در يكى از سالهاى خلافت امير مؤمنان عليه السلام ، جمعه و [عيد] غدير ، مصادف شدند . امام عليه السلام پنج ساعت از روز گذشته ، بر منبر رفت و به حمد و ثناى الهى پرداخت ، حمدى كه مانند آن شنيده نشده بود و ثنايى كه كسى براى خدا نگفته بود.
امام رضا عليه السلام : پدرم هادى از جدّم صادق از باقر از سيّد العابدين عليهم السلام برايم حديث كرد و فرمود : پدرم حسين عليه السلام برايم گفت : در يكى از سالهاى خلافت امير مؤمنان عليه السلام ، جمعه و [عيد] غدير ، مصادف شدند . امام عليه السلام پنج ساعت از روز گذشته ، بر منبر رفت و به حمد و ثناى الهى پرداخت ، حمدى كه مانند آن شنيده نشده بود و ثنايى كه كسى براى خدا نگفته بود . آنچه از آن محفوظ مانده ، اين است :
«ستايش ، خداى را كه ستايش را - بى آن كه نيازى به ستايندگانش داشته باشد - راهى از راههاى اعتراف به خدايى و بىنيازى و پروردگارى و يكتايىاش قرار داد و سببى براى افزونىِ رحمتش و جادهاى براى جوينده فضلش قرار داد و در دلِ لفظ [ستايش] ، اعتراف به اين حقيقت را نهاد كه هر حمد و ستايشِ زبانى ، هر چند بزرگ باشد ، خود ، نعمتى از جانب اوست .
گواهى مىدهم كه خدايى جز اللَّه نيست ، يگانه است و بىانباز ؛ گواهىاى كه از اخلاص درون بر آمده و گفتار زبانىِ آن ، تعبيرى از راستىِ نهانى است . اوست آفريننده و سازنده و صورتگر . نامهاى نيكو ، همه براى اوست . هيچ چيزى همانند او نيست ؛ زيرا همه چيز ، از مشيّت اوست . پس ساخته او به او مانستگى ندارد .
گواهى مىدهم كه محمّد ، بنده و فرستاده اوست . در اَزَل ، او را از روى علم ، بر ديگر آدميان برگزيده است . از همگونى و همانندى با همنوعان ، به دور بود . او را برگزيد تا از جانب وى ، امر و نهى كند و در غير عالم خود ، قائممقام خويش قرارش داد ؛ زيرا ديدگان ، او را نمىبينند و انديشهها در ميانش نمىگيرند و پندارهاى پيچيده درونها نمىتوانند او را تصوّر كنند . خدايى جز او نيست . پادشاه مطلق است .
اعتراف به پيامبرىِ او را در كنار اعتراف به خدايى خويش قرار داد و چنانش گرامى داشت كه هيچ يك از آفريدگانش در آن ، به او نرسيده است و او هم به واسطه آن كه بنده خاصّ و دوست صميمى اوست ، شايسته چنين گرامىداشتى بود ؛ زيرا خداوند ، كسى را كه شائبه دگرگونى در او باشد ، از خاصّان خود قرار نمىدهد و با كسى كه دستخوش گمان شود ، دوستى نمىورزد . فرمان داد بر او صلوات فرستند تا بر گرامىداشت او بيفزايد و راهى براى اجابت دعاى دعا كننده بگشايد . پس درود خدا بر او باد و گرامىداشت و ارجداشت و بزرگداشتش افزون باد ، چندان كه پايانى نپذيرد و تا ابد ، بُريده نگردد .
خداوند متعال پس از پيامبرش ، كسانى ديگر از ميان آفريدگانش را نيز براى خويش برگزيد و به واسطه بلندمرتبگى او ، ايشان را نيز بلندمرتبه گردانيد و تا رتبه او بالايشان برد و آنها را دعوتگران حقيقى به سوى خويش و راهنمايان به خود قرار داد ، براى هر نسلى و هر زمانى . آنان را در اَزَل و پيش از آفريدن هر مخلوق و موجود ديگرى ، نورهايى قرارداد و آنها را به ستايشش ، گويا ساخت و شكر و تمجيدش را به آنها الهام فرمود و بر تمام كسانى كه به پادشاهى ربوبيّت و سلطنت عبوديت او معترفاند ، حجّت قرارشان داد و به واسطه آنها ، گُنگها را به انواع زبانها گويا ساخت و همگى از او فرمان بردند ؛ زيرا او آفريننده زمينها و آسمانهاست . آن وجودهاى نورانى را بر خلق خويش ، گواه قرار داد . و از كار خويش ، آنچه را خواست ، به آنان سپرد و ايشان را بازگو كننده خواستِ خود و زبان اراده خويش ، قرار داد .
اينان بندگانى هستند كه در سخن ، بر او پيشى نمىگيرند و به فرمان او ، كار مىكنند . خداوند ، آنچه را كه پيشِ رو و پشتِ سر آنهاست ، مىداند و آنان ، تنها براى كسى شفاعت مىكنند كه خدا رضايت دهد . از خداوند ، بيمناك و هراساناند ، طبق احكام او حكم مىكنند و راه و رسم او را مىپويند و حدود او را پاس مىدارند و واجباتش را انجام مىدهند . او خلق را در كرَى و كورى رها نكرد ؛ بلكه برايشان خِرد قرار داد كه با وجودشان ، آميخته و در پيكرشان ، پراكنده گرديده است . آن خِرد را در جانهايشان نشانْد و حواسّشان را بنده آن قرار داد ، و آن را بر گوش و چشم و انديشهها و يادها حاكم گردانيد . به واسطه آن ، حجّت خود را بر خلق ، تمام كرد و راه خويش را نشانشان داد و زبانهاى تيز آنها را به آنچه خروشان ديد ، از قدرت و حكمتش ، گويا ساخت و به واسطه آن [آنچه را بايد ،] برايشان بيان كرد تا هر كه هلاك مىشود ، با دليل هلاك شود و آن كه زنده مىمانَد ، با دليل زنده بمانَد . خدا ، شنوا و دانا و بينا و حاضر و آگاه است .
