استاد حوزه علمیه با بیان اینکه مقتلنگاری تأثیر عمیق و گستردهای در شکلگیری و تثبیت آیینها و شعائر عاشورایی در جوامع شیعی داشته و فراتر از آن، جوامع اهل سنت و حتی غیر مسلمان را نیز تحت تأثیر قرار داده است، گفت: راویان حدیث و شاگردان مکتب اهل بیت(ع) کسانی بودند که اولین مقتلهای امام حسین(ع) را براساس شواهد و قرائن تدوین کردهاند.
حجتالاسلام جعفر واضحیآشتیانی یکی از چهرههای علمی و شناختهشده در این حوزه است که با سالها تدریس، تحقیق و پژوهش در حوزه مقتلشناسی، نقش مهمی در بازتعریف این دانش در فضای حوزوی و دانشگاهی داشته است. ایشان مؤلف کتاب ارزشمند و آموزشی «درسنامه مقتلشناسی» است؛ اثری که در آن کوشیده تا با زبانی منسجم و نظاممند، چارچوبی علمی برای شناخت منابع مقتل و تحلیل روایات آنها فراهم کند.
خبرگزاری ایکنا در رابطه با ابعاد مختلف مقتلشناسی، تاریخچه این دانش، معیارهای اعتبارسنجی منابع، آسیبهای موجود در برخی مقاتل مشهور و وظیفه امروزی ما در برابر حقیقت تاریخی عاشورا به گفتوگو با حجتالاسلام جعفر واضحیآشتیانی، متخصص حوزه مقتلشناسی و استاد حوزه علمیه پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا ـ به نظر شما معتبرترین منابع مقتلنگاری کدام موارد هستند و معیار اعتبارسنجی آنها چیست؟
در مورد موضوع مقتل و معتبرترین منابع مقتلنگاری و معیارهای اعتبارسنجی آنها، باید عرض کنم که مقتلنگاری دارای منابع اولیهای است که نمیتوان به صورت مستقل، کتابی را فقط براساس آنها تعریف کرد. این منابع اولیه که حدود ۷۸ مورد هستند، مبنای استفاده در مقتلها بوده و مقاتلی که از آنها بهره گرفتهاند، معتبر شناخته میشوند. در میان مقاتل موجود، اگر بخواهیم مقتلهایی با اعتبار صد درصدی را معرفی کنیم، دو اثر شاخص و معتبر وجود دارد که البته این اعتبار صرفاً در بعد اثباتی مطرح است، نه در بعد انکاری. نخست، کتاب «شهادتنامه امام حسین(ع)» تألیف مرحوم محمد محمدی ریشهری و همکاران ایشان است که در دو جلد فارسی منتشر شده و بخش مهمی از پاورقیهای آن به زبان عربی است. دوم، «مقتل جامع سیدالشهدا(ع)» اثر مرحوم مهدی پیشوایی و گروهی از پژوهشگران تاریخ است که این اثر نیز در دو جلد فارسی منتشر شده است.
این دو مجموعه در بعد اثباتی کاملاً معتبر بوده و مطالب مندرج در آنها برگرفته از وقایع تاریخی کربلاست و پژوهشگران، ذاکران، مداحان، مبلغان و سخنرانان میتوانند با اطمینان از آنها بهره ببرند. اما در بعد انکاری، ممکن است مواردی وجود داشته باشد که از سوی این منابع انکار شده و از نظر اعتبار مورد سؤال قرار گرفتهاند. برای مثال موضوعاتی مانند آب خواستن سیدالشهدا(ع) یا اصطلاح «تل زینبیه» که برخی معتقدند دقیقاً به معنای آنچه در مرثیهها آمده نیست و نام «زینبیه» بعدها بر آن گذاشته شده است. مجموعههای دیگری نیز در رده مقاتل معتبر قرار دارند که هر چند نسبت به دو اثر مذکور اعتبار کمتری دارند، اما همچنان منابع ارزشمندی محسوب میشوند. از جمله این آثار میتوان به «اللهوف علی قتل الهموم» معروف به «لهوف» اثر سید بن طاووس (متوفای ۶۶۴ قمری) و «نفس المهموم فی مصیبت سیدنا المظلوم» از مرحوم شیخ عباس قمی اشاره کرد. هر دو کتاب به زبان عربی تألیف شدهاند و ترجمههای فارسی متعددی نیز از آنها موجود است.
