استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه متأسفانه با فقدان یک برنامه مشخص یا همان استراتژی تبلیغ مهدویت مواجهیم گفت: ما باید در جهان امروز از ابزار رسانه و فناوری اطلاعات و ارتباطات برای دستیابی به اهداف خود نهایت استفاده را ببریم و از کتابها، فیلمها، کنفرانسها و... در راستای تبلیغ اعتقادات شیعی به ویژه موضوع مهدویت بهرهمند شویم.
در طول تاریخ، همواره درباره مهدویت و مفهوم ظهور منجی سؤالات و شبهاتی مطرح بوده است. این شبهات گاه از سوی کسانی که در پی شناخت حقیقتاند و گاه از سوی مخالفان و دشمنان مهدویت بیان شدهاند.
پاسخگویی صحیح و اصولی به این شبهات، نه تنها ایمان افراد را تقویت میکند، بلکه زمینهساز گسترش معرفت و آگاهی نسبت به امام عصر(عج) میشود. از اینرو، لازم است با شیوههای مؤثر در پاسخگویی به شبهات مهدویت آشنا شویم تا بتوانیم با منطق و استدلالهای متقن، حقیقت را روشن سازیم.
ایکنا برای پرداختن به موضوع «شیوههای پاسخ به شبهات مهدویت»، گفتوگویی با حجتالاسلام سید مجتبی عصیری، پژوهشگر و استاد حوزه انجام داده است که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانیم؛
علت اینکه در طول تاریخ شبهات و تردیدهایی درباره مهدویت مطرح شده است چیست؟
طرح شبهات پیرامون موضوع مهدویت از دلایل روشن اصالت مهدویت است؛ چراکه تا چیزی اصالت نداشته باشد، تقلّب در آن معنا ندارد؛ چنان که تراول صد هزارتومانی بدین جهت نمونه تقلّبی دارد که اصل آن موجود است؛ ولی تراول هفتاد هزارتومانی، تقلبی ندارد چون چنین اسکناسی وجود خارجی ندارد.
سوء استفاده از جهل و نادانی مردم، بزرگترین عاملِ تأثیرگذاری شبهات و رشد آن است به همینرو با ورود افراد کمدانش و بیدانش به عرصه مهدویت، بسیاری از افراد در دام چنین شبهاتی گرفتار شده و در جستجوی آب، فریبِ سراب خورده و به دنبال آن، راه افتادهاند. گروهی با سوءنیت، خواستهاند با طرح شبهات، با ایجاد امید به پیروزی در پیروان خود و تقویت روحیه آنان نیروهای مردمی را با خود همراه سازند؛ گاهی شرایط خفقان در حکومتهای جائر، باعث شده تا مردمی که تحت فشار بودهاند، به مجرّد نغمهای با عنوان مهدویت با آن همساز شده و بدون تحقیق با هرگونه شبههای جذب شوند. در این صورت، شبههگران با استفاده ابزاری از نیازهای مردم، آنها را پیِ اهداف خود کشاندهاند. برخی دیگر آلتدست استعمارگران قرار گرفته و ضمن خوشخدمتی به آنها با جمع کردن شبهات، قصد مزدوری داشتهاند.
گروهی دیگر به سبب کوتهفکری و عدم بصیرتِ کافی نسبت به دین با درک ناصحیح از معارف مهدوی، مطالبی شبههانگیز مطرح میکنند. گاهی حکومتها با طرح شبهاتی در این عرصه میکوشند با دستاویز قرار دادن این موضوع، مردم را به آن مشغول کرده تا خطری حکومتشان را تهدید نکند.
برخی دیگر با فریب افراد سادهلوح، شبهاتی را در این عرصه طرح میکنند و با ایجاد تفرقه و جدایی میان صفوف جامعه اسلامی، موجبات انحراف و تشتّت در مردم ایجاد میکنند. گروهی نیز با مطرح کردن شبهات، خود را جانشین او در زمان غیبتش معرفی کردهاند تا بدین وسیله به اموال و بیتالمال مسلمانان چنگاندازی کرده و برای خود، منافع و مطامع مادی کسب کنند به قولی «جواهر فروشان به كنجی خموش/ چه گرم است بازار شلغم فروش!»
به نظر شما ویژگی مشترک افرادی که با انگیزههای مختلف به این شبهات دامن میزنند چیست؟
قرآن کریم، منافقان و افرادی که قلبی مریض دارند را شبههگر و فتنهگر، معرفی مینماید و در سوره آلعمران میفرماید «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» یعنی اما آنها که در دلشان میل به باطل است، به سبب فتنهجویی و میل به تأویل از متشابهات پیروی میکنند.
