141
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

آنكه مرحوم ملا فتح اللّه در منهج الصادقين مطالب جلاء الاذهان را مورد استفاده تامّ و تمام خود از آغاز تا انجام قرار داده است بلكه از ملاحظه برخى از موارد برمى آيد كه غير آن مطالب كه آنها را به صاحبان آنها نسبت داده از قبيل آنچه از تبيان و مجمع البيان و كنز العرفان و تفسير فخر رازى و نظائر آنها نقل كرده باقى مطالب تقريبا مأخوذ از اين تفسير است ليكن به اين روش كه معنى را گرفته و عبارت را تغيير داده است و آن را موشّح به قسمتى از احتجاج بر مباحث مربوطه به امامت ائمه اثنى عشر سلام اللّه عليهم و نقل اخبارى نسبت به اين موضوع در مواردى كه مقتضى دانسته است نموده پس در واقع مى توان گفته كه جلاء الاذهان نسبت به مطالب مهمّه مربوطه به تفسير آيات و شأن نزول آنها و نقل قصص و حكايات و سِيَر و مغازى و غير ذلك به مثابه اسّ اساس براى منهج الصادقين بوده است.
با وجود اين مرحوم مولى فتح اللّه هيچ گونه تصريحى و اشاره به اين امر نكرده است بلكه تاكنون نديده ام كه در جائى از آن تفسير نام ابوالمحاسن يا نام تفسير او را برده باشد ليكن چون من همه آن تفسير را به اين منظور نگشته ام تا بتوانم در اين باب به ضرس قاطع حكم كنم بلى تا جائى كه ضرورت اقتضا مى كرده يا به حسب اتّفاق و تصادف مراجعه كرده ام از غالب آن موارد مراجعه صريحا معلوم مى شود كه مورد استفاده وى جلاء الاذهان بوده است و با وجود اين ادنى اشاره نيز نكرده است حتّى از يك عبارت وى برمى آيد كه وى جلاء الاذهان را با روض الجنان كه تفسير ابوالفتوح باشد يكى مى دانسته است. به اين معنى كه عبارتى از جلاء الاذهان نقل كرده و آن را به تفسير ابوالفتوح نسبت داده است و عبارت مذكور اين است كه در تفسير آيه «يا أيّها الّذين آمنوا أطيعو اللّه و أطيعو الرسول و اولى الامر منكم (نساء : 59)» گفته : «و شيخ ابوالفتوح مكى رازى در تفسير خود ذكر كرده كه وجه استدلال اين آيه بر امامت ائمه اثنى عشر آنست كه» (تا آخر كلام او) اگرچه عبارت تفسير ابوالفتوح و تفسير ابوالمحاسن در اثر اينكه يكى از ديگرى برداشته شده نزديك به يكديگر و شبيه بهمند الاّ آنكه عبارت منقوله به عبارت جلاء الاذهان شبيه تر است هر كه طالب تطبيق و مقابله باشد خودش مراجعه فرمايد ، و اين فقط اشارتى براى اهل فضل و دانش بود.


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
140

مى باشد حال مَثَل نگارنده چه خواهد بود ، زيرا معلوم است كه :

آنجا كه عقاب پر بريزداز پشّه لاغرى چه خيزد
مرحوم ارموى در بخشى از مقدمه به نقادى تفسير ابوالفتوح و تفسير جرجانى پرداخته و به عنوان اينكه شيخ ابوالفتوح رازى و ابوالمحاسن جرجانى در نقل برخى مطالب مسامحه داشته اند، با نقل تكه هايى از آن دو اثر به نقد آنها پرداخته است: شيخ ابوالفتوح مانند غالب مفسران ديگر در نقل بعضى مطالب راه مسامحه و مساهله پيموده است و همچنين ابوالمحاسن جرجانى كه تابع وى بوده است مثلاً قصّه عوج بن عناق را چنانكه همه مى دانيم كه در غالب كتب تفسير بلكه حديث و تاريخ نيز ذكر شده است اين دو نفر نيز در روض الجنان (چاپ اول: ج2 ص24 و چاپ دوم : ج 3 ص25) و در جلاء الاذهان (ج2 ص27) آورده اند با آنكه پر واضح است كه قسمتى از آن مطالب كه ذكر شده است افسانه است و واقعيت ندارد بلى آن مقدار كه از حضرات معصومين عليهم السلام رسيده مورد قبول است و زياده بر آن مخصوصا با آن مبالغه و گزاف كه نقل شده است پايه و اساسى ندارد ، و همچنين است قسمتى از مطالبى كه راجع به بنى اسرائيل آورده اند از قبيل اينكه نسبت به شماره ايشان وقتى كه از مصر بيرون آمده اند گفته اند (روض الجنان ، چاپ اول (پنج جلدى) ج 1 ص116 ؛ س32 و چاپ دوم (ده جلدى) ص180 ؛ س1 و نيز جلد سوم چاپ اول ص165 ؛ س110 و تفسير جلاء الاذهان ج 1 ص84) :
«و ايشان ششصدهزار و بيست هزار مرد مقاتل بودند چه هر كس را كه زير بيست سال بود در حساب نياوردند و هر كه را بالاى شصت سال بود در آن حساب نياوردند».
بررسى تطبيقى جلاء الاذهان و منهج الصادقين نشانگر نكات فراوانى است. چنانكه ابوالمحاسن جرجانى مطالب ابوالفتوح رازى را مورد استفاده كامل خود قرار داده و هيچ گونه تصريح و اشاره به اين امر نكرده بلكه نامى از ابوالفتوح و تفسير او نبرده است همچنين طبق مثل معروف «كما تدين تدان» مفسر شهير معروف ملا فتح اللّه كاشانى نيز شبيه به اين معامله را با تفسير وى كرده است تفصيل اين اجمال

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 67860
صفحه از 293
پرینت  ارسال به