نویسنده کتاب «داستان فاطمه(س)» معتقد است؛ شناخت دقیق حضرت فاطمه(س) و سیره ایشان کلید رفع بحرانها و مسیر آرامش خانواده و خودسازی بشریت است.
ایکنا در راستای بررسی و واکاوی ابعاد شخصیتی حضرت زهرا(س) و چگونگی الهام از سیره ایشان برای رفع بحرانهای مختلف اجتماعی به گفتوگو با علیرضا نظریخرم، نویسنده کتاب «داستان فاطمه(س)» پرداخته که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
چگونه در کتاب خود بین روایت تاریخی و جذابیت داستانی برای مخاطب جوان تعادل برقرار کردید؟
در فرآیند تألیف و پژوهشهای خود به واسطه دسترسی گسترده به کتابخانه آیتالله العظمی مرعشی نجفی، مجموعهای جامع و دقیق از روایات تاریخی با عنوان «کتاب موسوعة الامامة في نصوص اهل السنة» گردآوری شد. این مجموعه دربردارنده مناقب، سخنان و روایتهای مربوط به اهل بیت(ع) از منابع اهل سنت است که در طول پژوهش تمامی مطالب به تفکیک هر یک از ائمه(ع) و موضوعات مختلفی همچون سیره خانوادگی، سیره شخصی، سیره سیاسی و موضوعات مرتبط دیگر دستهبندی شده و در نهایت به صورت پنج جلد جامع منتشر شد. یکی از نکات برجسته این پژوهش دسترسی به گزارشها و روایتهایی بود که تا حد زیادی کمتر شنیده شده و در برخی موارد حتی ناشناخته باقی مانده بودند. این گزارشها علاوه بر اهمیت تاریخی و پژوهشی، ظرفیت بالایی برای ایجاد جذابیت داستانی برای مخاطب جوان داشتند. در واقع، گزارشهای کمتر شنیده شده و ناآشنا میتوانند به عنوان هسته داستانی عمل کنند و زمینهای مناسب برای روایت جذاب و اثرگذار فراهم آورند.
در کنار این پژوهشهای اصلی برای تضمین صحت و دقت روایتها، منابع شیعه نیز مورد بررسی قرار گرفت و روایتهای مشابه میان منابع مختلف تطبیق داده شد. اما آنچه بیش از گردآوری و جمعآوری روایتها اهمیت داشت، نحوه نگارش و ارائه این مطالب بود. سؤال اساسی این بود که چگونه میتوان یک متن تاریخی یا حدیثی را با همان دقت علمی اما به شکل خواندنی، جذاب و تأثیرگذار برای مخاطب ارائه کرد. اهمیت این مرحله کمتر از مرحله تحقیق و جمعآوری منابع نبود، زیرا یک روایت تاریخی اگر به شکل خشک و یکنواخت بیان شود، حتی ارزشمندترین اطلاعات نیز نمیتواند توجه مخاطب را جلب کرده یا او را به خواندن متن ترغیب کند. برای روشنتر کردن این مسئله میتوان آن را با هنر نقاشی مقایسه کرد. همانگونه که در آثار استاد فرشچیان حتی اگر موضوع نقاشی مشابه آثار دیگر هنرمندان باشد، ترکیببندی رنگها، تنوع سایهها و دقت در انتخاب رنگها باعث میشود اثر او منحصر به فرد و جذاب جلوه کند، در نگارش روایتهای تاریخی نیز استفاده از واژگان متنوع پردازش دقیق روایتها و تصویرگری حالات و رفتار شخصیتها نقش مشابهی دارد.
به عبارت دیگر حتی روایتهایی که برای مخاطب آشنا هستند، اگر با پردازش ادبی و سبک بیان نو ارائه شوند، جذابیت تازهای پیدا کرده و توانایی ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب را دارند. تجربه نشان داده است که برای خلق اثر موفق لازم نیست نویسنده به داستانسازی خیالی متوسل شود. منابع دینی و تاریخی به اندازه کافی داستان جذاب و آموزنده دارند که تنها با پژوهش دقیق و مهارت در پردازش روایتها میتوان آنها را تصویرسازی کرده و به شکل داستانی اثرگذار ارائه کرد. در واقع هدف ما صورتسازی نیست، بلکه تصویرسازی و بازنمایی دقیق روایتها با استفاده از ذوق و هنر نویسنده است، به گونهای که مخاطب بتواند شخصیتها، حوادث و فضاسازیها را به طور زنده و ملموس در ذهن خود تصور کند. در کتابهای اخیر خود از جمله داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) و کتاب داستان موعود درباره زندگی حضرت مهدی(عج) این رویکرد به صورت برجسته به کار گرفته شد. در این آثار محتوای پژوهشی و معتبر با تنوع واژگان، پردازش دقیق و تصویرگری روایتها همراه شده است تا متن نه تنها دقیق و مستند باشد، بلکه خواندنی، جذاب و مؤثر برای مخاطب نیز باشد.
برای مثال واژههایی مانند «فریاد» یا بیان واکنشهای شخصیتها در روایتها میتوانند با واژگان مترادف و متنوع جایگزین شوند تا تکرار و یکنواختی ایجاد نشود و حالات و رفتار شخصیتها طبیعی و زنده به نظر برسند. این روش باعث میشود متن کتاب از نظر زبانی و روایتپردازی رنگارنگ، پویا و جذاب شود. همچنین، تجربه نشان داده است که انتخاب زبان نزدیک به مخاطب حتی اگر به صورت محاورهای باشد، برای جذب مخاطب عام مؤثر است، بدون اینکه دقت تاریخی یا سندیت روایتها کاهش یابد. بخشی از جامعه به دلایل مختلف توان و صبر کافی برای مطالعه متون فاخر و کلاسیک را ندارد و استفاده از زبانی قابل فهم و نزدیک به زندگی روزمره امکان دسترسی آسانتر و ارتباط مستقیمتر مخاطب با روایتها را فراهم میکند.
در نهایت میتوان گفت دو جنبه اصلی در خلق یک اثر موفق و جذاب وجود دارد؛ نخست، محتوای ارزشمند و کمتر شنیده شده که ظرفیت داستانی و جذابیت برای مخاطب ایجاد میکند و دوم، مهارت در پردازش این محتوا با تنوع واژگان، تصویرسازی روایتها و ایجاد سبک بیان خواندنی که مخاطب را با خود همراه کند. این ترکیب امکان ارائه متنی مستند، خواندنی و تأثیرگذار را فراهم میکند و مخاطب را بدون نیاز به داستانسازی خیالی با تاریخ و معارف اهل بیت(ع) آشنا کرده و تجربهای آموزنده و جذاب برای او ایجاد میکند.
چه ویژگیهایی از شخصیت حضرت زهرا(س) بیشترین تأثیر را بر نسل جوان دارد؟
حضرت زهرا(س) اگر بهصورت دقیق، صحیح و براساس اصول اندیشهای و روشمند تصویرگری و شخصیتپردازی شوند، بدون تردید برای نسل جوان تأثیرگذاری عمیق خواهند داشت. همانگونه که پیشتر بیان شد، اگر مفهوم «تصویرگری» و «تصویرسازی» بهدرستی فهم شده و در مقام عمل نیز بهطور صحیح اجرا شود، نیازی به توضیح اضافه یا پیچیدهسازی نیست، زیرا در صورت تصویرسازی مطلوب، شخصیت آن حضرت بهطور کامل قابل فهم و الگوگیری خواهد بود. بر اساس گزارشهای معتبر تاریخی حضرت زهرا(س) تمایلی به دیده شدن، مورد توجه مستقیم قرار گرفتن و حضور در معرض نگاههای عمومی نداشتند. بهویژه با توجه به اینکه بانوان بهطور معمول علاقهمند نیستند در معرض نگاههای خاص و مستقیم قرار گیرند و ترجیح میدهند در آرامش و با حفظ کرامت حضور داشته باشند. از سوی دیگر، ایشان دختر پیامبر اکرم(ص) بودند و در منظر جامعه قرار میگرفتند و مردم ایشان را شناسایی کرده و با اشاره یا کلام معرفی میکردند و میگفتند: «این فاطمه است». این امر برای حضرت زهرا(س) خوشایند نبود.
ازاینرو، هنگام خروج از منزل بهمنظور آنکه حضور ایشان در اجتماع مورد توجه قرار نگیرد، برخی از دوستان و همسالان خود را همراه میکردند تا در میان آنان از منزل خارج شوند تا دیده نشوند. این موضوع یک گزاره تاریخی معتبر است، اما افزون بر آن یک آموزه تربیتی رسمی، اخلاقی و رفتاری نیز محسوب میشود. این نکته بیانگر آن است که دختر مسلمان اگر بخواهد خود را پیرو حضرت صدیقه طاهره(س) بداند، لازم است در رفتار اجتماعی از جلوهنمایی، خودنمایی، نمایش ظاهری و تلاش برای جلب توجه پرهیز کند؛ زیرا حضرت زهرا(س) با اینکه از نظر جایگاه و شخصیت دختر بینظیر آفرینش خدا و شاهبانوی هستی بودند، با وجود چنین مقام و منزلتی نسبت به دیده شدن و حضور توجهبرانگیز در جامعه حداکثر احتیاط و مراقبت را به کار میبردند. البته منظور از این موضوع آن نیست که هر دختر برای خروج از خانه لزوما باید دوستان خود را همراه کند، بلکه مقصود برداشت یک اصل و قاعده اخلاقی و تربیتی از این رفتار تاریخی است.
موضوع دیگری که از سیره حضرت زهرا(س) قابل برداشت است، مسئله همسرداری و تکریم والدین پس از ازدواج است. در منابع تاریخی آمده است که پیامبر اکرم(ص) پس از رحلت حضرت خدیجه(س) از نظر امور منزل و امکانات تغذیهای در شرایط کامل و مطلوب قرار نداشتند و حضرت زهرا(س)، با نقش ویژهای که داشتند و لقب «امابیها» که به ایشان اطلاق شده است، برای پیامبر(ص) غذا تهیه میکردند، به ایشان رسیدگی داشتند، احوال ایشان را جویا میشدند و اهتمام عملی و معنوی ویژهای در این رابطه داشتند. در منابع قدیمی آمده است که حضرت بهصورت مستمر و بدون محدودیت زمانی به پدر بزرگوار خود توجه میکردند، نان تازه میپختند و به ایشان میدادند. این موضوع نشان میدهد که پس از ازدواج نباید والدین فراموش شوند و دختران بهطور خاص نباید از همراهی والدین، بهویژه در دوران کهنسالی غفلت کنند.
از دیگر ویژگیهای برجسته حضرت زهرا(س) روحیه اجتماعی و مردمدار بودن است. در برخی گزارشها آمده است که اگر آسیب روحی یا مصیبتی برای همسایهها رخ میداد، ایشان چادر بر سر میکردند و در مراسم حضور مییافتند و به بازماندگان آرامش میبخشیدند. همچنین، در برخی نقلها بیان شده است که روزی پیامبر اکرم(ص) با حضرت زهرا(س) مواجه شدند و احوال ایشان را پرسیدند و از مقصد رفتوآمد ایشان سؤال کردند، حضرت فرمودند که یکی از اهالی مدینه و همسایگان ایشان از دنیا رفته است و به همین دلیل برای آرامسازی و دلجویی از فرزندان آن فرد حضور یافتهاند. این رفتار نشاندهنده تعادل میان عفاف و حضور اجتماعی مسئولانه است. همچنین، نقل شده است که اگر حضرت زهرا(س) برای مراسمی مانند عروسی دعوت میشدند و با همسرشان هماهنگ بود و مانعی وجود نداشت، دعوت را اجابت کرده و حضور پیدا میکردند. این امر نشان میدهد که ایشان اهل انزوا و قطع ارتباط با جامعه نبودند؛ بلکه رفتار اجتماعی ایشان بر محور عقل، اخلاق، عفاف و مصلحت شکل میگرفت.
لازم به ذکر است که در این بیان مقصود پرداختن به مقامات معنوی، ملکوتی و فوق ادراکی حضرت زهرا(س) نیست، چراکه آن مقامات در حوزه ادراک بشری قابل تعریف و تحلیل کامل نیست. اما زندگی عرفی، خانوادگی، اجتماعی و اخلاقی آن حضرت الگوی عملی و قابل اجرا برای تمامی جوانان، خانوادهها، زنان، مردان، دختران و پسران است و میتواند در سبک زندگی، اخلاق فردی، ارتباطات خانوادگی و تعامل اجتماعی امروز مورد بهرهبرداری قرار گیرد. در پایان لازم به ذکر است که مطالعه و انس با سیره حضرت زهرا(س) حتی در سطح مطالعه کتاب، میتواند آثار تربیتی و اخلاقی مستقیم و قابل مشاهده در رفتار انسان ایجاد کند و نیازی به انتظار برای رخدادهای غیرعادی نیست؛ زیرا انس با سیره اهل بیت(ع) به خودی خود منشأ تحول درونی است.