امیر مؤمنان(ع) در نامهای به معاویه مینویسد؛ «فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَاشْتِمَالَهَا عَلَی لُبْسَتِهَا» یعنی از شبهه و آمیختن حق به باطل بپرهیز. برخی دیگر قصدشان از شبههگری «تَعَنُّت» است که گرچه شبهه نیست، ولی با انگیزههای مختلف از جمله با قصد اذیت و آزار دیگران طرح میشود؛ یعنی تنها جنبه ایذایی، یا به رخ کشیدن دانش خود و یا اثبات ضعف و ناتوانی طرف مقابل مورد نظر است.
اینگونه پرسشها یا شبهات، قصد منحرف کردن اذهان و بهانهجویی دارند؛ دو نمونه قرآنی از پرسشهای تعنتی به این شرح است که خداوند در آیه هفت و هشت سوره فرقان میفرماید؛ «وَقَالُوا مَا لِهَذَا الرَّسولِ يَأْكُلُ الطعَامَ وَيَمْشى فى الأَسوَاقِ لَوْ لا أُنزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً *أَوْ يُلْقَى إِلَيْهِ كنزٌ أَوْ تَكُونُ لَهُ جَنَّةٌ يَأْكلُ مِنْهَا» یعنی چرا فرشتهای بر پیامبر نازل نشده که مردم را بترساند؟ چرا گنجی (از آسمان) برای او فرستاده نشده و یا باغی که از (میوه) آن بخورد؟
در این آیات روشن است که برآورده ساختن خواستههای مشرکان از قدرت خداوند خارج نیست؛ ولی مشرکان، بهانهجویانی هستند که برای تکذیب قیامت به چنین گفتاری رو آوردهاند؛ از اینرو خداوند به جای پاسخ به درخواست آنان در آیه ۱۱ سوره فرقان میفرماید که اینها همه بهانه است و وعده برای آنان آتشی سوزان است «بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنا لِمَنْ كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعيراً» یعنی (اینها همه بهانه است) بلکه آنان قیامت را تکذیب کردهاند و ما برای کسی که قیامت را تکذیب کند، آتشی شعلهور و سوزان فراهم کردهایم!.
نمونه دیگری از درخواستهای تعنتیِ مشرکان و پاسخ جالب و راهگشای خداوند در آیات ۸۹ تا ۹۳ سوره اسراء وجود دارد که میفرماید «وَلَقَدْ صرَّفْنَا لِلنَّاسِ فى هَذَا الْقُرْءَانِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى أَكْثرُ النَّاسِ إِلا كُفُوراً * وَقَالُوا لَن نُّؤْمِنَ لَك حَتى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعاً * أَوْ تَكُونَ لَك جَنَّةٌ مِّن نخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيراً * أَوْ تُسْقِطَ السمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفاً أَوْ تَأْتىَ بِاللَّهِ وَالْمَلَئكةِ قَبِيلاً * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقىٰ فى السَّمَاءِ وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتى تُنزِّلَ عَلَيْنَا كِتَاباً نَّقْرَؤُهُ قُلْ سبْحَانَ رَبى هَلْ كُنتُ إِلا بَشَراً رَّسولاً» یعنی ما در این قرآن برای مردم هر مثَلی را گوناگون بیان کردیم، ولی بیشتر مردم جز ناسپاسی هیچ کاری نکردند/ گفتند به تو ایمان نمیآوریم تا برای ما از زمین چشمهای روان سازی/ یا تو را بستانی باشد از درختان خرما و انگور که در خلالش نهرها جاری گردانی/ یا چنان که گفتهای آسمان را پارهپاره بر سر ما افکنی یا خدا و فرشتگان را پیش ما حاضر آوری/ یا تو را خانهای از طلا باشد یا به آسمان بالا روی و ما به آسمان رفتنت را باور نکنیم تا برای ما کتابی که از آن بخوانیم بیاوری؛ بگو پروردگار من منزه است؛ آیا جز این است که من انسانی هستم که به رسالت آمدهام؟
امیر مؤمنان(ع) به کسی که مسئله مشکلی را از آن حضرت پرسیده بود، فرمود؛ «سَلْ تَفَقُّهاً، وَلاَ تَسأَلْ تَعَنُّتاً فَإنَّ الجَاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بالعَالِمِ، وَإنَّ العَالِمَ المُتَعَسِّفَ شَبيهٌ بِالجَاهِل» یعنی همواره برای کسب آگاهی پرسش کن نه برای بهانهجویی و ایجاد دردسر؛ چرا که شخص نادانی که قصد یادگرفتن دارد همچون شخص عالم است و شخص عالمی که خلافگوست همچون شخص نادان است.
