقدر ادله معتبر وجود دارد که به پیامبر نادیده ایمان داریم. همین اندازه یقین پیدا کنیم که آمدن امام زمان(ع) حق است و ایشان امروز هم در میان ما هستند.

منبع :ایکنا
خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :