موسوم به اين اسم فارسى بوده است ولى تلميذ ديگر مؤلّف ابن شهرآشوب در كتاب معالم العلماء كه عين عبارت او نيز سابقا نقل شد تصريح كرده كه «از مؤلفات صاحب ترجمه يكى روح الجنان و رَوح الجنان فى تفسير القرآن است و آن به زبان فارسى است لكن خوش آيند است». و از مقايسه دو عبارت مزبور دو تلميذ مؤلّف با يكديگر كه هر يكى مكمل ديگرى است ابدا مجال شكى و شبهه اى باقى نمى ماند كه بيست مجلد عدد همين تفسير فارسى فعلى او بوده است نه تفسير عربى او كه هيچ كس تاكنون بوجهٍ من الوجوه اثرى و نشانى از آن نديده و ظاهرا گرچه در ديباچه تفسير حاضر وعده تأليف آن را داده هيچ وقت از عالم قوه به حيّز فعل نيامده بوده است و ما سابقا نيز اشاره به همين فقره نموديم و عين عبارت مؤلّف را در اين خصوص نقل كرديم. ۱
البته شوشترى اشكال اول را به عبدالجليل رازى استناد داده و نوشته است :
شيخ عبدالجليل رازى در بعضى مصنفات خود صاحب ترجمه را نام برده گويد: خواجه امام ابو الفتوح رازى صاحب بيست مجلد تفسير قرآن است كه علما و ائمه هر طايفه آن را طالبند و به مطالعت آن ميل دارند و ظاهرا اكثر آن مجلدات از تفسير عربى او مى باشد چه تفسير فارسى شيخ تقريبا صد و بيست هزار بيت يا قدرى بيشتر است و آن را در چهار مجلد منتها در هشت مجلد مى توان قرار داد و خيلى كمتر از بيست مجلد مى شود .
داورى طباطبايى در اين زمينه اينگونه است :
گويا قاضى نوراللّه از تفسير شيخ ابوالفتوح اطلاع درستى حاصل نكرده كه اين توجيه بى قاعده را مى نمايد چه دو تلميذ آگاه او شيخ منتجب الدين و ابن شهرآشوب تصريح كرده اند كه تفسير فارسى ابوالفتوح بيست مجلد است و لازم نيست مجلدات عرفى كتاب يا اجزاء تصنيف كه از آنها نيز به مجلدات تعبير مى كنند به يك اندازه باشد چنانكه مجمع البيان نيز تقريبا همين قدر كتابت دارد و مصنف آن كتاب را در ده جلد قرار داده است. ۲
علامه قزوينى در مورد اشتباه دوم شوشترى نوشته است :
اما اشتباه ديگر صاحب مجالس اين است كه قبر ابوالفتوح را احتمال داده كه در