علاوه بر این، کتاب «وقعة الطف فی مقتل ابی مخنف» تألیف محمدهادی یوسفی غروی که از منابع معتبر و مستند به شمار میآید و نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا به حساب میآید، قابل ذکر است. همچنین، کتاب مقتل «قمقام زخار و صمصام بتار» اثر مرحوم لسانالملک حاج فرهاد میرزا از دوران قاجار و «مقتل الحسین(ع)» از مرحوم سیدعبدالرزاق موسوی مقرم نیز از مقاتل معتبر محسوب میشوند. مرحوم مقرم سال ۱۳۹۱ قمری از دنیا رفته است. کتاب ایشان یک جلد به زبان عربی با قلمی بسیار زیبا و جذاب است.
در اعتبارسنجی منابع مقتل، چند شاخص اصلی وجود دارد که اولین آنها قدمت زمانی است و هر چقدر کتاب مقتل به زمان وقوع حادثه نزدیکتر باشد، اعتبار آن بیشتر است. غالباً آثار تا قرن هفتم قمری معتبرتر شناخته میشوند. شاخص بعدی، شخصیت مؤلف است و اعتبار علمی، معنوی و معرفتی مؤلف نقش مهمی در اعتبار کتاب دارد. شاخص سوم، هماهنگی با ارزشهای اعتقادی شیعه است و منابعی معتبرند که مطالب آنها با اصول اعتقادی شیعه تناقض نداشته باشد. چهارمین شاخص نیز استناد و ذکر سند است و هر چه نقل اخبار و مطالب با اسناد مستند و دقیقتر صورت گرفته باشد، اعتبار بالاتری دارد. پنجمین شاخص مهم در این زمینه، تأیید علمای صاحبنظر است و آثاری که از سوی بزرگان و علما با دقتنظر تأیید شدهاند، از اعتبار بالاتری برخوردارند. شاخص ششم، نبود قرائن به کذب است و اگر مطلبی در مقتل با قرائن نقض یا کذب مواجه باشد، اعتبار آن کاهش مییابد.
ایکنا ـ تا چه اندازه معتقدید که متون مقتلنگاری در طول تاریخ دچار تحریف شدهاند؟ نمونههایی از این تحریفها را میتوانید ذکر کنید؟
باید به روشنی بیان کرد که هیچکس نمیتواند منکر این واقعیت شود که مقاتل و آثار مقتلنگاران بهویژه در طول اعصار مختلف دستخوش تحریف و دخل و تصرف شدهاند. این موضوع به گونهای است که به عنوان یک اصل مسلم در مطالعات تاریخی و تحقیقاتی پذیرفته شده و به آن توجه ویژهای شده است. از نظر محققان، آثار مقتلنگاری تا قرن هفتم هجری عمدتاً مورد توجه و عنایت قرار گرفته و در آنها تلاش شده است که مطالب برگرفته از منابع اولیه و مستند باشد. البته این به معنای آن نیست که هیچ ایرادی وجود ندارد، بلکه در مواردی محدود اشکالات و تحریفاتی دیده میشود، اما به طور کلی این متون از اعتبار و اصالت بیشتری برخوردارند.
