پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفت: در سیره و تعالیم امام رضا(ع) آموزههای ظلمستیزی و استکبارستیزی یک اصل و پایه است و این امر در کارزار مواجهه امروز ایران اسلامی و جبهه مقاومت با رژیم غاصب صهیونیست و نظام سلطه آمریکا میتواند بسیار مفید و کارآمد باشد.
علی بن موسیالرضا(ع)، هشتمین پیشوای شیعیان، علاوهبر جایگاه علمی و معنوی برجسته، بهعنوان «عالم آل محمد» شناخته میشود؛ لقبی که نشاندهنده عمق دانش و بصیرت الهی ایشان است. آنچه امام رضا(ع) را از دیگران متمایز میکند، شیوه هوشمندانه و شجاعانه مبارزه با ظلم و استکبار در شرایط پیچیده سیاسی زمان خود بود. این سیره الهامبخش، امروز بهعنوان الگویی کارآمد برای جبهه مقاومت و تمامی آزادگان جهان در مقابله با جبهه باطل و ظلم مطرح است و نشان میدهد چگونه میتوان در برابر مستکبران ایستادگی کرد بدون آنکه اصول و ایمان خود را فدا کرد.
خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق ابوالحسنی، پژوهشگر مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم به تبیین ظلمستیزی و استکبارستیزی در سیره امام رضا(ع) پرداخت که در ادامه مشروح آنرا میخوانیم:
در ابتدا جایگاه آموزههای ظلمستیزی و استکبارستیزی را در سیره و تعالیم امام رضا(ع) تبیین کنید.
در منظومه معرفتی امام رضا(ع) این بحث بسیار پررنگ است و یک اصل بنیادی و راهبردی محسوب میشود. این امر در کارزار مواجهه ایران اسلامی و جبهه مقاومت با امروز صهیونیسم و نظام سلطه آمریکا و ایادی آن برای ملت ایران میتواند بسیار مفید و کارآمد باشد و ما میتوانیم برخی از آسیبها و نقاط قوت امروز را به شرایط سیاسی و اجتماعی عصر امام رضا(ع) معطوف کنیم و از رفتار، اندیشه، آموزهها، تأکیدات و فرمایشات گوهربار معنوی و الهی ایشان الگو بگیریم.
امام رضا(ع) به عالم آل محمد(ص) معروف است. امام در اعتقادات شیعیان، مبین و مفسر قرآن و از جهت دیگر یکی از ثقلین محسوب میشود که پیغمبر اکرم(ص) به ما دستور داده است. امام رضا(ع) در بیانات خود به بینش قرآنی تأکید دارند، ایشان مبین و مفسر قرآن کریم هستند که بحث استکبار را بهصورت راهبرد جبهه حق و الهی مطرح کرده، همچنین، مبنای اصلی استکبارستیزی در ثقلین هستند.
در قرآن کریم اساساً جبهه استکبار مقابل جبهه حق است و فرعون و نمرود مصداق استکبار سیاسی و نظامی، قارون مصداق استکبار اقتصادی و هامان مصداق همراهی و پشتیبانی و اعانت به ظالمان است. مصداق استکبار و طاغوت ضد فرهنگی نیز بلعم باعورا از عالمان زمان حضرت موسی(ع) است که با ارتداد خود، این بار با یک خط ضد فرهنگی به دنبال ضربه زدن به جبهه مؤمنان است.
در سیره و تعالیم امام رضا(ع) آموزههای ظلمستیزی و استکبارستیزی یک اصل و پایه است، در منطق و منظومه معرفتی امام رضا(ع) و توصیههای عمیق ایشان به همه آزادگان بهخصوص میراثی که برای فرهنگ غنی تشیع وجود دارد و در منطق رضوی نه اعانت و پیوند با ظالمان و نه رضایت و لبخند به مستکبران و نه حتی سکوت و مدارا در برابر آنها و نه همگرایی و واگرایی معنا و مفهومی ندارد.
باید در برابر مستکبران مقاومت و ایستادگی کرد یعنی نوعی از مرزبندی قلبی و فکری و همچنین ساماندهی جهات، مبانی و مبادی رفتاری انجام شود، گرایشات ضداستکباری که باید در قلب و فکر ما بهعنوان یک مؤمن وجود داشته باشد باید به منصه ظهور برسد و در عمل باید در صف مقابله با مستکبران قرار بگیریم. برای کمک به مظلومان و بیپناهان مواجهه با ظلم و جبهه ظالمان باید صورت بگیرد.