امروزه بسیاری از جوانان جامعه با ناهنجاریها و بحرانهای اجتماعی مواجه هستند. به نظر شما سیره فاطمی چگونه میتواند راهکار عملی برای این موارد ارائه دهد؟
اگر انسان بتواند حتی مقداری با حضرت فاطمه زهرا(س) آشنا شود و قدمی در مسیر شناخت ایشان بردارد یعنی با ایشان آشنا شده و این شخصیت بینظیر را اندکی بهتر بشناسد، اتفاقی بسیار مهم و اثرگذار در وجود انسان رخ خواهد داد. مشکل اساسی ما این است که شناخت و آگاهی ما از این بانوی بزرگوار شناختی بسیار کم، سطحی و ظاهری است. منظور من این است که اطلاعات ما درباره سبک زندگی، نگاه تربیتی، اخلاق فردی و اجتماعی، شیوه بندگی، شخصیتشناسی و سیره عملی ایشان بسیار کمتر از حدی است که باید باشد. اگر بتوانیم اندکی بیشتر شناخت کسب کنیم، تحول نه تنها ممکن، بلکه امری طبیعی و خودجوش خواهد بود و به تدریج ذائقه وجودی ما شبیه ذائقه اهل بیت(ع) میشود. در حقیقت میخواهم عرض کنم که همین شناخت اولیه و مقدماتی اگر درست اتفاق افتد، در وجود ما رغبت ایجاد میکند؛ بهگونهای که انسان خود به خود مایل میشود که رفتار، اخلاق، نگرش، سبک زندگی، گفتار و حتی انتخابهای خود را شبیه اهل بیت(ع) کند و این امر بدون اجبار، تکلیفسازی یا دستور بیرونی شکل خواهد گرفت.
حتی لازم نیست برای مرحله بعدی کاری بزرگ، دشوار یا فوقالعاده سنگین انجام دهیم یعنی همین شناخت صحیح و تدریجی باعث ایجاد میل قلبی و باطنی به الگوگیری و شباهتپذیری میشود. برای روشنتر شدن موضوع مثالی عرض میکنم. امروزه در جامعه بسیار مشاهده میکنیم که یک فرد به صرف علاقه شدید به یک فوتبالیست، بازیگر، هنرمند یا چهره مشهور دیگر به تدریج مدل و آرایش موها، نحوه ایستادن، نوع راه رفتن، سبک لباس پوشیدن، حتی شکل صحبت کردن و لحن ظاهری حرکات خود را شبیه او میکند. در دورهای حتی شاهد بودیم که بسیاری از جوانان ادابازیها و حرکات سطحی یک هنرمند یا ورزشکار را تقلید میکردند، صرفاً به دلیل علاقه، نه الزام عقلی. این واقعیت نشان میدهد که انسان هر جا شناخت همراه با علاقه پیدا کند، میل تقلید در او شکل میگیرد. اکنون اگر همین قاعده روانشناختی و رفتاری را درباره اهل بیت(ع) مشاهده کنیم، نتیجه بسیار عمیقتر، سودمندتر و تحولآفرینتر خواهد بود. هر چه شناخت ما از حضرت زهرا(س) جاذبه معنوی، سبک زندگی، جایگاه فکری و روحانی و نقش تاریخی ایشان بیشتر و دقیقتر شود، اطلاعات و شناخت ما تبدیل به علاقه میشود و این علاقه به صورت خودکار به تغییر سبک زندگی منتهی خواهد شد. این موضوع را تجربه کردهایم و معتقدیم هر اندازه انسان شناختش از اهل بیت(ع) و قرآن بیشتر شود، به همان اندازه همرنگ، همسلیقه و هممسلک آنان خواهد شد.
