139
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

خصوصا عبدللّه و محمد و عبدالرحمن پسران بديل مذكور و جان سپارى ايشان در حرب صفين در ركاب حضرت اميرالمؤمنين(ع) مسطور گشته و جد او خواجه امام سعيد ابوسعيد كه مصنف كتاب موسوم بروضة الزهراء است از اعلام زمان خود بوده و عمومى او شيخ فضال ابومحمد عبدالرحمن بن احمد بن الحسين النيشابورى از مشاهير روزگار است و بالجمله مآثر فضل و مساعى جميله او در تفسير كتاب كريم و ابطال تأويلات سقيم مخالفان اثيم و تعنفات نامستقيم مبتدعان رجيم بر همگى مخفى نيست.
از تفسير فارسى او ظاهر مى شود كه معاصر صاحب كشاف بوده و بعضى از اشعار كشاف باو رسيده اما كشاف بنظر او نرسيده و اين تفسير فارسى او در وثاقت تحرير و عذوبت تقرير و دقت نظر بى نظير است. فخر الدين رازى اساس تفسير كبير خود را از آنجا اقتباس نموده و جهت دفع انتحال بعضى از تشكيكات خود را بر آن افزوده در مطاوى اين مجالس پرنور شطرى از روايات و لطايف نكات و اشارات او مسطور است و او را تفسيرى عربى است كه در خطبه تفسير فارسى به آن اشاره نموده اما تا اين غاية بنظر مطالعه فقير نرسيده.
و شيخ عبدالجليل رازى در بعضى از مصنفات خود ذكر شيخ ابوالفتوح نموده و گفته كه خواجه امام ابوالفتوح رازى مصنف بيست مجلد است از تفسير قرآن و در موضع ديگر گفته كه خواجه امام ابوالفتوح بيست مجلد از تفسير قرآن تصنيف اوست كه ائمه و علماى همه طوايف طالب و راغب اند آن را و ظاهرا اكثر آن مجلدات از تفسير عربى او خواهد بود.
محدث ارموى در مورد وفات ابوالفتوح رازى چنين نوشته است: نظر به آنكه تاريخ وفات ابوالفتوح رازى روشن نيست و ناقدان بصير و خِرّيتان خبير مانند صاحب رياض العلماء و صاحب روضات الجنات و محدث نورى و علامه قزوينى (ميرزا محمدخان) و غير ايشان بعد از تفحّص در مظانّ اين امر يا ساكت مانده يا تصريح در نيافتن تاريخ وفات وى كرده اند پس بديهى است در چنين امرى كه يكى از مصاديق اين بيت سعدى :

بزرگان در اين ره فرس رانده اندبه «لا أحصى» از تك فرو مانده اند


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
138

بگذراند مى فهمد كه مجمع البيان ملخّص مانندى است كه قاضى نوراللّه در مجالس هم به مدح و ثناى او پرداخته است .
نظر نهايى محدث ارموى درباره محتواى اين اثر اينگونه است:
اين تفسير كتابى است كه خواننده خود را ملول نمى سازد و نگاه كننده اش را دلتنگ نمى گرداند كتاب جامعى است كه فقيه و مفسر و اديب و مورّخ و ناطق و واعظ و طالب فضائل و مناقب و جوياى مطاعن و مثالب از آن بهره مند مى شوند.
سپس به علو مقام ابوالفتوح در زمان خود پرداخته و درباره او مى نويسد :
در روزگار جوانى در سراى معروف به سراى علاّن مجلس وعظ و تذكير داشتم و عامّه مردم آن محلّ نيز به من اقبال و توجه داشتند از اين روى جماعتى از همكاران من بر من رشك بردند و پيش والى رفته از من بدگوئى و سعايت نمودند پس والى فرمان داد كه مرا نگذارند ديگر به منبر بروم و تشكيل مجلس دهم از قضا مرا همسايه بود كه از درباريان والى بود چون بر اين امر واقف شد با آنكه روز عيد بود و مى خواست كه طبق عادت معهود كه اين قبيل اشخاص دارند مشغول شرب گردد برخاسته پيش والى رفته او را نسبت به حقيقت اين امر واقف گردانيد پس والى از آن دستور خود منصرف شد و آن شخص همسايه به منزل من آمده و مرا بر طريق معهود به خان علاّن برد و من به منبر رفته مشغول موعظه شدم و آن مرد در پاى منبر تا آخر بود آن گاه من مردم را مخاطب ساخته گفتم معامله اين مرد و كمك او به من در اين موضوعات معنى آن حديث است كه پيغمبر فرموده : گاهى خدا اين دين را به مرد فاجر تقويت مى كند.
در ادامه و براى تأييد، از قاضى شوشترى در مجالس المؤمنين در مورد شيخ ابوالفتوح آورده است:
«قدوة المفسرين الشيخ ابوالفتوح الحسين بن على بن محمد بن احمد الخزاعى الرازى از علماى تفسير و كلام و عظماى ادباى انام است از خاندان فضل و بزرگى و اولاد و امجاد بديل بن ورقاء خزاعى است كه از كبار صحابه و اكابر خزاعه بود و سابقا در مجلس طوائف مؤمنين و مجلس صحابه مخلصين شرح اخلاص بنى خزاعه

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 67914
صفحه از 293
پرینت  ارسال به