سپس اى گروه مؤمنان! خداوند متعال ، امروز ، دو عيد بزرگ و سِترگ را برايتان جمع كرد - كه هيچ يك بدون ديگرى برپا نمىشود - ، تا عطاى نيكويش را برايتان تمام گردانَد و بر طريق هدايتش ، نگاهتان دارد و شما را دنبالهرو آثار كسانى قرار دهد كه از پرتو هدايتش ، نور گرفتهاند و شما را بر راه روشن اعتدال ، به سوى خود در آورَد و عطاى خجستهاش را بر شما فراوان كند .
پس جمعه را روز اجتماع قرارداد و براى پاك كردن گذشتهها و نيز براى شستن پليدىهايى كه انسان از جمعهاى تا جمعه ديگر گِرد مىآورد ، به سوى آن فرا خوانْد و آن را تذكّرى براى مؤمنان و نمايشى براى بيمناكىِ پرهيزگاران ، قرارداد و پاداش اعمال مطيعان را در آن ، چندين برابر پاداش ديگر روزها بخشيد و آن را اين گونه قرارداد كه جز با پذيرش فرمانها و باز ايستادن از نهىها و سر فرود آوردن به اطاعتش در آنچه بر آن بر انگيخت و دعوت كرد ، كمال نمىيابد .
پس توحيدش را جز با اعتراف به نبوّت پيامبرش نمىپذيرد و دين را جز با ولايت آن كه به ولايتش فرمان داده ، قبول نمىكند و اسباب فرمانبردارىاش ، جز با چنگ زدن به ريسمانش و ريسمان اهل ولايتش ، سامان نمىيابد .
پس در روز دَوح بر پيامبرش چيزى فرو فرستاد كه اراده او را در انتخاب خالصان و برگزيدگانش روشن كرد و به او دستور داد تا [پيام را] ابلاغ كند و از گمراهان و منافقان ، بيمى به دل راه ندهد و برايش ضمانت كرد كه او را از گزند آنها نگه دارد و با رمزى كه در اين اقدام بود ، از منويّات اهل شك و درونهاى اهل ارتداد ، پرده برداشت و مؤمن و منافق ، آن را فهميدند و گردنكشان ، سر پيچيدند و استواران بر حق ، استوارى نمودند و بر نادانى منافق و تكبّر منحرف ، افزون گشت و [عدّهاى از سرِ خشم و ناراحتى ]دندانقروچه كردند و دستها گَزيدند و يكى گفت و يكى بانگ زد و يكى خرّه كشيد و كجرو ، به كجروىاش ادامه داد . گروهى به زبان ، اقرار كردند ، نه از روى ايمان . گروهى هم به زبان و از سرِ ايمان پذيرفتند . خداوند ، دينش را كامل كرد و چشم پيامبرش و مؤمنان و پيروان را روشن ساخت ، و شد آنچه كه برخى از شما خود ، شاهدش بوديد و برخى ديگرتان ، خبرش را شنيديد . وعده نيكوى پروردگارت به شكيبايان ، تحقّق يافت و خدا ، آنچه را كه فرعون و هامان و قارون و لشكريانش ساخته و افراشته بودند ، ويران ساخت و ته ماندهاى از گمراهى (/ گمراهان) باقى ماند كه از هيچ نابكارىاى در حقّ مردم ، فروگذارى نمىكنند كه خداوند در خانههايشان به سراغ آنها نيز خواهد رفت و آثارشان را محو و نشانههايشان را نابود مىنمايد و به زودى ، برايشان آه و افسوس بر جاى مىنهد و ايشان را به كسانى ملحق مىسازد كه دستهايشان را باز و گردنهايشان را فراز كرد و در دين خدا ، توانمندشان ساخت تا اين كه آن را تحريف كردند و فرمان خدا را كه در آن نيرومندشان ساخت ، تغيير دادند . امّا به زودى و در وقت خود ، پيروزى خدا بر دشمنش فرا مىرسد ، و خداوند ، لطيف و آگاه است . در آنچه شنيديد ، به قدر كافى درس عبرت هست .
پس - رحمت خدا بر شما باد - در آنچه خداوند شما را به آن فرا خوانده و براى تربيتتان فرموده است ، تأمّل كنيد و راه او را در پيش گيريد و طريقش را بپيماييد و از راههاى ديگر نرويد كه شما را از راه او ، پراكنده مىسازد . امروز ، روزى بس بزرگ است . در اين روز است كه گشايش ، حاصل شد و درجهها ، بالا رفت و حجّتها ، روشن گرديد . امروز ، روز آشكار كردن و روشن نمودن جايگاهِ نمايان [ولايت] و روز كمال يافتن دين و روز پيمانِ بسته شده و روز گواه و گواهى شده است . روز پرده برداشتن از چهره نفاق و انكار است . روزِ هويدا شدن ايمانهاى راستين است . روز راندن شيطان و روز برهان است .