شاخصهای اعتبارسنجی منابع مقتل:
- قدمت زمانی
- شخصیت مؤلف
- هماهنگی با ارزشهای اعتقادی شیعه
- استناد و ذکر سند
- تأیید علمای صاحبنظر
- نبود قرائن به کذب
با این حال، از قرن هفتم هجری به بعد، به ویژه از قرن دهم، وضع به طور چشمگیری تغییر کرده است. مؤلفانی که به نگارش مقاتل پرداختهاند، گاهی فاقد ارائه سند معتبر بودهاند و صرفاً به نقل روایات پرداختهاند، بدون آنکه به صحت و اعتبار آنها توجه جدی کنند. همچنین، برخی از این نویسندگان چهرههایی ناشناخته و یا با اعتبار علمی و دینی ضعیف بودهاند. برای مثال «روضةالشهدا» اثر ملاحسین واعظ کاشفیسبزواری یکی از این آثار است که شخصیت و مذهب مؤلف آن مبهم بوده و سند قابل اعتمادی برای آن ارائه نشده است. در این اثر روضههایی مانند عروسی حضرت قاسم(ع) نقل شده که نمیتوان به آن اعتماد کامل داشت. نمونههای متعددی از تحریفات در متون مقتل وجود دارد که میتوان به آنها اشاره کرد. مسئله عروسی حضرت قاسم(ع) که در برخی منابع ضعیف نقل شده، اما در منابع قدیمی و معتبر هیچ سندی برای آن وجود ندارد. همچنین، موضوعی مانند وصیت حضرت صدیقه طاهره(س) به حضرت زینب(س) مبنی بر بوسیدن گلوی امام حسین(ع) که در متون اصلی و معتبر تاریخی یافت نمیشود. تنها نقلهایی که در برخی منابع ضعیف دیده میشود، مربوط به تذکر حضرت زینب(س) به امام حسین(ع) برای توقف و صبر است، نه وصیتی درباره بوسیدن گلوی ایشان. نمونه دیگری از تحریفات، داستانی است درباره هلال که گفته میشود کلاه خود خود را پر از آب کرده و با اجازه عمر سعد به میدان رفته است. این روایت نه در منابع قدیمی و معتبر یافت میشود و نه در منابع جدیدتر. چنین داستانهایی که اغلب در مجالس روضهخوانی و نقلهای شفاهی رایج شدهاند، از نظر تاریخی و مستند فاقد اعتبار هستند.
این نمونهها تنها بخش کوچکی از موارد متعدد تحریف در متون مقتل است که متأسفانه در برخی روضهها و نقلهای بعدی بسیار رواج یافته است. جناب فخرالدین طریحی نیز در کتاب «المنتخب» به این مسئله اشاره کرده و تأکید کرده است که بسیاری از این مطالب در منابع اولیه و معتبر یافت نمیشوند. در اینجا لازم است یادآوری شود که برای پژوهشگران و علاقهمندان به مطالعات تاریخی، آشنایی دقیق با منابع اولیه، دقت در تشخیص اسناد معتبر و مراجعه به نقدهای علمی ضروری است تا از دام تحریفات و نقلهای غیرمستند در امان باشند.
ایکنا ـ مقتلنگاری چه نقشی در شکلگیری و تثبیت آیینها و شعائر عاشورایی در جوامع شیعی داشته است؟
بدون شک مقتلنگاری تأثیر عمیق و گستردهای در این زمینه داشته است. اگر به منابع تاریخی مراجعه کنیم، مشاهده میکنیم که راویان حدیث و شاگردان مکتب اهل بیت(ع) همچون اصبغ بن نباته مجاشعه کوفی که از یاران خاص و محافظان ویژه حضرت امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت ایشان بوده است، اولین مقتلهای امام حسین(ع) را براساس شواهد و قرائن تدوین کرده است. مرحوم علامه آقا بزرگ تهرانی رحمهالله در کتاب «الذریعه» خود به این موضوع اشاره کردهاند که ظاهرا نخستین نویسنده مقتل امام حسین(ع) جناب اصبغ بن نباته مجاشعه بوده است. هر چند برخی قائل هستند که این مقتل مربوط به پسر ایشان، قاسم بن اصبغ است. به هر حال، اصبغ بن نباته از یاران ویژه حضرت امیر(ع) بوده است و تألیف مقتل ازسوی ایشان یا نزدیکانش، نشان دهنده توجه ویژه به حادثه کربلا در آن دوره است.