براساس آموزههای سیره رضوی مهمترین رویکرد مقابله با جبهه استکبار چیست؟
امام رضا(ع) میفرماید: «مَن أعانَ ظالِماً فهُو ظالِمٌ؛ کسی که با ظالم همیاری کند، خودش ظالم است»؛ بنابراین کمککننده به جریان استکبار خودش مستکبر است. همچنین میفرماید: «و مَن خَذَلَ ظالِما فهُو عادِلٌ؛ کسی که موجب و خواری و ضعف عادلی شود او نیز معصیتکار است»؛ بنابراین درمییابیم که امام قائل است که ما به هیچ عنوان نباید زیر چتر جبهه ظلم و استکبار باشیم.
نکته دیگر از آموزههای امام رضا(ع) این است که در ذات دین، دینداری و عدالت، اجتناب از همیاری ظالمان و مستکبران نهفته است و اگر مقابل مستکبران ایستادگی نکنیم، دین نداریم. بخش نخست آموزههای ضداستکباری و ظلمستیزی امام رضا(ع) حقایق و اصول و اندیشههای بنیادین الهی است، در مرحله دوم حضرت به بیان مصادیق ظلم در تاریخ میپردازند و اینکه چرا در دستگاه محاسبه الهی برخی افراد که به ظاهر ظالم نبودند، جزء جبهه ظلم شمرده شدند و با آنها برخورد شد.
امام رضا(ع) مشخص کردهاند که برخی افراد ظالم هستند و ایشان در جای خود حتی جبهه خفیف، پنهان و ناشناختهای که بهدلیل عدم مرزبندی با مستکبران در دامنه مستکبران تعریف شدند و در جهان استکبار جای گرفتند را معرفی میکند و همچنین حامیان خفیف استکبار را نیز نشان میدهد، تا بتوانیم در مسیر درست تاریخ بایستیم.
راوی میگوید: «از امام رضا(ع) راجع به غرق شدن خیل عظیم قوم حضرت نوح(ع) پرسیدم و گفتم و شنیدم بین آنها طفل شیرخوار نیز بوده، در حالیکه او گناهی نداشته است و خداوند متعال یکی از بلاهایی که بر کفار قوم نوح نازل کرده بود، این بود که سالها اینها را عقیم کرد که حضرت فرمود: چند طایفه بودند» یعنی جریانشناسی کرد که یک جریان کسانی بودند که رسماً به دشمنی با خداوند و پیامبرش اقدام کردند که اینها مورد عذاب قرار گرفتند، اما عدهای دیگر مستقیماً دشمنی نمیکردند، اما از دشمنی افراد دیگر راضی بودند که اینها خودشان جزء دشمنان شدند و عذاب آنها را فراگرفت و سپس یک اصل کلی ارائه دادند، کسی که خودش در معرکه ظلم حاضر نباشد و ظلم نکرده باشد، اما بعداً از آن راضی شود مانند کسی میماند که دست به این ظلم زده است.»
امام رضا(ع) همچنین مصادیق تاریخی را بیان میکنند برای اینکه مراقب باشیم که مرزبندی را بهدرستی انجام دهیم و ابعاد جبهه ظلم و استکبار را بشناسیم. اباصلت هروی خدمت امام رضا(ع) میآید و میگوید: «نظر شما راجع به فرمایش جدتون امام صادق(ع) چیست که میفرمایند وقتی امام زمان(عج) قیام میکند، فرزندان قاتل امام حسین(ع) را در روز عاشورا به قتل میرساند بهدلیل کاری که پدرانشان انجام دادهاند، علت چیست که حضرت فرمود: اینها حساب و کتاب الهی دارد و از میان فرزندان قاتلین امام حسین(ع) کسانی مورد مجازات قرار میگیرند که هم به فعل اجداد خود راضی هستند و هم به آن افتخار میکنند.»
ملت ایران در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل شاهد دو جریان بودند، غیر از جریان اصلی استکبار که حمله کرد و برخی خوشحال شدند که اینها بنا بر آموزههای امام رضا(ع) دستشان به خون بیش از هزار ایرانی آغشته شده و حتی با حمایت خود در خون تمام مظلومانی که در غزه، لبنان، یمن، عراق و نقاط مختلف عالم ریخته شده و خسارتهایی که به بار آوردهاند، شریک هستند و طبق آموزه امام رضا(ع)، چون ظلمستیزی نداشتند و در نقطه صحیح تاریخ نایستادند در جبهه استکبار هستند.
