پژوهشگر حوزه علمیه با بیان اینکه پیامبر (ص) در روایت غدیر فقط روی دوستی تاکید نکردند و بر تبعیت هم تاکید داشتند، گفت: این نشان میدهد دوستی به تنهایی مشکل را حل نمیکند و باید در کنار دوستی علی (ع) پیروی از او و اقتدای به او هم باشد؛ این نقشه راهی بود که پیامبر(ص) در زمان حیات برای امت اسلامی ترسیم کردند.
اخیرا کتاب «مسند ابان بن تغلب»؛ صحابی خاص سه امام بزرگوار؛ امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) از سوی دو تن از استادان حوزه و دانشگاه، حجج اسلام محمدجعفر طبسی و محمدعلی مروجی طبسی به چاپ رسیده است. خبرنگار ایکنا به این مناسبت با این دو شخصیت حوزوی و دانشگاهی گفتوگو کرده است که بخش نخست آن را که گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمدجعفر طبسی، استاد درس خارج حوزه است، در ادامه میخوانیم:
اخیرا کتابی از حضرتعالی در مورد ابان بن تغلب از شاگردان خاص امام باقر(ع) و امام صادق(ع) با همکاری برادرزاده خودتان منتشر کردید، در ابتدا مقداری در مورد تاریخچه مسندنویسی توضیح بفرمایید؟
بدون تردید در مسندنویسی، شیعه امروز حرف اول را در جهان اسلام میزند و در این عرصه پیشتاز است که بنده آن را با ذکر چند مصداق ثابت میکنم؛ جناب یحیی بن عبدالحمید حمانی (متوفای ۲۲۸ قمری) بنا به گفته نقاد حدیث، حافظ ذهبی در کتاب معروفش سیرالاعلام النبلاء گفته است اول من صنف المسند بالکوفه. اول کسی که دست به قلم برد و مسندنویسی را در کوفه نوشت یحیی بن عبدالحمید حمانی بود.
جناب عبدالعزیز بن یحیی جلودی هم از یاران و اصحاب امام محمدباقر(ع) و یکی از فقهای بزرگ نامور شیعه در قرن سوم بوده است؛ بنا به گفته مرحوم نجاشی؛ رجالشناس معروف شیعه ایشان یکی از کتبی را که به رشته تحریر در آورد کتاب مسند امیرالمؤمنین(ع) است؛ یحیی در بصره به شیخ البصره یعنی بزرگ بصره معروف بود. البته مصادیق دیگری هم هست که در مسند ابان بن تغلب به آن اشاره شده است.
چه شد که اقدام به نوشتن مسند ابان کردید؟
خداوند در ده ساله اخیر به بنده لطف کرده است تا چند مسند بنویسم که اولین مسند، مسند سهل بن زیاد متوفای ۲۵۵ قمری است؛ این راوی بزرگ شیعه سه امام را درک کرده است؛ امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام عسکری(ع)، محقق خویی در معج رجال حدیث خود گفته است که بیش از دوهزار حدیث از سهل بن زیاد نقل شده است که این مسند توسط مجتمع فقهی ائمه اطهار(ع) چاپ شده است. مسند دومی هم که توفیق به نوشتن آن پیدا کردم، مسند جابر بن یزید جعفی؛ متوفای ۱۲۸ قمری است. ایشان هم از علمای بزرگ شیعه است که روایات زیادی از او نقل شده است که جناب مسلم در صحیح خود میگوید جابر به تنهایی از امام باقر(ع) ۷۰هزار حدیث نقل کرد که «کلها عن النبی».
سومین مسند هم که توفیق نوشتن آن را دارم مسند ابان تغلب است؛ مرحوم نجاشی در رجال خود در صفحه شش میگوید ایشان به تنهایی از امام صادق(ع) ۳۰ هزار حدیث نقل کرده است که این آمار، تکاندهنده است زیرا یک راوی شیعی از یک امام این مقدار حدیث نقل کرده باشد؛ البته اینکه این احادیث در دسترس هست یا نیست و از بین رفته است بحث دیگری است.
چرا مسند ابان؟
ایشان سه امام یعنی امام زینالعابدین(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) را درک کرده است؛ براساس تفصیل وسائل الشیعه حر عاملی روایات ابان بن تغلب در سرتاسر فقه منتشر شده است که خود این هم بحث مفصلی است. بنابراین جایگاه و اهمیت این شخصیت سبب شد مسند ایشان را بنویسم.
کتاب مسند ابان به چه موضوعاتی میپردازد؟
این کتاب مشتمل بر ۹ محور است ولی بنده در این گفتوگو تنها به یک محور از محورهای نهگانه در مسند میپردازم و این محور، روایاتی است که ابان در مورد اهل بیت(ع) عموما و به خصوص از امام صادق(ع) نقل کرده که از منابع دست اول شیعه است.
ابان در سال ۱۴۱ قمری فوت کرده است و وقتی خبر وفات ایشان به امام صادق(ع) رسید طبق گفته مرحوم نجاشی، مرگ ابان دل امام صادق(ع) را به درد آورد؛ مگر ابان بن تغلب چه کرده بود و چقدر به امام و امامت نزدیک و مطیع امر امام(ع) بود که مرگ او دل امام را به درد آورده است.
یکی از روایاتی که ایشان نقل کرده است این است که مرحوم صفار قمی متوفای ۲۹۰ قمری در کتاب ارزشمند بصائرالدرجات (این کتاب از کتب مهم شیعه است) روایتی را از امام صادق(ع) نقل کرده است که رسول خدا فرمود کسی که بخواهد مرا احیاء کند و همانند من بمیرد و اهل بهشت بشود از علی(ع) پیروی کند و با دشمنان علی(ع) دشمن باشد و پس از علی(ع) از اوصیاء پس از او یعنی ۱۱ امام پیروی کند به تحقیق که آنان از عترت من هستند؛ خداوند به آنان فهم و علم مرا عطا کرده است.
