تاريخ : دوشنبه 1404/3/5 تاریخ ایجاد:
کد خبر: 77753
نهج‌البلاغه، الگویی نوین برای تمدن‌سازی و حکمرانی است

نهج‌البلاغه، الگویی نوین برای تمدن‌سازی و حکمرانی است

استاد حوزه و پژوهشگر دینی، نهج‌البلاغه را فراتر از کتابی اخلاقی یا ادبی دانست و گفت: این متن الهی، حرارت دارد، حکمت دارد و برای حکمرانی آمده است؛ ما باید آن را با زبان روز به نسل جوان معرفی کنیم تا اثر تربیتی‌اش احیا شود.

آیین افتتاحیه و معرفی دوره آموزشی «نهج‌البلاغه در آراء حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای» بعد از ظهر امروز، چهارم خرداد، در مؤسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این جلسه، محمد اسحاقی، دانشیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران به‌عنوان سخنران نخست، گفت: در این ۳۱ برنامه آموزشی، طی طریق می‌شود تا با آرا، اندیشه‌ها و نظرات رهبر معظم انقلاب آشنا شویم. یکی از این دوره‌ها، دوره شریف نهج‌البلاغه است. این جلسه نیز به همین منظور تشکیل شده و در سالی که رهبر انقلاب بر آموزش و ترویج نهج‌البلاغه تأکید دارند، ما نیز این دوره آموزشی را به‌صورت ویژه آغاز کرده‌ایم تا گفت‌وگوها و اندیشه‌ورزی‌های جدی و کاربردی داشته باشیم و راهی را برای آشنایی عمیق‌تر با نهج‌البلاغه و بهره‌گیری از آن در سطوح فردی، خانوادگی، اجتماعی، ملی، منطقه‌ای و جهانی آغاز کنیم.

وی افزود: این طی طریق، ممارست و همراهی بسیار مهم است تا ما در اضلاع و اجزای مختلف زندگی خودمان ـ اعم از زندگی شخصی و اداری ـ نسبت خود را با نهج‌البلاغه تعریف کنیم. اهمیت نهج‌البلاغه را می‌توان در دو محور اساسی تبیین کرد؛ نخست شخصیت و جایگاه امیرالمؤمنین علی(ع) که تربیت‌یافته مکتب و خانه وحی است و همه آنچه از ایشان در قالب کلام، سیره و اقدامات صادر شده، برگرفته از تعالیم و رسالت نبوی است؛ دوم، محتوای نهج‌البلاغه است که باید مورد توجه قرار گیرد.

کلام امیرالمؤمنین(ع) در منابع دیگر جستجو و احیا شود

اسحاقی تصریح کرد: کلام امیرالمؤمنین(ع) منحصر به آنچه سید رضی در نهج‌البلاغه گردآوری کرده، نیست. سید رضی تنها کلماتی را آورده که واجد فصاحت و بلاغت بوده است. کاری که باید توسط پژوهشگران و محققان انجام شود، این است که سخنان امام را در منابع دیگر نیز جست‌وجو و احیا کنند. ما باید این گنجینه را به‌عنوان بخشی از فرهنگ عمومی و دینی درک کنیم. همچنان که برای فهم قرآن باید راه طولانی طی کنیم، برای فهم نهج‌البلاغه نیز چنین مسیری ضروری است.

وی با اشاره به این نکته که نهج‌البلاغه انعکاس رسالت علوی در کلام و سیره امام علی(ع) است، بیان کرد: حضرت علی(ع) در دوران قبل و بعد از بعثت پیامبر(ص)، همواره همراه با تعالیم وحیانی و تربیت نبوی بوده‌اند. ایشان نسبت به پیامبر همچون نهج‌البلاغه نسبت به قرآن است. همچنان که پیامبر(ص) فرمودند: «کتاب‌الله و عترتی»، این معیت و همراهی، هم در قرآن و هم در اهل‌ بیت(ع) وجود دارد. اگر بخواهیم قرآن را بفهمیم، یکی از راه‌های میان‌بر آن، عبور از مسیر نهج‌البلاغه است؛ زیرا امیرالمؤمنین(ع) از نزدیک شاهد نزول وحی بوده‌اند.

