كه اصفهان پايتخت او بود چگونه مردم اصفهان در عهد او محبتى به شاه مردان نداشتند؟ و اين بنده محرر اين سطور در سفرى كه به زيارت آستانه حضرت على بن موسى الرضا مشرف شدم چند روز در شهر دامغان بودم و مشاهده كردم مردم آنجا قبرى را به نام بكير بن اعين برادرزاده ابن اعين از اصحاب حضرت امام محمدباقر و امام جعفر صادق عليهماالسلامزيارت مى كردند در مجلسى از علما و صلحاى آنجا گفتم بكير بن اعين هرگز به دامغان نيامد و در بلاد عرب از دنيا رفت و اين بكير دامغانى يكى از علماى اهل سنت است و آن را به شباهت اسمى بكير بن اعين پنداشته ايد و مى دانستم اين اشتباه هرگز دليل سوء سريرت اهل دامغان و ميل آنان به تسنن نيست ، و يكى از علماى آنجا گفت براى زيارت بكير احتمال كافى است و فواتح ما به روح بكير بن اعين مى رسد گرچه اين قبر او نباشد و در روضات گويد بسيار بعيد است كتاب حديقة الشيعة با اين زبان فارسى فصيح از كسى باشد كه همه عمر در نجف اشرف بسر برده كه آنجا زبان همه عربى است و همين مضامين كتاب حديقه را با اندك تغيير در ديباچه، در كتب يكى از شيعه متقدم ديده اند واللّه العالم و با اين همه تفاصيل و ضعف كتاب حديقه و بى اعتبارى آن قبر شيخ ابوالفتوح رازى در جوار حضرت عبدالعظيم است نه در اصفهان . براى آنكه مسكن او در رى بود و در آن شهر مى زيست و قبر او در ميان مردم رى معروف و متواتر بوده است اگرچه بر اهل اصفهان مخفى بود و نيز در نزهة القلوب حمداللّه مستوفى از مزارات رى يكى قبر شيخ ابوالفتوح را شمرده است و اين كتاب در قرن هشتم تأليف شده و شرط تواتر خبر آن نيست كه همه اهل عالم بدانند بلكه تواتر در بين مردم يك شهر و يك محله و يك طائفه كافى است چنانكه همه مردم طهران نمى دانند قبر شيخ دوريستى از علماى بزرگ شيعه در درشت ۱
است اما اهل درشت و اطراف آن مى دانند. ۲
قزوينى گزارش از حديقة الشيعة را اينگونه آغاز مى كند :
پس از نزهة القلوب برحسب ترتيب زمانى در كتاب حديقة الشيعة مرحوم ملااحمد