پس از آن نیز جابر بن یزید جُعفی که از شاگردان برجسته حضرت امام باقر(ع) و متوفی سال ۱۲۸ هجری قمری است، دومین مقتل را نگاشته است. همچنین، افرادی مانند لوط بن یحیی ازدی کوفی مشهور به ابومخنف که در سال ۱۵۷ هجری قمری وفات یافته است، خاطرات و گزارشهایی از حادثه کربلا برای شاگردان خود نقل کردهاند که بعدها به صورت مکتوب و کتابت شده است. البته باید اشاره کرد که از دو مقتل منتسب به ابومخنف، یکی از آنها معتبر و دیگری به ضعف مشهور است. پس از این افراد، بزرگان علمایی همچون شیخ مفید و شیخ صدوق که از برجستهترین علمای شیعه بودهاند، با جمعآوری و تدوین روایات و اخبار مربوط به واقعه کربلا، نقش بسزایی در تثبیت و تدوین مقتل ایفا کردهاند. این اقدام آنان زمینهساز توجه عمومی شیعیان به عمق، وسعت و اهمیت این حادثه تاریخی و مقدس شد.
مقتلنگاری باعث شد تا واقعه عاشورا نه تنها به عنوان یک رخداد تاریخی، بلکه به مثابه یک آموزه اخلاقی، اجتماعی و دینی در جامعه شیعی تثبیت شود. براساس این متون، جامعه شیعی با وسعت دادن به آیینهای عزاداری همچون پردهخوانی، تعزیه و مرثیهخوانی، توانست پیام و اهداف امام حسین(ع) را در قالب شعائر و مناسک زنده نگه دارد و به نسلهای بعد منتقل کند. همچنین، تأثیرات مقتلنگاری تنها محدود به جوامع شیعی نبوده است، بلکه جوامع اهل سنت و حتی غیر مسلمان نیز تحت تأثیر این آثار قرار گرفتهاند. برای نمونه، گفته میشود گاندی رهبر مبارزه مسالمتآمیز هند، مبارزه با ظلم را از مکتب امام حسین(ع) آموخته است.
این نمونهها نشان میدهد که مقتلنگاری به عنوان یک جریان فرهنگی و دینی توانسته است مسائل اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و اعتقادی را در سطح گستردهای مورد توجه قرار دهد. در نتیجه، مقتلنگاری نه تنها باعث تثبیت ارزشهای دینی، اخلاقی و اعتقادی در جوامع شیعی شده است، بلکه این آموزهها توانستهاند در جوامع غیر شیعی و حتی فراتر از آن در میان اقوام و ادیان مختلف تأثیرگذار باشند. بنابراین، اهمیت و جایگاه مقتلنگاری در گسترش فرهنگ عاشورا و شعائر آن بسیار چشمگیر و غیرقابل انکار است.
ایکنا ـ تفاوتهای اساسی میان مقتلنگاری سنتی مانند مقتل ابیمخنف و آثار معاصر در این حوزه چیست؟
موضوع تفاوتهای اساسی میان مقتلنگاری سنتی و آثار معاصر در این حوزه مسئلهای مهم و قابل توجه است که باید با دقت و جامعیت بررسی شود. در گذشته، مقتلنگاری عمدتاً به دو دسته عمده تقسیم میشد. دسته اول، مقتلهای تاریخی که مبتنی بر اسناد و گزارشهای تاریخی بودند و دسته دوم، مقتلهای روایی که بیشتر متکی بر نقل قولها و احادیث بودند. این دو سبک در بسیاری از موارد به شکل ترکیبی نیز ظاهر میشدند. به عنوان نمونهای بارز از مقتلنگاری سنتی، مقتل ابومخنف را میتوان نام برد که شامل خاطرات و روایاتی است که ابومخنف راوی آنها بوده و از استادان و منابع مختلف جمعآوری کرده است. همچنین، مقتل شیخ صدوق نیز نمونهای از مقتلهای روایی است که بیشتر بر مبنای اخبار و روایتهای نقل شده از اهل بیت(ع) و یاران ایشان استوار است و از آنجایی که این نوع مقتلها بیشتر متکی بر روایت بوده، در زمره مقتلنگاری روایی طبقهبندی میشوند.