امروز ، همان روز جدايى [صفها از يكديگر] است كه به شما وعده داده مىشد . امروز ، روز عالم بالاست كه شما از آن ، روىگردان بوديد ، امروز ، روز ارشاد و روز آزمودن بندگان و روز راهنمايى پيشگامان است . امروز ، روز آشكار ساختن نهفتههاى سينهها و امور پنهان است . امروز ، روز تعيين خاصّان است . امروز ، روز شيث است . امروز ، روز ادريس است . امروز ، روز يوشع است . امروز ، روز شمعون است . امروز ، روز امنيّت و امان است . امروز ، روز هويدا ساختن گنجينههاى نهفته است . امروز ، روز آشكار نمودن درونهاست» .
امام عليه السلام پيوسته مىفرمود : «امروز ، روزِ ، امروز ، روزِ . . . . پس خداى عزّ و جلّ را در نظر آوريد و از او پروا كنيد و سخنش را بشنويد و از او فرمان ببريد . از مكر ، بپرهيزيد و با او فريبكارى نكنيد و درونهايتان را بازرسى كنيد و با او ، دورويى ننماييد .
با يگانه داشتن خداوند و فرمان بردن از كسى كه شما را به فرمانبُردارى از او امر كرده است ، به خداوند ، نزديك شويد و به ريسمانهاى كافران ، چنگ مزنيد . [مواظب باشيد كه] اغواگرىها ، شما را به كجراهه نبرد كه در آن صورت ، با پيروى از آنان - كه گمراه و گمراه كنندهاند - از راه راست ، گمراه مىشويد .
خداوند ارجمند ، در باره گروهى كه از آنان در كتاب خود با نكوهش ياد كرده ، مىفرمايد : «همانا ما از سَروران و بزرگانمان ، فرمان برديم و آنها ، ما را گمراه ساختند. پروردگارا! آنان را دوچندان، عذاب ده و لعنتشان كن، لعنتى بزرگ» و خداوند متعال مىفرمايد : «و آن گاه كه در آتش، با يكديگر بحث مىكنند و ضعيفان به مستكبران مىگويند: ما پيروِ شما بوديم» . «حال آيا چيزى را از عذاب خدا، از ما برطرف مىسازيد؟ [مستكبران ]مىگويند: اگر خدا ما را هدايت كرده بود، ما نيز شما را هدايت كرده بوديم» .
آيا مىدانيد "استكبار" چيست؟ استكبار ، فرمان نبردن از كسى است كه به فرمانبُردارى از او امر شدهاند و گردنفرازى در برابر كسى است كه به پيروى از او فرا خوانده شدهاند . قرآن ، در اين باره بسيار سخن گفته است . اگر انديشندهاى در آن (قرآن) انديشه كند ، به او هشدار و اندرز خواهد داد .
بدانيد اى مؤمنان كه خداوند عزّ و جلّ فرموده است : «خدا كسانى را كه در راه او صف بسته ، همچون بناى [محكم] سربى مىجنگند ، دوست دارد» . آيا مىدانيد راه خدا چيست و چه كسى راه اوست و چه كسى صراط خدا و طريق اوست؟
من ، صراط خدايم ؛ راهى كه اگر كسى با اطاعت از فرمان خدا در بارهاش آن را نپيمايد ، به آتش افكنده خواهد شد و من ، راه اويم كه بعد از پيامبر صلى اللّه عليه و آله براى پيروى قرار داده است . من ، تقسيم كننده بهشت و دوزخ هستم . من حجّت خدا بر تبهكارانم . من روشنىبخش روشنايىهايم . پس ، از خواب غفلت ، بيدار شويد و پيش از در آمدن اجل ، در عمل بكوشيد و به سوى آمرزش پروردگارتان بشتابيد ، قبل از آن كه ديوارى كه درونش رحمت و بيرونش عذاب است ، زده شود و هر چه صدا زنيد ، صدايتان شنيده نشود و هر چه ضجّه زنيد ، به ضجّههايتان اعتنايى نشود و پيش از آن كه كمك طلبيد و كمك نشنويد ، پيش از آن كه اوقات از ميان رود ، به سوى طاعات بشتابيد ؛ زيرا گويا ويران كننده خوشىها (مرگ) به سراغتان آمده و جايى براى گريختن و رهيدن [از چنگ او ]نيست .
رحمت خدا بر شما باد ! پس از پايان مراسم (بزرگداشتِ غدير) ، باز گرديد و براى خانوادهتان ، گشايشى فراهم سازيد و به برادرانتان ، نيكى كنيد و پروردگار خود را بر نعمتهايى كه به شما ارزانى داشته ، سپاس بگزاريد . گِرد هم آييد تا خداوند ، پراكندگىتان را سامان بخشد و به هم نيكى كنيد تا خدا ، رشته الفت شما را نگسلد . نعمتهاى الهى را به هم هديه دهيد ، همان گونه كه خداوند ، در اين روز بر شما منّت نهاد و پاداش را در آن ، چندين برابر عيدهاى پيشين و پسين و غير از آن قرار داد .
نيكى در آن (روز غدير) ثروت مىآورد و بر عمر مىافزايد و مهربانى به همديگر در آن ، سبب رحمت و رأفت خداوند مىشود . از فضل خدا به برادران و خانواده تان ، تا سر حدّ توان ، ببخشيد و تا آن جا كه دستتان مىرسد ، برايشان آماده سازيد . با هم خوشرو باشيد و در ديدار يكديگر ، اظهار شادمانى كنيد و بر آنچه خداوند به شما بخشيده ، سپاس بگزاريد . به كسى كه به خير شما اميد دارد ، افزون بر آن بدهيد و به ناتوانان خود ، همچون خود و هر اندازه كه از دستتان برمى آيد و برايتان امكان دارد ، بخورانيد .