اسحاقی ادامه داد: امام علی(ع) از شأن نزول آیات، فلسفه آیات و آموزه‌هایی که جبرئیل امین از سوی خداوند منتقل می‌کرد، آگاه بودند. این علم نبوی، در سیره عملی امیرمؤمنان(ع) تجلی یافته است. بنابراین نهج‌البلاغه، هم بیان تعالیم نبوی و هم بازتاب سیره عملی ایشان است و برای همه مسلمانان و آزادی‌خواهان جهان، که می‌خواهند با اسلام ناب آشنا شوند، اهمیت فراوانی دارد.

وی در ادامه با اشاره به ویژگی‌های نهج‌البلاغه، اظهار کرد: نخستین ویژگی نهج‌البلاغه، جامعیت آن است. نهج‌البلاغه همچون قرآن، کتابی جامع است و تفسیر آن نیز به شمار می‌رود. اگر قرآن درباره مبدأ، معاد، نبوت، رسالت، توحید، عدالت، اخلاق، حکمرانی، حقوق مردم و مبارزه با ظلم و فساد سخن گفته، همه این موضوعات در نهج‌البلاغه نیز یافت می‌شود. مجموعه‌ای منسجم از معارف علوی را می‌توان در این کتاب مشاهده کرد.

اسحاقی، ویژگی دوم نهج‌البلاغه را فرازمانی بودن آن دانست و افزود: نهج‌البلاغه مانند قرآن، اختصاص به یک دوره یا عصر خاص ندارد. این کتاب مبتنی بر فطرت انسان است و چون فطرت انسان در طول تاریخ ثابت است، نهج‌البلاغه نیز در هر زمان قابل بهره‌برداری است. حتی برای مباحث امروز بشر همچون هوش مصنوعی، کوانتوم، حکمرانی، تمدن‌سازی و سبک زندگی نیز پیام دارد.

وی با تأکید بر اینکه نهج‌البلاغه، کتاب تمدن‌سازی است، گفت: مقدمه تمدن‌سازی، انسان‌سازی است. همچنان که رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم سه مرحله خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی را مطرح کردند، نهج‌البلاغه نیز دقیقاً این سه ساحت را دربردارد. این کتاب پر از پیام‌های خودسازی، اخلاق عملی و نظری، جامعه‌سازی علوی و تمدن‌سازی اسلامی است. جامعه مطلوب انسانی، جامعه‌ای است که در آن عدالت، اخلاق، فرهنگ، عقلانیت، ایمان، علم، عمل، حقوق انسان‌ها و کرامت انسانی در کنار هم دیده می‌شود و امام علی(ع) نیز چنین جامعه‌ای را مجسم کرده‌اند.

اسحاقی تصریح کرد: رهبر انقلاب می‌فرمایند: «علی(ع) نهج‌البلاغه مجسم است و قرآن ناطق است»؛ این بدان معناست که امام علی(ع) هر آنچه از قرآن گفته‌اند، خود به آن عمل کرده‌اند. بنابراین اگر بخواهیم قرآن را تفسیر کنیم، باید به سیره عملی امیرالمؤمنین(ع) مراجعه کنیم. شناخت معارف وحیانی با نزدیک‌شدن به شخصیت، مرام و تعالیم امام علی(ع) ممکن است.

امروز بشر برای تمدن‌سازی نیازمند الگوهای نوین است

وی تأکید کرد: ما یک راه میان‌بر دیگر برای نزدیک‌شدن به تعالیم علوی انتخاب کرده‌ایم و آن، مسیر امامین انقلاب ـ امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب ـ است. امروز بشر برای تمدن‌سازی نیازمند الگوهای نوین است. تمدن لیبرال‌دموکراسی غربی، اگرچه در علم و فناوری پیشرفت‌هایی داشته، اما در بُعد انسانی، با فجایعی چون نسل‌کشی در جنگ جهانی و امروز در غزه، چهره‌ای ویرانگر از خود نشان داده است.