البته در این مسیر یک مسئله جدی وجود دارد و آن این است که بسیاری از کتابها و منابع موجود که درباره اهل بیت(ع) و به ویژه حضرت فاطمه زهرا(س) نوشته شدهاند، به دلایلی متعدد برای مخاطب امروز جذابیت، کشش، زبان مناسب و ارتباطگیری روان ندارد. بنده در ابتدا نویسنده نبودم و خود را پژوهشگر میدانم، اما به مرور متوجه شدم که بخشی از این نوشتهها آنچنان که باید نمیتوانند با ذهن مخاطب ارتباط برقرار کنند و به همین دلیل دغدغه جدی برایم شکل گرفت تا در حوزه نگارش، تولید محتوا و ارائه روایتهای قابل فهم و اثرگذار وارد شوم. هدف این بود که کتابهایی تولید شود که خواننده نه صرفاً به قصد تکلیف، بلکه براساس رغبت، میل و اشتیاق آن را بخواند. اگر چنین کتابها و روایتهای جذابی تولید شود، قدم اول برداشته میشود، یعنی دعوت و جذب مخاطب به مطالعه.
قدم دوم زمانی تحقق مییابد که مخاطب آن کتاب را واقعا بخواند. پس از آن اتفاق سوم دیگر نیازمند تصمیمگیری فرد نیست و به صورت درونی و خودبهخودی رخ میدهد، یعنی ایجاد گرایش قلبی، علاقه، محبت و میل به شبیهسازی شخصیتی با اهل بیت(ع). در حقیقت انسان زمانی که محبت واقعی پیدا کند، بدون دستور، بدون اجبار و بدون برنامهریزی ظاهری شبیه آنان میشود. این همان اصل و راز تربیت است؛ یعنی تربیت از راه محبت، نه اجبار. بنابراین از منظر بنده سادهترین، مؤثرترین، کمهزینهترین و عمیقترین راه برای خودسازی، اخلاقورزی و رسیدن انسان به رشد و تعالی روحی و شخصیتی، شناخت اهل بیت(ع) است. اگر این شناخت حقیقی حاصل شود، انسان جذب میشود و دیگر لازم نیست برای تغییر خود به زحمت تحمیلی، برنامههای سنگین یا دستورهای خارجی متوسل شود؛ چراکه مسیر خودبهخود آغاز میشود.
حضرت زهرا(س) چگونه با مشکلات اجتماعی ایجاد شده در زندگی به ویژه در اواخر عمر شریف خود برخورد کردند؟
عقل سلیم انسان پیش از هر چیز درک میکند که بشر در مسیر زندگی خود به یک رهبر، پیشوا یا تکیهگاه مطمئن نیاز دارد. انسانها برای عبور از بحرانها، مواجهه با مشکلات اجتماعی و جهتیابی درست در زندگی به کسی نیاز دارند که بتوانند پشت سر او حرکت کنند، به تصمیمات او اعتماد کنند و از هدایتش بهرهمند شوند. این نیاز به ویژه در دنیای امروز که پر از چالشها، دشمنان و مشغلههای زندگی است، بیش از پیش ضرورت پیدا میکند. بسیاری از افراد به دلیل مشغلههای روزمره فرصت کافی برای پیگیری تمامی مسائل ندارند و طبیعی است که در چنین شرایطی یک پیشوای الهی و مطمئن مسیر را روشن و هدایتگر باشد. حضرت زهرا(س) نمونه بارز چنین پیشوایی و دلسوزی برای امت اسلامی بودند. ایشان با تمام توان و دلسوزی پشتوانهای مطمئن برای حضرت علی(ع) و امت فراهم کردند و با عشق و فداکاری مسئله جانشینی پیامبر(ص) و تثبیت جایگاه حضرت علی(ع) را پیگیری کردند. این تلاشها نه تنها برای خود ایشان بلکه برای خیر و صلاح امت انجام شد.
حضرت زهرا(س) با تمام توان حتی با فدا کردن جان و داراییهای خود برای ایجاد امنیت روحی و هدایت امت گام برداشتند. دل ایشان برای مردم میسوخت و میخواستند امت اسلامی بتواند به یک پیشوای قابل اعتماد دسترسی داشته باشد. نمونهای بارز از این تلاشها مسئله فدک است. در نگاه نخست ممکن است این ماجرا صرفاً مربوط به مالکیت زمین یا داراییها به نظر برسد، اما باطن این ماجرا حمایت از حق خلافت و تثبیت جایگاه حضرت علی(ع) بود. حضرت زهرا(س) با مقاومت در برابر ناحق و پایبندی به عدالت نشان دادند که حفظ حق و پیگیری عدالت، همواره مستلزم صبر، استقامت و تلاش خستگیناپذیر است. حتی در آن شرایط سخت و پس از تحمل تلخیها و دشواریها حضرت زهرا(س) از تلاش دست نکشیدند و با قدرت و ایمان خود مسیر هدایت امت را تضمین کردند. این درس بزرگ الگویی بینظیر برای ما امروز است؛ چراکه ما نیز باید بتوانیم یک پیشوای الهی و عادل را شناسایی کرده، از او حمایت کنیم و در مسیرش حرکت کنیم.