[انفاقِ] يك درهم در اين روز ، پاداش [انفاقِ] صد هزار درهم [در روزهاى ديگر ]و [حتّى] بيشتر را از جانب خداى عزّ و جلّ دارد .
خداوند متعال به روزه اين روز ، فرا خوانده و پاداش بزرگى را براى آن به عهده گرفته است ، به گونهاى كه اگر بندهاى جوان ، از آغاز دنيا تا پايان آن ، روزهايش را روزه بگيرد و شبهايش را برخيزد ، به پاى روزه خالصانه اين روز نمىرسد .
هر كس كه پيش از درخواست برادر دينىاش ، به يارى او بشتابد و از سرِ رغبت ، به او نيكى كند ، پاداش كسى را دارد كه اين روز را روزه گرفته و شبش را [به عبادت]برخاسته باشد و هر كس ، به مؤمنى در غروب اين روز افطار دهد ، گويى كه دهها فِئام را افطار داده است» و با دستش تا ده شِمُرد .
مردى برخاست و گفت : اى امير مؤمنان! فِئام چيست؟
فرمود : «صد هزار پيامبر و صدّيق و شهيد . پس چه رسد به كسى كه كفالت چندين مرد و زنِ مسلمان را عهدهدار شود و من از جانب خداى متعال ، ضامنم كه از كفر و فقر ، در امان باشد و اگر در آن شب و روز ، و يا شب و روزى مانند آن بميرد و گناه كبيرهاى نكرده باشد ، پاداشش به عهده خداى متعال است . هر كس [در اين روز] براى برادرانش قرض بگيرد و به آنان كمك كند ، من از جانب خدا ضامنم كه اگر باقى بمانَد ، بدهىاش را بپردازد و اگر قبضِ روحش كند ، خداوند ، خود به عهده بگيرد .
چون همديگر را ديديد ، با هم دست بدهيد و سلام كنيد و نعمتِ امروز را به هم تبريك بگوييد و بايد حاضر به غايب و نيز به حاضرِ دور از من برساند ، و توانگر به ديدن مستمند برود و نيرومند به ديدن ناتوان ؛ چرا كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به من چنين فرمان داد» .
[امام رضا عليه السلام ادامه دادند] آنگاه امام على عليه السلام آغاز به خطبه نماز جمعه كرد و نماز جمعه را نماز عيد قرار داد. پس از آن همراه فرزندان و شيعيان خود به منزل امام حسن مجتبى عليه السلام رفتند كه در آنجا طعام آماده كرده بود. پس از آن همه آنها - بىنياز و نيازمند - با كاسههاى غذا به سوى خانواده خود رفتند.
الإمام الرضا عليه السلام : حَدَّثَني الهادي أبي قالَ : حَدَّثَني الصّادِقُ جَدّي قالَ : حَدَّثَني الباقِرُ قالَ : حَدَّثَني سَيِّدُ العابِدينَ قالَ : حَدَّثَني أبِيَ الحُسَينُ قالَ : اتَّفَقَ في بَعضِ سِني أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام الجُمُعَةُ وَالغَديرُ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ عَلَى خَمسِ ساعاتٍ مِن نَهارِ ذَلِكَ اليَومِ ، فَحَمِدَ اللَّهَ وأثنَى عَلَيهِ حَمداً لَم يُسمَع بِمِثلِهِ ، وأثنَى عَلَيهِ ثَناءً لَم يَتَوَجَّه إلَيهِ غَيرُهُ ، فَكانَ ما حُفِظَ مِن ذلِكَ :
الحَمدُ للَّهِ الَّذي جَعَلَ الحَمدَ - مِن غَيرِ حاجَةٍ مِنهُ إلَى حامِديهِ - طَريقاً مِن طُرُقِ الِاعتِرافِ بِلاهوتيَّتِهِ وصَمَدانيَّتِهِ ورَبّانيَّتِهِ وفَردانيَّتِهِ ، وسَبَباً إلَى المَزيدِ مِن رَحمَتِهِ ، ومَحَجَّةً لِلطّالِبِ مِن فَضلِهِ ، وكَمَّنَ في إبطانِ اللَّفظِ حَقيقَةَ الِاعتِرافِ لَهُ بِأَنَّهُ المُنعِمُ عَلَى كُلِّ حَمدٍ بِاللَّفظِ وإن عَظُمَ ، وأشهَدُ أن لا إلَهَ إلّا اللَّهُ وَحدَهُ لا شَريكَ لَهُ ، شَهادَةً نُزِعَت عَن إخلاصِ الطَّويّ ، ونُطقُ اللِّسانِ بِها عِبارَةً عَن صِدقٍ خَفيٍّ ، أنَّهُ الخالِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ لَهُ الأَسماءُ الحُسني ، لَيسَ كَمِثلِهِ شَيءٌ ، إذ كانَ الشَّيءُ مِن مَشيَّتِهِ فَكانَ لا يُشبِهُهُ مُكَوَّنُهُ .
وَ أشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، استَخلَصَهُ فِي القِدَمِ عَلَى سائِرِ الأُمَمِ عَلَى عِلمٍ مِنهُ ، انفَرَدَ عَنِ التَّشاكُلِ وَالتَّماثُلِ مِن أبناءِ الجِنسِ ، وانتَجَبَهُ آمِراً وناهياً عَنهُ ، أقامَهُ في سائِرِ عالَمِهِ فِي الأَداءِ مَقامَهُ ؛ إذ كانَ لا تُدرِكُهُ الأَبصارُ ، ولا تَحويهِ خَواطِرُ الأَفكارِ ، ولا تُمَثِّلُهُ غَوامِضُ الظِّنَنِ فِي الأَسرارِ ، لا إلَهَ إلّا هُوَ المَلِكُ الجَبّارُ .