اسحاقی با اشاره به بحران‌های اخلاقی و عقیدتی جهان غرب، اظهار کرد: به‌رغم رشد ابزار رسانه‌ای و فناوری، ارزش‌های منحط به‌نام آزادی ترویج می‌شوند. امروز اگر می‌خواهیم تمدنی مبتنی بر عقلانیت، معنویت، اخلاق، علم، عمل صالح، حقوق انسانی و مکارم اخلاق الهی داشته باشیم، باید به تعالیم اهل‌ بیت(ع) و نهج‌البلاغه بازگردیم.

وی در پایان گفت: نهج‌البلاغه برای همه ابعاد زندگی انسان معاصر پیام دارد؛ از حکمرانی تا سبک زندگی، از مدیریت فردی تا اداره جامعه. نهج‌البلاغه پاسخگوی نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جوامع بشری است و در کنار سیره امام علی(ع)، منشوری برای اداره مطلوب جهان امروز به شمار می‌رود.

پناهیان: نهج‌البلاغه کتابی سرشار از حکمت، حکمرانی و حرارت است

در ادامه، حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان، استاد حوزه، به‌عنوان سخنران دوم این مراسم سخنرانی کرد و گفت: ما در ارتباط با نهج‌البلاغه باید به سه ویژگی مهم توجه کنیم. ویژگی اول، این است که نهج‌البلاغه مجموعه‌ای از حکمت‌هایی است که از امیرالمؤمنین علی(ع) به ما رسیده است؛ بلکه بهتر است بگوییم نهج‌البلاغه بیانی حکیمانه از امیرالمؤمنین است.

وی با اشاره به آیه شریفه «و یعلمهم الکتاب و الحکمه» اظهار کرد: پیامبر اکرم(ص) باید به مردم هم کتاب بیاموزد و هم حکمت. حال اگر از خود بپرسیم که حکمت را در کنار کتاب چگونه باید آموخت، می‌توانیم بگوییم که مرجع تعلیم حکمت، کلام امیرالمؤمنین(ع) است. نسبت نهج‌البلاغه با قرآن را که بسنجیم، معلوم می‌شود حکمت یعنی چه. ما کمتر به تعلیم حکمت پرداخته‌ایم و بیشتر با معارف دینی به شکل علمی، تحلیلی و مدرسه‌ای برخورد می‌کنیم؛ درحالی‌که نهج‌البلاغه روش علمی ندارد، بلکه روش بیان آن، حکیمانه است.

این استاد حوزه افزود: حکمت در نحوه برقراری ارتباط، مصداق‌یابی، یافتن مناسبت‌ها و نسبت‌های بین مفاهیم، اولویت‌بندی‌ها و رعایت ترتیب مشخص می‌شود. اگر اینها را از سخن حذف کنیم، سخن صرفاً علمی خواهد بود، نه حکیمانه. اما وقتی سخنی در جایگاه خود بنشیند، بین مفاهیم ارتباط ایجاد کند، در مناسبت‌ها کاربرد داشته باشد و مصادیق روشن ارائه دهد، به سمت حکمت حرکت کرده است.

پناهیان با بیان اینکه درک حکمت از کتاب خدا بدون پیاده‌سازی آن ممکن نیست، گفت: وقتی بخواهیم قرآن را حکیمانه بفهمیم، نهج‌البلاغه کتاب اول ماست. من می‌خواهم این نسبت را با یک آیه قرآنی تئوریزه کنم؛ آنجا که پیامبر فرمود «من جنگ می‌کنم برای تنزیل، و تو ای علی، جنگ خواهی کرد برای تأویل.» همین نسبت نشان می‌دهد که تأویل، همان حکمت است و نهج‌البلاغه به‌عنوان بیان تأویلی قرآن، کتاب حکمت است.