علل دعوت مأمون از امام رضا(ع) برای ولایتعهدی چه بود و آیا این امر خللی در روند مبارزه امام(ع) با کفار ایجاد نکرد؟
امام رضا(ع) نه تنها مستکبران زمانه را هدف گرفتند بلکه مستکبران کل تاریخ را مورد هدف قرار دادند و فرهنگ ظلمستیزی و استکبارستیزی را نهادینه کردند که این امر بهعنوان الگویی مهم برای کل تاریخ بهشمار میرود. همچنین، این روحیه براساس فرامین الهی و مقام عصمتی است که ایشان دارا بود و شرایط زمانه را میشناخت و طبق آن وظیفه الهی در حدی که تکلیفش بود با سیاستمندانهترین و هوشمندانهترین وجه الهی مقابل استکبار زمان خود قرار گرفت.
در زیارتنامه امام رضا(ع) برای کسانی که تصور میکنند، ایشان میل به استکبار زمانه پیدا کرده یا بهواسطه ولایتعهدی در دستگاه طاغوت، گردی از این طاغوت و ظلمت به ردای امامت نشسته است، شهادت داده میشود. در این زیارتنامه بیان شده: بر سیره مستمره گذشتگان و ائمه قبلی گام نهادی و در ادامه میگوید: «لَمْ تَمِلْ مِنْ حَقٍّ إِلَى بَاطِلٍ؛ از حق به سمت باطل متمایل نشدی زیرا ایشان در رأس جبهه ضداستکبار و ضدظلم باقی ماند و نه میل به باطل پیدا کرد و نه در مقام عمل به باطل گرایید.»
امام رضا(ع) با وجود اینکه ناچار به حضور در دربار و دستگاه مأمون عباسی شد، اما ترفندهای منافقانه مأمون را خنثی کرد. ایشان فرمود: «من باید یکی از دو مورد را انتخاب میکردم یا قبول ولایتعهدی و یا قتل توسط مأمون بود و من به لحاظ میزانهای الهی که امام براساس آن تصمیم میگیرد، ناچار به قبول ولایتعهدی شدم.»
امام پس از ورود به دستگاه مأمون از هر حربهای برای نشان دادن چهره مأمون استفاده و چهره کریه استعمار و استکبار زمانه را افشا کردند. بهطور نمونه هنگام خروج از شهر خود، ابتدای سفر خانوادهاش را جمع کردند و فرمودند: «السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْه؛ سلام بر امامی که تمام اهل و عیالش را جمع و سپس امر کرد که برای من گریه کنید، به ایشان گفتند خوب نیست پشت سر مسافر گریه کنند که امام پاسخ داد بله آن مسافریست که بازگشتی داشته باشد، اما سفر من بازگشتی ندارد.»
حضرت رضا(ع) همواره حریم خود را با طاغوت مشخص کرد و زبان گویای جبهه حق بود. از اباصلت نقل شده رسم امام رضا(ع) این بود که اگر در جایی حق را مشاهده میکردند و اینکه مأمون نسبت به حق بیاعتنایی میکند، سکوت نمیکردند و تذکر میدادند به همین دلیل مأمون از امام کینه گرفت تا جایی که دستش به خون امام آغشته شد.
روایتی در زمینه ظلمستیزی و آموزههای استکبارستیزی امام رضا(ع) ذکر شده است، مکانی که امام رضا(ع) بهعنوان ولیعهد مستقر بودند، کنار کاخ اصلی مأمون قرار داشت و طبق برخی از گزارشها یک دالان مخفی بین کاخ مأمون و آن منطقه بود، یعنی هر لحظه مأمون میتوانست بهطور مخفیانه امام رضا(ع) را به شهادت برساند، در چنین شرایطی شهامت و رشادت آقا علی بن موسیالرضا(ع) قابل توجه بود.
در روایت آمده است: «دو برادر مسافر خراسان بودند که نزد حضرت آمدند و پرسیدند: آقا نماز ما کامل یا شکسته است؟ که حضرت رو به یکی از آنها کردند و فرمودند: وجب علیک التقصیر، لانک قصدتنی؛ بر تو واجب است که نمازت را شکسته بخوانی و در خصوص علت آن فرمود: برای اینکه تو به قصد زیارت من آمدی بنابراین سفرت معصیت نیست و نمازت شکسته است، اما به برادرش فرمود: وجب علیک التمام لانک قصدت السلطان؛ تو باید نمازت را کامل بخوانی برای اینکه تو به قصد ملاقات سلطان مأمون آمدی.»
چگونه شیوه مبارزه امام رضا(ع) با کفار را میتوان الگویی برای جبهه مقاومت و مبارزه با جبهه ظالمان امروز قرار داد؟
این منطق عاشورایی، الهی و توحیدی و عدلپرور شیعه، پایه اصلی تفکر ضداستکباری را در تشیع بنا گذاشته است و ما امروز شاهد هستیم هرجا که در جهان اسلام پرچم جبهه مقاومت بالا و پای شیعه در میان است چه حزبالله لبنان، چه انصارالله یمن، چه حشدالشعبی عراق در رأس آن جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و اینها از برکات ولایت فقیه است.