قَرَنَ الِاعتِرافَ بِنُبُوَّتِهِ بِالاعتِرافِ بِلاهوتيَّتِهِ ، واختَصَّهُ مِن تَكرِمَتِهِ بِما لَم يَلحَقهُ فيهِ أحَدٌ مِن بَريَّتِهِ ، فَهُوَ أهلُ ذَلِكَ بِخاصَّتِهِ وخَلَّتِهِ ، إذ لا يَختَصُّ مَن يَشوبُهُ التَّغييرُ ، ولا يُخالِلُ مَن يَلحَقُهُ التَّظنينُ ، وأمَرَ بِالصَّلاةِ عَلَيهِ مَزيداً في تَكرِمَتِهِ وطَريقاً لِلدّاعي إلَى إجابَتِهِ ، فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيهِ وكَرَّمَ وشَرَّفَ وعَظَّمَ مَزيداً لا يَلحَقُهُ التَّنفيدُ ، ولا يَنقَطِعُ عَلَى التّأبيدِ .
وَ إنَّ اللَّهَ تَعالَى اختَصَّ لِنَفسِهِ بَعدَ نَبيِّهِ صلى اللّه عليه و آله مِن بَريَّتِهِ خاصَّةً ، عَلّاهُم بِتَعليَتِهِ ، وسَما بِهِم إلَى رُتبَتِهِ ، وجَعَلَهُمُ الدُّعاةَ بِالحَقِّ إلَيهِ ، وَالأَدِلّاءَ بِالإِرشادِ عَلَيهِ لِقَرنٍ قَرنٍ وزَمَنٍ زَمَنٍ . أنشأَهُم فِي القِدَمِ قَبلَ كُلِّ مَذرُوٍ[۱]ومَبرُوٍّ ، أنواراً أنطَقَها بِتَحميدِهِ ، وألهَمَها شُكرَهُ وتَمجيدَهُ ، وجَعَلَها الحُجَجَ عَلَى كُلِّ مُعتَرِفٍ لَهُ بِمَلَكَةِ الرُّبوبيَّةِ وسُلطانِ العُبوديَّةِ ، واستَنطَقَ بِها الخَرَساتِ بِأَنواعِ اللُّغاتِ بُخوعاً[۲]لَهُ ، فإِنَّهُ فاطِرُ الأَرَضينَ وَالسَّماواتِ ، وأشهَدَهُم خَلقَهُ ووَلّاهُم ما شاءَ مِن أمرِهِ ، جَعَلَهُمُ تَراجِمَ مَشيَّتِهِ وألسُنَ إرادَتِهِ ، عَبيداً لا يَسبِقونَهُ بِالقَولِ وهُم بِأَمرِهِ يَعمَلونَ ، يَعلَمُ ما بَينَ أيديهِم وما خَلفَهُم ولا يَشفَعونَ إلّا لِمَنِ ارتَضى وهُم مِن خَشيَتِهِ مُشفِقونَ ، يَحكُمونَ بِأَحكامِهِ ويَستَنّونَ بِسُنَّتِهِ ، ويَعتَمِدونَ حُدودَهُ ويُؤَدّونَ فَرضَهُ ، ولَم يَدَعِ الخَلقَ في بُهَمٍ صُمّاً ولا في عَمياءَ بُكماً ، بَل جَعَلَ لَهُم عُقولًا مازَجَت شَواهِدَهُم ، وتَفَرَّقَت في هَياكِلِهِم ، وحَقَّقَها في نُفوسِهِم ، واستَعبَدَ لَها حَواسَّهُم ، فَقَرَّرَ بِها عَلَى أسماعٍ ونَواظِرَ وأفكارٍ وخَواطِرَ ، ألزَمَهُم بِها حُجَّتَهُ وأراهُم بِها مَحَجَّتَهُ ، وأنطَقَهُم عَمّا شَهِدَ بِأَلسُنٍ ذَرِبَةٍ بِما قامَ فيها مِن قُدرَتِهِ وحِكمَتِهِ ، وبَيَّنَ عِندَهُم بِها ليَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ ويَحيى مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ ، وإنَّ اللَّهَ لَسَميعٌ عَليمٌ بَصيرٌ شاهِدٌ خَبيرٌ .
ثُمَّ إنَّ اللَّهَ تَعالَى جَمَعَ لَكُم مَعشَرَ المُؤمِنينَ في هَذا اليَومِ عيدَينِ عَظيمَينِ كَبيرَينِ لا يَقومُ أحَدُهُما إلّا بِصاحِبِهِ ؛ ليُكمِلَ عِندَكُم جَميلَ صَنيعَتِهِ ، ويَقِفَكُم عَلَى طَريقِ رُشدِهِ ، ويَقفو[۳]بِكُم آثارَ المُستَضيئينَ بِنورِ هِدايَتِهِ ، ويَشمَلَكُم[۴]مِنهاجَ قَصدِهِ ، ويوَفِّرَ عَلَيكُم هَنيءَ رِفدِهِ ، فَجَعَلَ الجُمُعَةَ مَجمَعاً نَدَبَ إلَيهِ لِتَطهيرِ ما كانَ قَبلَهُ ، وغَسلِ ما كانَ أوقَعَتهُ مَكاسِبُ السَّوءِ مِن مِثلِهِ إلَى مِثلِهِ ، وذِكرَى لِلمُؤمِنينَ وتِبيانِ خَشيَةِ المُتَّقينَ ، ووَهَبَ مِن ثَوابِ الأَعمالِ فيهِ أضعافَ ما وَهَبَ لِأَهلِ طاعَتِهِ فِي الأَيّامِ قَبلَهُ ، وجَعَلَهُ لا يَتِمُّ إلّا بِالايتِمارِ لِما أمَرَ بِهِ وَالِانتِهاءِ عَمّا نَهى عَنهُ وَالبُخوعِ بِطاعَتِهِ فيما حَثَّ عَلَيهِ ونَدَبَ إلَيهِ ، فَلا يَقبَلُ تَوحيدَهُ إلّا بِالاعتِرافِ لِنَبيِّهِ صلى اللّه عليه و آله بِنُبوَّتِهِ ، ولا يَقبَلُ ديناً إلّا بِوَلايَةِ مَن أمَرَ بِوَلايَتِهِ ، ولا تَنتَظِمُ أسبابُ طاعَتِهِ إلّا بِالتَّمَسُّكِ بِعِصَمِهِ وعِصَمِ أهلِ وَلايَتِهِ .