آیا منابع معتبر اسلامی پاسخ روشنی به این شبهات ارائه کردهاند؟
علمای شیعه به تمام معنا و با تمام همت خویش از دین حفاظت و هویت شیعه را از هر گزندی پاسداری کردهاند؛ هر جا احساس میشد شبههای نسبت به حریم شیعه و اصول مسلم آن مانند امامت وارد میشود، علما دست به قلم شده و یا زبان به سخن گشاده و گاهی اگر نیاز بوده است دست به سلاح برده و از هویت و اساس دین دفاع کردهاند. نمونههای برجسته این حرکتها که در راستای دفاع و اهتمام برای حفظ دین و دینداری و دین محوری بوده است در تاریخ بیشمار است.
چطور میتوان بین اعتقادات اصیل مهدوی و باورهای خرافی تمایز قائل شد؟
یک اصل اساسی اسلامی در تمام زمینههای زندگی مادی و معنوی وجود دارد و به همه مسلمانان تأکید میکند که آنچه را نمیدانند از اهل اطلاعش بپرسند و خود در مسائلی که آگاهی ندارند دخالت نکنند. خداوند در قرآن کریم میفرماید، مراجعه به اهل ذکر برای رفع نادانی یک ضرورت است؛ «فسلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» یعنی اگر نمیدانید از اهل اطلاع سؤال کنید که در روایات متعددی از پیامبر(ص) و امامان(ع) به عنوان «اهل الذکر» یاد شده است.
در روایات متعددی که از طرق اهلبیت(ع) وارد شده میخوانیم که اهل ذکر امامان(ع) هستند، از جمله در روایتی از امام علیبنموسیالرضا(ع) میخوانیم که در پاسخ سؤال از آیه فوق فرمود «نحن اهل الذکر و نحن المسؤلون» یعنی ما اهل ذکریم و از ما باید سؤال شود و در روایت دیگری از امام باقر(ع) میخوانیم که در تفسیر همین آیه فرمود «الذکر القرآن و آل الرسول اهل الذکر و هم المسؤلون» ذکر، قرآن است و اهلبیت پیامبر(ص) اهل ذکرند، و از آنها باید سؤال کرد.
در بعضی دیگر میخوانیم که ذکر، شخص پیامبر(ص) است و اهلبیت او اهل الذکر هستند. روایات متعدد دیگری نیز به همین مضمون رسیده. در بسیاری از تفاسیر و کتب اهل سنت نیز روایاتی به همین مضمون میخوانیم از جمله در تفسیرهای دوازدهگانه معروف اهل سنت از ابن عباس در ذیل آیه فوق چنین نقل شده که گفت «هو محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین هم اهل الذکر و العقل و البیان» یعنی اینان محمد(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) اهل ذکر، اهل علم، عقل و بیان هستند.
بهترین شیوه پاسخگویی به این شبهات چیست؟ نقلی یا عقلی؟
پاسخدهی حداقل دارای چهار گام و مرحله است؛ مرحله اول موضوع شناسی است که پاسخگو در این مرحله موظف است تا ابتدا موضوع پرسش را درست شناسایی کند که یکی از لغزشگاههای مهم پاسخگویان، این مرحله است. برخی از آنان به موضوع پرسش توجه نمیكنند؛ مثلاً به پرسش کلامی، پاسخ فقهی میدهند و بالعکس و... و یا سعی میكنند به جای پرداختن به روش موضوع پرسش از روشهای دیگری استفاده میکنند؛ مثلاً در پاسخدهی به پرسشهای فلسفی به روشی غیر عقلی و در پاسخ دهی به پرسشهای حدیثی از روش عقلی محض استفاده میكنند یا در پرسشهای فقهی به جای نقل فتاوای فقها، خود به استدلال فقهی میپردازند.
گام بعد تبیین درست موضوع پرسش است که یکی دیگر از وظایف پاسخگو این است که موضوع پرسش را خوب تلقی و سپس به خوبی تبیین کند؛ آنگاه در پی پاسخگویی برآید تا مثلاً اگر پرسش از چگونگی است به چرایی پاسخ داده نشود و بالعکس.
