عبداللّه بن حمزة الطوسى است و شيخ رشيد الدين بن شهرآشوب مازندرانى صاحب كتاب معالم العلماء و شيخ منتجب الدين بن بابويه القمى صاحب كتاب فهرست در رجال و بعضى از فضلاى ديگر . همين دو عالم جليل يعنى ابن شهرآشوب و شيخ منتجب الدين در دو كتاب خود بذكر شيخ ابوالفتوح پرداخته و در تمجيد و توصيف وى مبالغت نموده اند. چنانكه ابن شهرآشوب در كتاب معالم العلماء مى گويد شيخ و استاد من ابوالفتوح بن على الرازى است و از تصانيف او روح الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن فارسى مى باشد و بسيار نيكو تفسيرى است و كتاب شرح شهاب تصنيف ديگر او مى باشد . اما شيخ منتجب الدين در كتاب فهرست بعد از ترجمه حال شيخ ابوالفتوح گويد او مردى عالم و واعظ و مفسر است و مصنفاتى دارد و يكى از آنها تفسير مسمى بروح الجنان و روح الجنان فى تفسير القرآن بيست مجلد مى باشد . و روح الالباب فى شرح الشهاب تصنيف ديگر اوست و من هر دو را نزد وى خوانده ام.
در بخش ديگر ، به بررسى خطاهايى كه نويسندگان در بررسى زندگانى ابوالفتوح مرتكب شده اند، مى پردازد و ابتدا شوشترى را نقد مى كند :
قاضى نوراللّه شوشترى در مجالس المؤمنين بعد از شرحى وافى از محامد صفات ابوالفتوح گويد: مأثر فضل و مساعى جميله شيخ را در تفسير كتاب كريم و ابطال تأويلات سقيم مخالفان اثيم همه كس مى داند و از تفسير فارسى او معلوم مى شود كه معاصر محمود بن عمر خوارزمى معروف بزمخشرى صاحب كشاف بوده از اين قرار از علماء مائه سادسه هجرى مى باشد چه وفات زمخشرى در سال پانصد و سى و هشت است و بعضى اشعار زمخشرى بنظر شيخ ابوالفتوح رسيده اما كشاف را نديده و تفسير شيخ معظم فارسى است و در وثاقت تحرير و لطف تقرير و دقت نظر بى نظير . امام فخر الدين رازى اساس تفسير كبير خود را از آنجا اقتباس نموده و براى آنكه نسبت انتحال و سرقت بوى ندهند بعضى تشكيكات بر آن افزوده و شيخ ابوالفتوح تفسيرى عربى نيز دارد كه در خطبه تفسير فارسى به آن اشاره كرده اما تاكنون فقير بمطالعت آن فائز نگشته ام. و شيخ عبدالجليل رازى در بعضى مصنفات خود صاحب ترجمه را نام برده گويد خواجه امام الفتوح رازى صاحب بيست مجلد تفسير قرآن است كه علما و