فأَنزَلَ عَلَى نَبيِّهِ صلى اللّه عليه و آله في يَومَ الدَّوحِ ما بَيَّنَ بِهِ عَن إرادَتِهِ في خُلَصائِهِ وذَوي اجتِبائِهِ ، وأمَرَهُ بِالبَلاغِ وتَركِ الحَفلِ بِأَهلِ الزَّيغِ وَالنِّفاقِ ، وضَمِنَ لَهُ عِصمَتَهُ مِنهُم ، وكَشَفَ مِن خَبايا أهلِ الرَّيبِ وضَمائِرِ أهلِ الِارتِدادِ ما رَمَزَ فيهِ ، فَعَقَلَهُ المُؤمِنُ وَالمُنافِقُ ، فأَعَزَّ مُعِزٌ[۵]، وثَبَتَ عَلَى الحَقِّ ثابِتٌ ، وازدادَت جَهلَةُ المُنافِقِ وحَميَّةُ المارِقِ ، ووَقَعَ العَضُّ عَلَى النَّواجِذِ وَالغَمزُ عَلَى السَّواعِدِ ، ونَطَقَ ناطِقٌ ونَعَقَ ناعِقٌ ، ونَشَقَ ناشِقٌ واستَمَرَّ عَلَى مارِقَتِهِ مارِقٌ ، ووَقَعَ الإِذعانُ مِن طائِفَةٍ بِاللِّسانِ دونَ حَقائِقِ الإيمانِ ، ومِن طائِفَةٍ بِاللِّسانِ وصِدقِ الإيمانِ ، وكَمَّلَ اللَّهُ دينَهُ ، وأقَرَّ عَينَ نَبيِّهِ صلى اللّه عليه و آله وَالمُؤمِنينَ وَالمُتابِعينَ ، وكانَ ما قَد شَهِدَهُ بَعضُكُم وبَلَغَ بَعضَكُم ، وتَمَّت كَلِمَةُ اللَّهِ الحُسنَى عَلَي الصّابِرينَ ، ودَمَّرَ اللَّهُ ما صَنَعَ فِرعَونُ وهامانُ وقارونُ وجُنودُهُ وما كانوا يَعرِشونَ ، وبَقيَت حُثالَةٌ مِنَ الضَّلالِ لا يألونَ النّاسَ خَبالاً ، يَقصِدُهُم اللَّهُ في يارِهِم ، ويَمحو اللَّهُ آثارَهُم ويُبيدُ مَعالِمَهُم ، ويُعقِبُهُم عَن قُربِ الحَسَراتِ ، ويُلحِقُهُم بِمَن بَسَطَ أكُفَّهُم ومَدَّ أعناقَهُم ومَكَّنَهُم مِن دينِ اللَّهِ حَتَّى بَدَّلوهُ ومِن حُكمِهِ حَتَّى غَيَّروهُ ، وسَيأتي نَصرُ اللَّهِ عَلَى عَدوِّهِ لِحينِهِ ، وَاللَّهُ لَطيفٌ خَبيرٌ ، وفي دونِ ما سَمِعتُم كِفايَةٌ وبَلاغٌ .
فَتأَمَّلوا - رَحِمَكُمُ اللَّهُ - ما نَدَبَكُمُ اللَّهُ إلَيهِ وحَثَّكُم عَلَيهِ ، واقصِدوا شَرعَهُ واسلُكوا نَهجَهُ ، ولا تَتَّبِعوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُم عَن سَبيلِهِ . إنَّ هَذا يَومٌ عَظيمُ الشّأنِ ، فيهِ وَقَعَ الفَرَجُ ورُفِعَتِ الدَّرَجُ ووَضَحَتِ الحُجَجُ ، وهُوَ يَومُ الإيضاحِ وَالإِفصاحِ عَنِ المَقامِ الصُّراحِ ، ويَومُ كَمالِ الدّينِ ، ويَومُ العَهدِ المَعهودِ ، ويَومُ الشّاهِدِ وَالمَشهودِ ، ويَومُ تِبيانِ العُقودِ عَنِ النِّفاقِ وَالجُحودِ ، ويَومُ البَيانِ عَن حَقائِقِ الإيمانِ ، ويَومُ دَحرِ الشَّيطانِ ، ويَومُ البُرهانِ .