مقتلنگاری نه تنها باعث تثبیت ارزشهای دینی، اخلاقی و اعتقادی در جوامع شیعی شده است، بلکه این آموزهها توانستهاند در جوامع غیر شیعی و حتی فراتر از آن در میان اقوام و ادیان مختلف تأثیرگذار باشند
در مقابل، مقتل شیخ مفید نمونهای از مقتل تاریخی است که در آن وقایع عاشورا به صورت تاریخی و با توجه به اسناد معتبر نقل شده است. در آثار معاصر، مقتلنگاری شکل گستردهتر و متنوعتری به خود گرفته است. این آثار نه تنها به ثبت و نگارش صرف ماجرای کربلا اکتفا نکردهاند، بلکه از زوایای متعددی به حادثه عاشورا پرداختهاند. در این آثار مقتل به صورت پژوهشی مورد بررسی قرار گرفته است، یعنی محققان و نویسندگان تلاش کردهاند تا از منظر علمی و تحقیقی، تاریخ و رویدادهای مرتبط با عاشورا را تحلیل و واکاوی کنند. علاوه بر آن، برخی آثار معاصر به مقتل به عنوان موضوعی ادبی و ذوقی نگاه کردهاند، یعنی مؤلفان با تکیه بر ذوق و احساسات شخصی خود به بیان و بازنویسی وقایع پرداختهاند که نمونههای بارز آن در آثاری همچون کتابهای سیدمهدی شجاعی مانند «پدر عشق»، «پسر» و «کشتی پهلو گرفته» مشاهده میشود.
این نوع مقتلنگاری ذوقی، ضمن بهرهگیری از زیباییهای ادبی، در عمق بخشیدن به احساسات مذهبی و تقویت پیوند عاطفی مخاطب با حادثه عاشورا نقش چشمگیری داشته است. از سوی دیگر، برخی آثار معاصر به صورت تحلیلی و استنباطی به مقتل پرداختهاند. به عنوان مثال، مقتل «ثارالله» اثر مرحوم عندلیب همدانی نمونهای از مقتلنگاری تحلیلی است که به استخراج معانی و مفاهیم عمیقتر حادثه عاشورا توجه داشته و از دیدگاههای مختلف علمی، تاریخی، دینی و عرفانی به موضوع پرداخته است. همچنین، مقتلهایی که از جنبه عرفانی، ذوقی و ادبی به عاشورا نگاه کردهاند مانند آثار مرحوم سعادتپرور و علامه عسکری سعی در روشنکردن ابعاد پنهان حادثه عاشورا و بازتاب دادن آن در فضای معارف دینی و احساسات مذهبی جامعه شیعی داشتهاند.
این تنوع نگرشها و رویکردها در مقتلنگاری معاصر نه تنها به معرفی جامعتر و چندوجهی حادثه عاشورا کمک کرده، بلکه موجب تقویت و گسترش معارف مرتبط با این واقعه شده است. این امر زمینه را برای تولید محتوا در قالبهای مختلف فراهم کرده و برای ذاکران، مداحان، مبلغان و سخنرانان، ابزارها و منابع متنوعی جهت تبیین و تعمیق موضوع عاشورا فراهم کرده است تا بتوانند از زوایای مختلف، پیامها و آموزههای این حادثه بزرگ را به مخاطبان منتقل کنند. در نهایت میتوان گفت که مقتلنگاری معاصر برخلاف مقتلنگاری سنتی که عمدتاً بر ثبت و روایت وقایع متمرکز بود، دارای رویکردی چندبعدی و تحلیلی است که ضمن حفظ اصالت تاریخی، تلاش دارد به جنبههای ادبی، عرفانی، فلسفی و فرهنگی عاشورا نیز بپردازد و این مهم موجب غنای محتوایی و گستردگی تأثیرگذاری این آثار شده است.