در شرایط کنونی این نقش پیشوا بر عهده مراجع معظم تقلید و به ویژه رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای است. اگر بخواهیم از رفتار حضرت زهرا(س) الهام بگیریم، باید حمایت، پیروی و دلسوزی خود را نسبت به پیشوای الهی حفظ کنیم. این یعنی کنار گذاشتن تمایلات شخصی و اعتماد کامل به رهبری عادل، پاکسرشت و خداپرست. همانطور که حضرت زهرا(س) با وفاداری و حمایت از حضرت علی(ع) مسیر هدایت امت را تضمین کردند، ما نیز با پیروی درست از رهبری الهی میتوانیم در مسیر هدایت حرکت کنیم و از آسیبها و سردرگمیهای اجتماعی مصون بمانیم.
درس مهم دیگر از سیره حضرت زهرا(س) این است که پیروی و وفاداری به پیشوای الهی پیچیده نیست. کافی است انسان با شناخت، ایمان و دلسوزی کامل پشت سر رهبر خود حرکت کرده و دستورات و هدایت او را بهصورت دقیق رعایت کند. همانگونه که حضرت زهرا(س) با تمام توان و فداکاری خود تلاش کردند که حق، عدالت و رهبری الهی تثبیت شود، ما نیز با حمایت، پیروی و اعتماد به پیشوای الهی میتوانیم همان مسیر را ادامه دهیم. در واقع، مسیر الهامگیری از حضرت زهرا(س) برای امروز ما روشن است و هرگونه تلاش برای تثبیت حق و پشتیبانی از رهبر عادل و حرکت در مسیر هدایت، همان الگویی است که آن حضرت ارائه کردند. اگر ما نیز با ایمان و دلسوزی کامل پشت سر پیشوای خود حرکت کنیم، بدون تردید همان اثر مثبت و تحولآفرینی که حضرت زهرا(س) در جامعه خود ایجاد کردند، در زندگی فردی و اجتماعی ما نیز شکل خواهد گرفت.
پیام کتاب «داستان فاطمه(س)» برای جوان امروزی چیست؟
پیام اصلی این کتاب، شناخت اهل بیت(ع) است. هدف من این بود که با زبان ساده و قابل فهم برای نسل امروز نشان دهم که حضرت فاطمه زهرا(س) قابلیت آن را دارند که شناخت دقیق و مناسبی از ایشان پیدا کنیم. این شناخت پیش از هر چیز روح انسان را آرامش میبخشد و به او سکونی درونی میدهد. در واقع، اولین دستاورد شناخت حضرت زهرا(س) برای انسان، آرامش ابدی و حقیقی روحی است. امروزه بزرگترین نیاز و کمبود بشر همین آرامش درونی است. بسیاری از داروهای مصرفی بشر از جمله آرامبخشها و ... در حقیقت برای مقابله با استرس و اضطراب روزمره استفاده میشوند؛ در حالی که شناخت اهل بیت(ع) به عنوان آرامبخش برتر روح و جان انسان عمل میکند.
توصیه بنده به جوانان، برادران و خواهران و همه دوستانی که صدای من را میشنوند، این است که سعی کنند ارتباط خود با اهل بیت(ع) را تقویت کنند و شناخت بیشتری از ایشان پیدا کنند. این شناخت شامل اطلاعات ظاهری مانند زندگی، اعمال، گفتار، مواجههها و اتفاقاتی است که بر زندگی آن بزرگواران گذشته است. همین شناخت باعث میشود که روح انسان به آرامش واقعی دست یابد. به همین ترتیب، سفارشهای فراوان به قرائت قرآن نیز تنها به دلیل ثواب نیست، بلکه هدف اصلی آن ایجاد آرامش درونی و سکون روحی انسان است. شناخت اهل بیت(ع) و انس با قرآن هر دو مسیر دستیابی به آرامش روحی و معنوی انسان را هموار میکنند و موجب رشد و تعالی فردی میشوند.