وی ادامه داد: در قرآن، گاهی درباره انبیای پیشین صحبت شده و گاهی درباره صدر اسلام. شباهت نهج‌البلاغه با قرآن نیز همین است که هر دو، توجه زیادی به تاریخ دارند. امیرالمؤمنین(ع) گاه به تاریخ گذشته و گاه به تاریخ دوران خود پرداخته و این شباهت ساختاری میان نهج‌البلاغه و قرآن است. رهبری معظم نیز به‌زیبایی فرموده‌اند: «تاریخ دوران حیات امیرالمؤمنین را در نهج‌البلاغه می‌توان شناخت.» این یعنی کلام امیرالمؤمنین ناظر به تاریخ معاصر خودش است و این نگاه، فقط از کسی چون رهبر انقلاب برمی‌آید.

پناهیان در بخش دیگری از سخنانش گفت: کسی که بخواهد نهج‌البلاغه را شرح کند، باید حکمت را بشناسد. گاهی دیده می‌شود که برخی شارحان نهج‌البلاغه مانند کودکی برخورد می‌کنند؛ این یعنی بی‌توجهی به معنای حکیمانه کلام و رفتن به سمت تفسیر لفظی. بعضی‌ها کلمات مشابه را از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) جمع کرده و ذیل یک واژه در نهج‌البلاغه می‌آورند، بدون آنکه به معنا و فضای کلی کلام توجه داشته باشند.

وی در تشریح ویژگی دوم نهج‌البلاغه اظهار کرد: ویژگی دوم، موضوع محوری نهج‌البلاغه است. اگرچه در این کتاب درباره همه موضوعات صحبت شده اما محور اصلی آن حکمرانی است؛ همان‌گونه که امروز با اصطلاح حکمرانی از آن یاد می‌کنیم. قدیم‌ترها می‌گفتند نهج‌البلاغه را بخوانیم تا بدانیم ولایت امیرالمؤمنین چگونه بوده است، نه صرفاً اینکه ولایت او را اثبات کنیم.

وی افزود: حکمرانی مفهومی است که از فرهنگ جامعه تا ایمان فرد فرد مردم را شامل می‌شود. حکمرانی در نهج‌البلاغه، با تبیین کفر، نفاق، رذائل اخلاقی، سازوکار اداره جامعه، مبارزه با ظلم و عدالت‌ورزی پیوند خورده است. اگر دقت کنیم، در خطبه‌ها و نامه‌ها، حتی در اوج معرفت‌آموزی، امیرالمؤمنین به جامعه‌سازی و تمدن‌سازی ختم می‌کند.

پناهیان ادامه داد: امروز اگر ما شیعیان نتوانیم حکمرانی امیرالمؤمنین(ع) را تحمل کنیم، معلوم می‌شود که صرف اعتقاد به فضائل او کافی نیست. در زمان خودش هم مردم فضائل او را می‌دانستند، بیشتر از ما! ما فقط شنیده‌ایم، آن‌ها دیده بودند. اما چرا نتوانستند همراهش باشند؟ چون روش حکمرانی او را برنتابیدند.

وی با اشاره به اینکه نباید اخلاق و عرفان در نهج‌البلاغه را از عرصه اجتماع جدا کرد، گفت: رهبری معظم انقلاب تنها شخصیتی هستند که این نکته را با صراحت بیان کرده‌اند که نهج‌البلاغه دو ویژگی برجسته دارد: حکمت و حکومت. البته من امروز با واژه حکمرانی از آن یاد کردم.

پناهیان به سومین ویژگی نهج‌البلاغه پرداخت و گفت: سومین ویژگی نهج‌البلاغه، حرارت است. نهج‌البلاغه کتاب حرارت است. هیچ کتاب روایی دیگری این میزان حرارت ندارد. حرارتی که دل‌ها را می‌سوزاند و سخت‌ترین دل‌ها را ذوب می‌کند. جوانان ما امروز دین بی‌حرارت را نمی‌خواهند. دین بی‌حرارت، دین سرد است و موجب دین‌گریزی می‌شود.