ایکنا ـ جایگاه عناصر ادبی و زیباییشناسی مانند توصیف، دیالوگ، زبان حماسی یا عاطفی در مقتلها چقدر اهمیت دارد و چگونه با مستندسازی تاریخی تلاقی یا تعارض دارد؟
اگرچه پرداختن به ابعاد هنری و ادبی واقعه عاشورا بهعنوان روشی برای جذب مخاطب و انتقال پیامهای عمیق ارزشمند است، اما افراط در این زمینه میتواند به تحریف و بروز نارساییهایی در بازنمایی دقیق واقعه منجر شود
اگرچه پرداختن به ابعاد هنری و ادبی واقعه عاشورا بهعنوان روشی برای جذب مخاطب و انتقال پیامهای عمیق ارزشمند است، اما افراط در این زمینه میتواند به تحریف و بروز نارساییهایی در بازنمایی دقیق واقعه منجر شود. در پاسخ به این پرسش باید گفت که موضوع زیباییشناسی در مقتلنگاری از جایگاهی بسیار مهم و تأثیرگذار برخوردار است. آنچه در این زمینه حائز اهمیت است، نقش برجسته ادبیات و هنر در تثبیت، تقویت و معرفی عمق حادثه عاشورا و ارتقای احساسات و عواطف مخاطبان نسبت به این واقعه تاریخی و مذهبی است. یکی از شاخصترین نمونهها در این زمینه، آثار ادبی سیدمهدی شجاعی است که مقتلهای ادبی وی بهویژه از حیث تأثیرگذاری بر قوه تخیل و حواس مخاطب بسیار قابل توجه است. این آثار با بهرهگیری از زبان فاخر و جلوههای زیباییشناسانه، بهگونهای توانستهاند عمق و جانمایه حادثه کربلا را به مخاطب منتقل کرده و ارتباطی عمیق میان خواننده و این رخداد تاریخی برقرار کنند.
این پیوند عاطفی و ادراکی در پیامرسانی معارف عاشورایی، بهویژه برای نسلهای نوجوان و کودکان که از راه قصهگویی و روایتهای ادبی بهتر تأثیر میپذیرند، اهمیت دوچندان دارد. اما این جایگاه رفیع ادبی و زیباییشناسی در مقتلنگاری باید همراه با دقت و مراعات اصول مستندسازی تاریخی و اعتقادی باشد. به بیان دیگر، اگرچه پرداختن به ابعاد هنری و ادبی واقعه عاشورا بهعنوان روشی برای جذب مخاطب و انتقال پیامهای عمیق ارزشمند است، اما افراط در این زمینه میتواند به تحریف و بروز نارساییهایی در بازنمایی دقیق واقعه منجر شود.
در مواردی مشاهده شده است که مؤلفان بهواسطه شور و اشتیاق ادبی در روایت برخی جزئیات دچار اغراق یا تحریف شدهاند. تحریفاتی که گاه میتواند با مبانی اعتقادی شیعی و واقعیتهای تاریخی در تضاد باشد. برای نمونه، برخی نویسندگان در توصیف خروج حضرت زینب(س) و اسرای کربلا از صحنه عاشورا، تصویری از شتران و اسبهایی مزین به پارچههای گرانقیمت و حریر ارائه دادهاند؛ در حالیکه این تصویر از مستندات تاریخی برخاسته نیست و بیشتر ریشه در ذوق و تخیل نویسنده دارد. هدف این اغراق احتمالاً تأکید بر مظلومیت و شرایط سخت اسرای کربلا بوده، اما چنین اظهاراتی در نهایت به تحریف واقعیت منجر میشود و ممکن است برداشتهای نادرستی را در ذهن مخاطب شکل دهد.
بنابراین، در نگارش مقتلها توجه به این نکته ضروری است که عناصر زیباییشناسی در خدمت تقویت پیام و تثبیت ارزشهای دینی قرار گیرند، نه اینکه موجب دگرگونی و تحریف حقیقت تاریخی شوند. مؤلفان و پژوهشگران این حوزه باید تعادل دقیقی میان هنر و تاریخ برقرار کنند و از افراط یا تفریط در پرداختهای ادبی پرهیز کنند تا بدین طریق هم عمق حادثه عاشورا را به درستی معرفی کنند و هم اعتبار مستندات تاریخی را حفظ کنند. در نهایت میتوان گفت که جایگاه ادبیات و زیباییشناسی در مقتلنگاری با وجود اهمیت و نقش برجستهای که در جلب توجه و تأثیرگذاری بر مخاطب دارد، باید همواره در چارچوب اصول مستند و معتبر تاریخی و اعتقادی حفظ شود تا از تحریف و تعارض با حقایق مذهبی و تاریخی جلوگیری شود.