گام سوم تعریف موضوع پرسش است؛ پاسخگو باید قبل از پاسخگویی، موضوع پرسش را دقیقاً بداند و تعریف آن برای خودش واضح باشد در غیر این صورت به جای پاسخگویی به آنچه از او پرسیدهاند، پاسخی ارائه میكند که با پرسش مناسبتی ندارد.
گام آخر تحدید موضوع پرسش است یعنی پاسخ دهنده در این مرحله باید حدود موضوع را دقیقاً مشخص کند که پاسخ مطابق با پرسش باشد؛ اگر موضوع پرسش تحدید نشود، پاسخ یا استدلالی که در جواب آمده، اعم یا اخص از پرسش شده و نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد. شاید یکی از بهترین نمونههای تحدید موضوع، مناظره امام جواد(ع) با یحیی بن اکثم باشد که در این مناظره یحیی از امام پرسید «نظر شما درباره فردى كه در حال احرام شكارى را بكشد چیست؟» حضرت جواد(ع) برای آنکه موضوع پرسش دقیقاً محدود و مشخص شود، فرمود «آیا در خارج از حرم كشته است یا در داخل حرم؟ دانا به مسئله و حكم بوده یا جاهل؟ عمداً كشته یا به خطا؟ آن فرد آزاد بوده یا برده؟ اولین بار بوده كه چنین كارى كرده یا پیش از آن نیز انجام داده؟ شكار از پرندگان بوده یا غیر آن؟ شكار كوچك بوده یا بزرگ؟ اصرار بر چنین كارى دارد یا نادم و پشیمان است؟ شكار در شب اتفاق افتاده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرام حج؟»
مخاطب این شبهات شیعیان هستند یا شبهات مهدویت و پاسخ به انها جهان شمول است؟
با توجه به آنکه منجیگرایی ریشه در همه اديان ابراهيمى و غير ابراهيمى دارد و به عبارت دیگر اعتقاد به مصلح جهانی، انتظار رهایی و نجاتدهنده ملتها وجه مشترک میان همه ادیان بوده و از روزگاران کهن، انتظار او را کشیدهاند و بر این اساس، همه ادیان معتقدند بشر در پایان هر دورهای از تاریخ از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط است و به خودی خود نمیتواند به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد؛ پس ناچار روزی شخصیتی معنوی و بلندپایه که از مبدأ وحی و الهام سرچشمه میگیرد، ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکیِ جهل، غفلت و ظلم نجات خواهد بخشید، پس جامعه مخاطب به این شبهات نیز باید جهان شمول باشد.
چگونه میتوان از ابزارهای نوین مانند رسانهها و شبکههای اجتماعی در تبلیغ مهدویت و رفع شبهات کمک گرفت؟
با کمال تأسف در عصر غیبت فقدان یک برنامه مشخص که اسم آن را استراتژی تبلیغ مهدویت بگذاریم، مشاهده میشود در حالی که ما باید در جهان امروز از ابزار رسانه و فناوری اطلاعات و ارتباطات برای دستیابی به اهداف خود نهایت استفاده را ببریم و از کتابها، فیلمها، کنفرانسها و... در راستای تبلیغ اعتقادات شیعی خود به ویژه موضوع مهدویت بهرهمند شویم.
از طرفی لازم است از نشر و توزیع کتابهای سطحی، نازل، عوام پسندانه و مبتنی بر باورهای سست و خرافی با موضوع مهدویت به شدت پرهیز کنیم؛ چراکه به جای بارور کردن روحیه امید، سرزندگی، تلاش، تکاپو در دل جوانان و بالا بردن سطح هشیاری، احساس مسؤولیت و آمادگی آنها برای ظهور، بذر یأس و نومیدی، عزلتگزینی و گوشهنشینی، بیمسئولیتی و بیتفاوتی، سستی و رخوت را در دل آنان میکارند.
یکی از معضلات جامعه ما فعالیت افراد یا جریاناتی است که تحت عنوان مهدویت، خرافاتی را به جامعه و نسل جوان تحمیل میکنند و با احساسات و اعتقادات مردم بازی میکنند و بستر مناسبی برای خرافهپردازی فراهم میکنند. متأسفانه در برخی موارد موفق هم شدهاند و حقیقت انتظار که باید در جان منتظران شعلههای مسئولیت بیافریند را تبدیل به تحذیر کرده و احساساتی فاقد معرفت را دامن زدهاند.