وی افزود: این حرارت در کلمات امیرالمؤمنین(ع) آن‌چنان است که حتی در مقایسه با سایر معصومان نیز بی‌نظیر است. نه اینکه دیگر ائمه(ع) فاقد آن باشند، بلکه مأموریت حضرت علی(ع) در آن دوران، ایجاب می‌کرد که با این حرارت سخن بگوید. ما نباید این حرارت را با تبدیل نهج‌البلاغه به کلمات سرد و علمی، از بین ببریم. نباید آن را به کتاب‌های آموزشی و علمی بسپاریم که حرارتش گرفته شود.

پناهیان تصریح کرد: دین بدون حرارت، دین مناسبی برای تربیت نسل جوان نیست. اگر فاصله زبانی و فرهنگی را برداریم و نهج‌البلاغه را با زبان امروز به جوانان معرفی کنیم، موفق خواهیم شد. همان‌گونه که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند، کلام وقتی در اهلش بیفتد، اثر می‌گذارد و این حرارت، همان است که نهج‌البلاغه را از سایر کتب ممتاز می‌سازد.

محمدمهدی علیقلی: نهج‌البلاغه کتاب انقلاب است؛ چرا هنوز به نظام علوی نرسیده‌ایم؟

در ادامه، محمدمهدی علیقلی، نهج‌البلاغه‌پژوه و مدیر مؤسسه احیای فرهنگ نهج‌البلاغه به ارائه سخنرانی پرداخت. علیقلی با تأکید بر اهمیت تربیت مربی، به جایگاه نهج‌البلاغه در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب پرداخت و گفت: عزیزان، همان‌طور که می‌دانید دفتر نشر انقلاب اسلامی مجموعه‌ای چهارجلدی از بیانات و سخنرانی‌های مقام معظم رهبری پیرامون نهج‌البلاغه را گردآوری کرده که کاری بسیار مهم و قابل تقدیر است. اگر این مجموعه را مطالعه کنید، می‌بینید که می‌توان آن را در پنج محور خلاصه کرد:

  • ضرورت بازگشت به نهج‌البلاغه
  • نهج‌البلاغه، کتاب انقلاب اسلامی و آیین‌نامه انقلاب است
  • لازمه تحقق انقلاب فرهنگی، رجوع به نهج‌البلاغه است
  • سفارش مکرر به انس، تدبر و مطالعه نهج‌البلاغه
  • توصیه مؤکد به مسئولان برای عمل به نهج‌البلاغه

وی ادامه داد: اگر بخواهم همه بیانات رهبری را در یک جمله خلاصه کنم، آن جمله این است: «نظام‌سازی برای رسیدن به جامعه علوی و تمدن علوی». برای تحقق این هدف، باید منظومه فکری مقام معظم رهبری در موضوع نهج‌البلاغه به‌صورت دقیق تدوین و ارائه شود. امروز لازم است در دانشگاه‌ها، حوزه‌ها، مراکز فرهنگی و حتی دبیرستان‌ها، دو ترم درسی با عنوان «نهج‌البلاغه از دیدگاه مقام معظم رهبری» طراحی شود.

علیقلی تصریح کرد: مباحثی همچون جهان‌بینی، نظام ارزشی، نظام اجتماعی و تمدن‌سازی اسلامی که در بیانات رهبری موجود است، هر یک زیرشاخه‌هایی مانند خداشناسی، انسان‌شناسی، جامعه‌شناسی و جهان‌شناسی دارند که باید دقیق و کاربردی تدریس شوند. متأسفانه امروز بسیاری از جوانان، دانشجویان، حتی برخی اساتید و طلاب، از حکومت علوی و مبانی آن بی‌اطلاع هستند؛ دلیل آن هم فاصله گرفتن از نهج‌البلاغه و منظومه فکری رهبری است.