هَذا يَومُ الفَصلِ الَّذي كُنتُم توعَدونَ ، هَذا يَومُ المَلإِ الأَعلَى الَّذي أنتُم عَنهُ مُعرِضونَ ، هَذا يَومُ الإِرشادِ ، ويَومُ مِحنَةِ العِبادِ ، ويَومُ الدَّليلِ عَلَى الرّوّادِ ، هَذا يَومُ إبداءِ خَفايا الصُّدورِ ومُضمَراتِ الأُمورِ ، هَذا يَومُ النُّصوصِ عَلَى أهلِ الخُصوصِ ، هَذا يَومُ شيثَ ، هَذا يَومُ إدريسَ ، هَذا يَومُ يوشَعَ ، هَذا يَومُ شَمعونَ ، هَذا يَومُ الأَمنِ المأمونِ ، هَذا يَومُ إظهارِ المَصونِ مِنَ المَكنونِ ، هَذا يَومُ إبلاءِ السَّرائِرِ .
فَلَم يَزَل عليه السلام يَقولُ : هَذا يَومُ ، هَذا يَومُ . فَراقِبُوا اللَّهَ عزّ و جلّ واتَّقوهُ ، واسمَعوا لَهُ وأطيعوهُ، واحذَروا المَكرَ ولا تُخادِعوهُ ، وفَتِّشوا ضَمائِرَكُم ولا تُوارِبوهُ ، وتَقَرَّبوا إلَى اللَّهِ بِتَوحيدِهِ وطاعَةِ مَن أمَرَكُم أن تُطيعوهُ ، ولا تُمسِكوا بِعِصَمِ الكَوافِرِ ، ولا يَجنَح بِكُمُ الغَيُّ فَتَضِلّوا عَن سَبيلِ الرَّشادِ بِاتِّباعِ أُولَئِكَ الَّذينَ ضَلّوا وأضَلّوا .
قالَ اللَّهُ - عَزَّ مِن قائِلٍ - في طائِفَةٍ ذَكَرَهُم بِالذَّمِّ في كِتابِهِ : «إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ كُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبِيراً»[۶]، وقالَ تَعالَي : «وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا»[۷]، «مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَيْنَاكُمْ»[۸]. أفَتَدرونَ الِاستِكبارَ ما هُوَ؟ هُوَ تَركُ الطّاعَةِ لِمَن أُمِرُوا بِطاعَتِهِ ، وَالتَّرَفُّعُ عَلَى مَن نُدِبُوا إلَى مُتابَعَتِهِ ، وَالقُرآنُ يَنطِقُ مِن هَذا عَن كَثيرٍ إن تُدَبِّرَهُ مُتَدَبِّرٌ زَجَرَهُ ووَعَظَهُ .
وَ اعلَمُوا أيُّها المُؤمِنُونَ أنَّ اللَهَ عزّ و جلّ قالَ : «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفّاً كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ»[۹]، أتَدرُونَ ما سَبيلُ اللَّهِ ومَن سَبيلُهُ ، ومَن صِراطُ اللَّهِ ومَن طَريقُهُ؟ أنا صِراطُ اللَّهِ الَّذي مَن لَم يَسلُكهُ بِطاعَةِ اللَّهِ فيهِ هُويَ بِهِ إلَى النّارِ ، وأنا سَبيلُهُ الَّذي نَصَبَني لِلِاتِّباعِ بَعدَ نَبيِّهِ صلى اللّه عليه و آله ، أنا قَسيمُ الجَنَّةِ وَالنّارِ ، وأنا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى الفُجّارِ ، ونُورُ الأَنوارِ ، فانتَبِهُوا عَن رَقدَةِ الغَفلَةِ ، وبادِرُوا بِالعَمَلِ قَبلَ حُلُولِ الأَجَلِ ، وسابِقُوا إلى مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم قَبلَ أن يُضرَبَ بِالسُّورِ بِباطِنِ الرَّحمَةِ وظاهِرِ العَذابِ ، فَتُنادونَ فَلا يُسمَعُ نِداؤُكُم ، وتَضِجُّونَ فَلا يُحفَلُ بِضَجيجِكُم ، وقَبلَ أن تَستَغيثُوا فَلا تُغاثُوا .
سارِعُوا إلَى الطّاعاتِ قَبلَ فَوتِ الأَوقاتِ ، فَكأَن قَد جاءَكُم هادِمُ اللَّذّاتِ ، فَلا مَناصَ نَجاءٍ ولا مَحيصَ تَخليصٍ .
عُودُوا - رَحِمَكُمُ اللَّهُ - بَعدَ انقِضاءِ مَجمَعِكُم بِالتَّوسِعَةِ عَلَى عيالِكُم ، وَالبِرِّ بِإِخوانِكُم ، وَالشُّكرِ للَّهِ عزّ و جلّ عَلَى ما مَنَحَكُم ، وأجمِعُوا[۱۰]يَجمَعِ اللَّهُ شَملَكُم ، وتَبارُّوا يَصِلِ اللَّهُ أُلفَتَكُم ، وتَهادَوا نِعَمَ اللَّهِ كَما مَنّاكُم بِالثَّوابِ فيهِ عَلَى أضعافِ الأَعيادِ قَبلَهُ وبَعدَهُ إلّا في مِثلِهِ . وَالبِرُّ فيهِ يُثمِرُ المالَ ، ويَزيدُ فِي العُمُرِ ، وَالتَّعاطُفُ فيهِ يَقتَضي رَحمَةَ اللَّهِ وعَطفَهُ ، وهَيِّئُوا لِإِخوانِكُم وعيالِكُم عَن فَضلِهِ ؛ بِالجَهدِ مِن جُودِكُم وبِما تَنالُهُ القُدرَةُ مِنِ استِطاعَتِكُم ، وأظهِرُوا البِشرَ فيما بَينَكُم ، وَالسُّرُورَ في مُلاقاتِكُم ، وَالحَمدَ للَّهِ عَلَى ما مَنَحَكُم ، وعُودُوا بِالمَزيدِ مِنَ الخَيرِ عَلَى أهلِ التّأميلِ لَكُم ، وساوُوا بِكُم ضُعَفاءِكُم في مآكِلِكُم وما تَنالُهُ القُدرَةُ مِنِ استِطاعَتِكُم وعَلَى حَسَبِ إمكانِكُم ، فالدِّرهَمُ فيهِ بِمِئَةِ ألفِ[۱۱]دِرهَمٍ ، وَالمَزيدُ مِنَ اللَّهِ عزّ و جلّ .
