مطالعه کتاب خرید کتاب دانلود کتاب
عنوان کتاب : ملاحظاتی درباره منطق سنجش حدیث
زمان پدیدآورنده: معاصر
ناشر : فیض فرزان
تاریخ انتشار : 1400
تعداد جلد : 1
تعداد صفحه : 139
قطع : پالتویی
زبان : فارسی
شابک : 9786226947688
جستجو در Lib.ir

ملاحظاتی درباره منطق سنجش حدیث

بررسی شیوه‌های مختلف اعتبارسنجی حدیث در طول تاریخ اسلامی، با تمرکز بر احادیث اخلاقی و سلوکی و بررسی روش‌های علمای گذشته در این زمینه

کتاب «منطق سنجش حدیث» به بررسی شیوه مواجهه با احادیث، به ویژه احادیث اخلاقیِ فاقد اسناد صحیح، می‌پردازد. این کتاب با تکیه بر مضمون احادیث اخلاقی، تاریخ احادیث شیعه و سیره علمای سلف، روشی برای اعتبارسنجی این احادیث ارائه می‌دهد.

کتاب با دو مقدمه،‌ مقدمه استاد محمدتقی فیاض و مؤلف کتاب، آغاز می‌شود، دو فصل و یک نتیجه‌گیری در ۱۳۶ صفحه، محتوای کتاب را شکل می دهند.

محتوای کتاب:

اعتبارسنجی حدیث: بررسی روش‌های سنتی و مدرن اعتبارسنجی حدیث و چالش‌های مربوط به آن.
مضمون احادیث اخلاقی: تأکید بر اهمیت مضمون و محتوای احادیث اخلاقی و سلوکی، به ویژه آن‌هایی که فاقد اسناد صحیح هستند.
تاریخ احادیث شیعه: استناد به تاریخ و سیره علمای سلف در برخورد با احادیث.
تحریف مفاهیم اسلامی: بررسی چگونگی تحریف مفاهیم و مضامین اصیل اسلامی و تأثیر آن بر فهم و کاربرد منابع حدیثی.
تقسیم‌بندی موضوعات احادیث: ارائه تقسیم‌بندی از موضوعات مختلف احادیث و بررسی تاریخچه و موانعی که یک حدیث از سر گذرانده است.
این کتاب با دو مقدمه از استاد محمدتقی فیاض و مؤلف کتاب آغاز می‌شود و در ۱۴۴ صفحه به این موضوعات می‌پردازد.

برشی از کتاب:

در مقدمه استاد فیاض‌بخش، پس از مرور مقدماتی آمده است: «همه این مطالب لازم می‌آورد تا در خصوص منطق سنجش حدیث یک‌بازنگری انجام گیرد و مضمون حدیث نقش اساسی در آن سنجش ایفا کند؛ به عبارتی، اعتبار حدیث در سند آن خلاصه نشود و آنچه ماهیت اصلی حدیث بر آن متکّی است -یعنی مضمون آن- مورد اهتمام بیشتر قرار گیرد.

تحقیق پیش رو قدمی -هرچند کوچک- در راستای این بازنگری است؛ و به دنبال پیشنهاد راهی است که در عین حفظ ضوابط علمی و عقلانی در مطالعه حدیث، از این گنجینه پُر رمز و راز ولایی نهایت استفاده را به عمل آوریم و از مطاوی آن بی‌بهره نمانیم».

در قسمتی از مقدمه مؤلف می‌خوانیم: «آنچه در مواجهه با حدیث آموزنده است، نه صورت و لفظ آن، بلکه معنا و مضمون آن است. خواندن هر حدیث یک‌درگیری معنایی سترگ و یک مجاهدت درونی است که معنای بودن آدمی را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد؛ چرا که اساساً صدور قول امام (ع) برای تحقق این درگیری است؛ بنابراین هر مطالعه‌ای بر روی احادیث ائمه هدی علیهم‌السلام که معلمان ربانی بشریت‌اند- مادامی که نسبتش را با این درگیری معنایی و مضمونی روشن نکرده باشد، باید بی‌ربط و بی‌جهت قلمداد شود.

آنچه حدیث را حدیث کرده و می‌کند، آنچه تراث معصومین را به تراث بی‌بدیل معصومین بدل می‌کند و آنچه ما را محتاج رجوع به این تراث ذی‌قیمت می‌کند، همانا مضامین بلند و مفاهیم عالی آن است. حضور این مضامین است که این کلمات را به مرقات ایمان بدل ساخته است و از برای آن، دوستانی فراهم ساخته و دشمنانی تراشیده است».

در بریده‌ای از نتیجه‌گیری نویسنده آمده است: «روش مواجهه ما با احادیث فقهی به جهت اشتمال این احادیث بر احکام ظاهری، نمی‌تواند عین روش ما در مواجهه با احادیث باطنی و توحیدی باشد؛ چراکه مورد دومی از مسیر دشوارتر و با محدودیت‌های بیشتری به دست ما رسیده است؛ ازاین‌رو، باید بر آن میراث خدشه‌ها و ضعف‌های شدیدتری نسبت به میراث فقهی وارد شده باشد.

پرسش این بود که با وجود این محدودیت‌ها -که جزو واقعیات حتمی میراث حدیثی شیعه است- آیا شیوه برخورد رجالیون در اعتبارسنجی احادیث می‌تواند شیوه‌ای بسنده و کافی باشد؟ به‌ نظر می‌رسد با عطف توجه به آن محدودیت‌ها، شیوه رجالی شیوه‌ای بسنده و کافی نیست و لازم است در مواجهه با احادیث به شیوه‌ای محکم‌تر اتّکا کنیم. به‌نظر می‌رسد این شیوه محکم‌تر هرچه باشد می‌باید در پرتو توجّه به “مضمون” حدیث صورت بندد».