وی تأکید کرد: ما اگر حکومت علوی را درست برای مردم تبیین می‌کردیم، بسیاری از مشکلات امروزی را نداشتیم. برای تحقق جامعه علوی باید مراکز فرهنگی، حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها بدانند که از کجا باید آغاز کنند. چرا سه ماه از سال گذشته، اما هنوز هیچ حرکتی برای اجرای منویات رهبری در خصوص نهج‌البلاغه نمی‌بینیم؟ من اساسنامه‌های بسیاری از مؤسسات فرهنگی را مطالعه کرده‌ام، برایشان نامه نوشته‌ام و موضوعاتی را که می‌توانند در رابطه با نهج‌البلاغه انجام دهند، پیشنهاد داده‌ام؛ اما فقط یکی دو نفر تماس گرفتند. متأسفانه بسیاری از مدیران فرهنگی از این جریان بی‌اطلاع هستند.

وی در ادامه گفت: تمام پاسخ‌ها در بیانات مقام معظم رهبری وجود دارد. تنها باید این مطالب به‌درستی تدوین و ارائه شود. ۴۶ سال از انقلاب اسلامی گذشته است، اما هنوز به نظام علوی نرسیده‌ایم. چرا؟ این سؤال بزرگی است. البته کارهای خوبی شده و ما ناسپاس نیستیم، اما هنوز در حد ایجاد نظام اسلامی کار انجام نشده است. نهج‌البلاغه در زندگی فردی و اجتماعی ما چه نقشی دارد؟ چرا امروز نهج‌البلاغه در بین شیعیان و جهان اسلام مهجور است؟ چه کسانی عامل فاصله‌گرفتن جامعه اسلامی از نهج‌البلاغه بوده‌اند و هستند؟

علیقلی با اشاره به کلام امام خمینی(ره) اظهار کرد: حضرت امام در نخستین کنگره نهج‌البلاغه فرمودند که این کتاب را به جامعه بشریت معرفی کنید، چرا که مغزهای نورانی آماده دریافت آن هستند. حالا ۴۴ سال گذشته، اما هنوز به فرمایش ایشان عمل نکرده‌ایم. بنده در نمایشگاه کتاب امسال تلاش داشتم برنامه‌ای برای نهج‌البلاغه اجرا کنیم، اما متأسفانه نشد. اینها واقعیت‌های تلخی است که باید پذیرفت.

وی افزود: اگر دیدگاه‌های مقام معظم رهبری درباره نهج‌البلاغه به‌درستی پیاده‌سازی شود، قطعاً تأثیرگذار خواهد بود. متأسفانه امروز برخی مدیران و حتی طلاب ما از راه روشن حکمرانی علوی بی‌اطلاع هستند. این ضعف بزرگ ماست.

وی گفت: ما باید برای امیرالمؤمنین(ع) کاری کنیم. مردم به عشق علی(ع) انقلاب کردند. ما برای نهج‌البلاغه، که کتاب انقلاب است، ۳۰۰ هزار شهید و سه میلیون جانباز دادیم، اما هنوز فاصله داریم.

حجت‌الاسلام مسعودی: پژوهش‌های نهج‌البلاغه با رویکرد تمدنی و اجتماعی انجام شود

در ادامه نشست، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی مسعودی، پژوهشگر نهج‌البلاغه، بر ضرورت هم‌فکری و پژوهش هدفمند در حوزه نهج‌البلاغه تأکید کرد و سه محور مهم را مطرح کرد.

وی با بیان این‌که مخاطبان این نشست پژوهشگران نهج‌البلاغه هستند که باید با رویکرد اندیشه‌های مقام معظم رهبری فعالیت کنند، گفت: ما باید دغدغه‌های اصلی رهبر انقلاب درباره نهج‌البلاغه را استخراج و در پژوهش‌هایمان دنبال کنیم؛ مباحث بلاغی و ادبی اگرچه مهم است اما اکنون اولویت ما نیست. باید تمرکز را به حوزه‌هایی چون فلسفه اجتماعی، فلسفه تاریخ، تمدن‌سازی و نظام‌سازی معطوف کنیم.