اگر خارج از تشیع نیز مقاومتی مشاهده میشود، کاملاً تحتتأثیر جریان تشیع است مانند حماس که اکنون تحتتأثیر انقلاب اسلامی ایران عمل میکند. ایران اسلامی شیعه زیر سایه امام رضا(ع) قلب تپنده مقاومت در کل جهان بهویژه جهان اسلام است. دشمنان با ایران اسلامی از یکسو وارد جنگ سیاسی نظامی شدهاند و زیرساختها را نابود و مردم را به قتل میرسانند و از سوی دیگر به جنگ نرم اقدام میکنند و در تشیع شبهه انداختهاند و با اقدامات ضدفرهنگی شبهاتی راجع به اصول اعتقادی شیعه ایجاد کردهاند و به رواج فساد اخلاقی، کشف حجاب، نیازمندی و فقر اقتصادی میپردازند. بنابراین، یک جنگ ترکیبی است که شامل جنگ روانی، امپریالیسم خبری و رسانهای و فساد اخلاقی نیز میشود در حالیکه در آموزههای امام رضا(ع) مبارزه با ابعاد مختلف استکبار دیده میشود.
در زیارتنامه امام رضا(ع) آمده است: «صَبَرْتَ وَ أَنْتَ الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ؛ شكيبايى نمودى، تويى راستگوى تصديق شده، خدا بكشد كسانى را كه تو را با دستها و زيانهايشان كشتند» امام رضا(ع) پرورشیافته در دامان امامی است که آموزههای اصلی استکبارستیزی، ظلمستیزی و ظالمستیزی را به ایشان آموخته و ایشان حضرت موسی بن جعفر(ع) است.
صفوان بن مهران اسدی معروف به صفوان جمال از اصحاب و راویان امام صادق و امام کاظم(ع) است و نامش حتی در اسناد و راویان زیارت و ادعیهای مثل زیارت اربعین و زیارت وارث آمده است که میگوید: «روزی خدمت امام کاظم(ع) رفتم، حضرت فرمودند: صفوان از همه نظر خوب هستی تنها یک مشکل داری، اینکه شتران خود را به هارون خلیفه وقت کرایه میدهی، پاسخ دادم: تنها شتران را زمانی کرایه میدهم که از آن برای حج استفاده کنند و آن را توسط غلامم به آنها میدهم، حضرت فرمودند: صفوان آیا این کاری که تو میکنی مستحق اجرت است یعنی هزینهای به تو پرداخت میشود؟ گفتم: بله، فرمودند: آیا به همین میزان که تو کرایه طلب داری است؟، گفتم: بله، فرمودند: آیا کرایهات همین مقدار دوست داری باشد؟ گفتم: بله، فرمودند: به همین میزان که تو دوست داری هارون زنده باشد، همین که بقای آنها را میخواهی این بسیار بد است و هرکسی که بقای این ظالمان و مستکبران و بنیعباس که جزو سران مستکبران در عصر امام بودند را بخواهد از همینهاست و هرکسی که از اینها محسوب شود، وارد آتش جهنم میشود یعنی بهشتی نیست.»
اگر در جنگ ۱۲ روزه اخیر، عمل مستکبران، ظالمان و خائنان داخلی و منافقان نبود، دشمنان به خود جرئت حمله نمیدادند و دست خود را به خون ملت ایران آغشته نمیکردند، برخی از منافقان جز بدنه حاکمیت و نفوذیهای استکبار هستند یعنی جز عناصر و کارگزاران غربیها مثل صهیونیسم و آمریکا هستند.
ایران حریم حرم امام علی بن موسیالرضا(ع) است و آموزههای رضوی در منطق فقهای شیعه در تاریخ و امروز در منطق رهبر جبهه مقاومت در کل جهان اسلام و خطدهنده مقاومت در جهان یعنی مقام معظم رهبری مشاهده میشود و در خط مقابل، کسانی که جاسوس و عنصر استعماری بودند، خود را نمایان کردند.
ما باید آموزههای رضوی را بهویژه در مردم نهادینه کنیم تا کمک به استکبارگران و استعمارگران را دست کم نگیرند و تمام آحاد ملت در نقطه درست تاریخ بایستند و براساس آموزه منطق رضوی و آموزههای امام علی بن موسیالرضا(ع) به لحاظ بینش و رفتار استکبارستیز باشند و اقدام تجاوزپیشه استکبار را در قبال ایران و ملتهای مظلوم محکوم کنند.