وَ صَومُ هَذا اليَومِ مِمّا نَدَبَ اللَّهُ تَعالَى إلَيهِ ، وجَعَلَ الجَزاءَ العَظيمَ كَفالَةً عَنهُ ، حَتَّى لَو تَعَبَّدَ لَهُ عَبدٌ مِنَ العَبيدِ فِي الشَّبيبَةِ مِنِ ابتِداءِ الدُّنيا إلَى تَقَضّيها صائِماً نَهارَها قائِماً لَيلَها إذا أخلَصَ المُخلِصُ في صَومِهِ لَقَصُرَت إلَيهِ أيّامُ الدُّنيا عَن كِفايَةٍ . ومَن أسعَفَ أخاهُ مُبتَدِئاً وبَرَّهُ راغِباً فَلَهُ كأَجرِ مَن صامَ هَذا اليَومَ وقامَ لَيلَتَهُ ، ومَن فَطَّرَ مُؤمِناً في لَيلَتِهِ فَكأَنَّما فَطَّرَ فِئاماً وفِئاماً - يَعُدُّها بيَدِهِ عَشَرَةً . -
فَنَهَضَ ناهِضٌ فَقالَ : يا أميرَ المُؤمِنينَ ، وما الفِئامُ؟ قالَ : مِئَةُ ألفِ نَبيٍّ وصِدّيقٍ وشَهيدٍ ، فَكَيفَ بِمَن تَكَفَّلَ عَدَداً مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ، وأنا ضَمينُهُ عَلَى اللَّهِ تَعالَى الأَمانَ مِنَ الكُفرِ وَالفَقرِ ، وإن ماتَ في لَيلَتِهِ أو يَومِهِ أو بَعدَهُ إلَى مِثلِهِ مِن غَيرِ ارتِكابِ كَبيرَةٍ فأَجرُهُ عَلَى اللَّهِ تَعالَي .
وَ مَنِ استَدانَ لِإِخوانِهِ وأعانَهُم فأَنا الضّامِنُ عَلَى اللَّهِ إن بَقّاهُ قَضاهُ ، وإن قَبَضَهُ حَمَلَهُ عَنهُ . وإذا تَلاقَيتُم فَتَصافَحُوا بِالتَّسليمِ ، وتَهانَوُا النِّعمَةَ في هَذا اليَومِ ، وليُبَلِّغِ الحاضِرُ الغائِبَ وَالشّاهِدُ البائِنَ ، وليَعُدِ الغَنيُّ عَلَى الفَقيرِ ، وَالقَويُّ عَلَى الضَّعيفِ ، أمَرَني رَسُولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله بِذَلِكَ .
ثُمَّ أخَذَ صلى اللّه عليه و آله[۱۲]في خُطبَةِ الجُمُعَةِ ، وجَعَلَ صَلاةَ جُمُعَتِهِ صَلاةَ عيدِهِ ، وانصَرَفَ بِوُلدِهِ وشيعَتِهِ إلَى مَنزِلِ أبي مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَليٍّ عليهما السلام بِما أعَدَّ لَهُ مِن طَعامِهِ ، وانصَرَفَ غَنيُّهُم وفَقيرُهُم بِرِفدِهِ إلَى عيالِه .[۱۳]
[۱]ذرَأَ اللَّهُ الخلقَ : خَلَقهُم (الصحاح : ج ۱ ص ۵۱ «ذرا») . والمَذرُوّ : المخلوق .
[۲]بَخَعتُ له : تذَلَّلتُ وأطَعت وأقرَرت (لسان العرب : ج ۸ ص ۵ «بخع») .
[۳]قَفَوتُ فلاناً : اتّبعتُ أثَرَه . وقَفا أثَرَه : أي تَبِعه (اُنظر : تاج العروس : ج ۲۰ ص ۹۱ «قفو») .
[۴]في بعض نسخ المصدر : «ويسلككم» ، وفي الإقبال : «ويسلك بكم» ، وفي المصباح للكفعمي : «ويسهّل لكم» ، والجميع أنسب ممّا في المتن .
[۵]في الإقبال : «فأذعن مُذعِن» ، وفي المصباح للكفعمي : «فأعرض معرِض» .
[۶]الأحزاب : ۶۷ و ۶۸ .
[۷]غافر : ۴۷ .
[۸]إبراهيم : ۲۱ .
[۹]الصفّ : ۴ .
[۱۰]في المصباح للكفعمي ومصباح الزائر : «واجتمعوا» .
[۱۱]في إقبال الأعمال ومصباح الزائر : «بمئتي ألف» .
[۱۲]في بحار الأنوار : «صلوات اللَّه عليه» .
[۱۳]مصباح المتهجّد : ص۷۵۲ ح۸۴۳ ، الإقبال : ج۲ ص۲۵۴ ، مصباح الزائر : ص۱۵۴ كلّها عن الفياض بن محمّد بن عمر الطرسوسي [الطوسي] ، المصباح للكفعمي : ص۹۱۹ كلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج۹۷ ص ۱۱۲ ح ۸ .