مسعودی افزود: نباید صرفاً به بیانات رهبری اکتفا کرد، بلکه باید آن‌ها را به عنوان سرنخ در نظر گرفت و با همان چارچوب فکری، پژوهش‌ها را توسعه داد و ناگفته‌ها را استخراج کرد.

وی به اهمیت پیوند مفاهیم نهج‌البلاغه با مبانی انقلاب اسلامی اشاره و تأکید کرد: حرارت و پویایی نهج‌البلاغه نباید در قالب‌های صرفاً آکادمیک از بین برود و در عین حال نباید از جنبه‌های پژوهشی آن غافل شد.

مسعودی یکی از مفاهیم کلیدی را «دوگانه عقل و جهل» دانست و توضیح داد: نهج‌البلاغه این دوگانه را به شکل گسترده در تحلیل‌های اجتماعی، تاریخی و تمدنی مطرح می‌کند. این دوگانه در قالب جاهلیت و آن‌چه من «عاقلیت» می‌نامم، قابل فهم است. نهج‌البلاغه جاهلیت را نه فقط به معنای تاریخی، بلکه به عنوان فرهنگی، اجتماعی معرفی می‌کند که خطر بازگشت آن پس از اسلام نیز وجود دارد.

وی سه دسته متن در نهج‌البلاغه را درباره جاهلیت برشمرد و گفت: متونی که به جاهلیت پیش از بعثت پیامبران اشاره دارد، متونی درباره جاهلیت زمانه پیامبر در حجاز و متونی که جاهلیت را به‌عنوان فرهنگی اجتماعی پسااسلامی مطرح می‌کنند.

مسعودی با بیان نگرانی امیرالمؤمنین(ع) نسبت به بازگشت جامعه به جاهلیت، گفت: این نگرانی منشأ حرارت نهج‌البلاغه است؛ جامعه‌ای که ارزش‌هایش را از دست داده و نمی‌داند در چه پیچ تاریخی قرار دارد.

این پژوهشگر نهج‌البلاغه درباره مفهوم نعمت در نهج‌البلاغه نیز توضیح داد: نعمت در نهج‌البلاغه به ویژه به نعمت ولایت و هدایت برمی‌گردد. حضرت هشدار می‌دهند که این نعمت به دلیل ناشکری و ترک طاعت از دست خواهد رفت.

مسعودی، عناصر معنایی جاهلیت در نهج‌البلاغه را فتنه، کوربودن، سرگردانی و تحیر دانست و افزود: این مفاهیم جامعه‌ای را تصویر می‌کنند که هدفش را گم کرده و هرچه بیشتر تلاش می‌کند از هدف دورتر می‌شود.

وی به خطبه‌های نهج‌البلاغه اشاره کرد و گفت: حضرت امیر در خطبه دوم، این مفاهیم را به‌وضوح بیان کرده‌اند. از نگاه ایشان بصیرت یعنی توان کنار زدن حجاب‌های ذهنی و درک هدف خلقت.

مسعودی به اهمیت استعاره‌های مفهومی در نهج‌البلاغه اشاره کرد و گفت: زندگی به مثابه سفر، تجارت، زراعت یا مسابقه مفاهیمی است که باید به‌عنوان ویژگی‌های اندیشه‌ای در هنر، رسانه و فرهنگ امروز به کار گرفته شوند تا به‌ویژه برای نسل جوان قابل فهم و اثرگذار باشند.

وی تأکید کرد: اگر این نگاه‌های تمدنی نهج‌البلاغه در عرصه حکمرانی، اقتصاد و فرهنگ حاکم شود، تحولی بنیادین در جامعه رقم خواهد خورد.

منبع :ایکنا
خبرگزاری فارس :
خبرگزاری ایکنا :
خبرگزاری ایرنا :