آنچه از این روایت به دست میآید یک چیز است و آن نقشه راه که بالاخره جامعه و مردم بعد از پیامبر(ص) باید از چه کسی پیروی میکردند و در خانه چه کسی میرفتند؛ براساس این رویات ابان میگوید من از امام صادق(ع) شنیدم و ایشان از پیامبر(ص) نقل فرمودند که ای مردم بعد از من در خانه و اولاد علی(ع) را بزنید. حال آیا بعد از پیامبر(ص) به این حدیث عمل شد؟ چرا عمل نشد و جامعه چه مسیری را رفت؟
روایت دیگری را مرحوم ابن شاذان قمی، متوفای قرن چهار و پنجم در کتاب «مئه منقبه» که از بهترین کتب قرن چهارم و پنجم در مورد فضائل و مناقب علی(ع) است، روایت کرده که آن را از ابان به نقل از امام صادق(ع) آورده است که من از رسول خدا شنیدم که فرمود آیا میخواهید شما را بر کشتی نجات خبر دهم و بعد هم فرمود کسی که بخواهد پس از من نجات پیدا کند و از فتنهها در امان باشد به ولایت علی بن ابیطالب(ع) رو بیاورد و تمسک کند زیرا او صدیق اکبر و فاروق اعظم است.
این نکته را داخل پرانتز عرض کنم، القاب از امیرمؤمنان(ع) متاسفانه به دیگران منتقل شده است؛ لقب صدیق و فاروق زیر آسمان کبود فقط و فقط برای یکنفر و آن هم علی بن ابیطالب(ع) است که پیامبر(ص) این لقب را به ایشان داده است و فرمود علی(ع) امام همه بعد از من است و بعد فرمودند: و من احبه واقتدا به فی الدنیا ...؛ کسی که او را دوست بدارد و به او در دنیا اقتدا و از او پیروی کند در کنار حوض کوثر نزد من خواهد بود و کسی که با او مخالفت ورزد هرگز روز قیامت نه من او را خواهم دید و نه او مرا خواهد دید.
برخی از علمای اهل سنت تاکید دارند که در روایت غدیر، مفهوم مولی، دوستی است، پاسخ شما چیست؟
به نظر بنده نکته مهم در همین روایت اخیر که عرض شد این است که پیامبر(ص) فقط روی دوستی تاکید نکردند و بر تبعیت هم تاکید داشتند؛ این نشان میدهد دوستی به تنهایی مشکل را حل نمیکند و باید در کنار دوستی علی(ع) پیروی از او و اقتدای از او باشد؛ این هم نقشه راهی که پیامبر(ص) در حال حیات خودشان نشان دادند.
روایت دیگر هم روایتی است که شیخ المحدثین، شیخ صدوق، شیخ اقدم و شیخ اجل متوفای ۳۸۱ قمری کتابی دارد به نام معانی الاخبار که کتاب بسیار ارزشمندی است؛ روایات را از لسان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) معنا کرده است؛ یکی از روایاتی که ابان در سند آن قرار دارد و شیخ صدوق به آن اشاره کرده است این است که ابان میگوید من خدمت امام بودم و از ایشان سؤال کردم که مولاه یعنی چه؟ امام(ع) هم با تعجب پرسیدند که چون تویی از تفسیر حدیث «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» سؤال میکنی؟ و پاسخ دادند که پیامبر(ص) با این گفته به حاضرین این معنا را منتقل کردند که «انه علی یقوم فیهم مقامه» یعنی بعد از من وصایت، خلافت و جانشینی بلافصل برای علی بن ابیطالب(ع) است.
ابان شخصیت ساده و عامی نیست که نداند کلمه «مولی» نزدیک به ۲۵ معنا دارد؛ نجاشی در ترجمه ابان میگوید ابان در تمامی علوم زمانه خود یعنی حدیث و لغت و فقه و ... مسلط بو ده است؛ ابان لغتدان بوده است و آن وقت کسی که بر لغت عرب تسلط دارد از امام باقر(ع) در مورد مولی سؤال میکند؟
نکته دیگر اینکه چرا امام باقر(ع) در جواب او نفرمودند که ای ابان تو میدانی که مولی بیش از ۲۰ معنا دارد بلکه مستقیم سراغ معنای این کلمه رفتند و این که مولی به معنای اولی بالتصرف است؛ اگر گفتیم و معتقدیم و بر این اعتقاد پافشاری داریم که مولی به معنای دوست نیست بلکه به معنای اولی است، امام باقر(ع) هم همین معنا را استفاده کرده است. البته روایات دیگری هم هست که مرحوم خزاز قمی متوفای قرن چهارم در کتاب گرانسنگ کفایه الاثر این روایات را نقل کرده است.
در خاتمه اگر مطلبی دارید بفرمایید.
در پایان یک نکته در مورد تالیف این کتاب عرض کنم و آن اینکه ائمه(ع) به ما یاد دادهاند اگر کسی زحمتی کشید و کاری کرد باید از او تشکر کرد. بنده از این باب بر خود لازم میدانم از زحمات طاقتفرسای جناب حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مروجی طبسی؛ استاد دانشگاه حضرت معصومه(س) تشکر کنم زیرا اگر پیگیری و زحمات ایشان در مدت بیش از یک سال نبود این کتاب به ثمر نمینشست؛ البته جرقه کتاب از چند سال قبل زده شد.