175
مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي

گفتم اين است معنى آنچه پيغمبر صلى الله عليه و آلهفرموده كه خداوند اين دين را [باشد كه] به مرد فاجر توانائى دهد».
داورى درباره اين گزارش تاريخى اينگونه است: برحسب ظاهر شايد براى ما تا اندازه اى غريب به نظر آيد كه مؤلّف كتاب جزاى نيكى و احسان آن مرد و شفاعت وى از مؤلّف در نزد والى و به اصلاح آوردن كار او را بدينطريق داده كه علنا او را بر منبر فاجر خوانده و او را يكى از مصاديق حديث مذكور «انّ اللّه ليؤيّد هذا الدين بالرّجل الفاجر» قرار داده ولى چون خصوصيات اين واقعه به دست ما نيست بدون شك بايد فرض نمود كه مؤلّف را قطعا عذرى شرعى در اين گونه رفتار نسبت بدان مرد همسايه بوده مثلاً شايد آن مرد متجاهر به فسق بوده يا شايد از نكوهيدن علنى او احتمال ترك افعال ناستوده وى مى داده و نحو ذلك از معاذير شرعيه .
مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى پس از نقل حكايت مزبور كسانى كه شيخ ابوالفتوح از آنها نقل حديث كرده را برمى شمارد. ۱
شعرانى در مقدمه تفسير ابوالفتوح در نوشته بلندش درباره ابوالفتوح به نوشته نورى در مستدرك الوسائل اشاره كرده و آن را نقادى كرده است كه به دليل اهميت آن ، عينا نقل مى شود :
در كتاب مستدرك در خاتمه ج 3 (ص487) از رياض العلماء ميرزا عبداللّه افندى نقل كرده است كه شيخ ابوالفتوح در شرح شهاب در شرح قول پيغمبر صلى الله عليه و آله «ان اللّه ليؤيد هذا الدين بالرجل الفاجر» گويد كه من در روزگار جوانى مجلسى داشتم در خان معروف به خان علان و مردم را به من اقبال عظيم بود گروهى از ياران من رشك بردند و نزد والى سعايت كردند والى مرا از مجلس گفتن بازداشت و همسايه اى داشتم از كارمندان حكومت و ايام عيد بود و به رسم و عادت خود مى خواست به شراب بنشيند چون حكايت منع مرا شنيد كار خويش رها كرد و برنشست و والى را بياگاهانيد كه مردم رشك بر من برده و بر من دروغ بسته اند و از

1.روض الجنان ، چاپ ياحقى و ناصح ، ج ۱ ، ص چهل و سه و چهل و چهار .


مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
174

طباطبايى در طليعه اين مقدمه به علاقه دربار و پادشاه ايران به ترويج اين تفسير اشاره مى كند . در تاريخ فرهنگى ايران همواره علاقه به ترويج تشيّع و دين و قرآن با تكيه بر ادبيات فارسى وجود داشته است و اساسا كسانى چون ابوالفتوح كه به فارسى نگارى تفسير قرآن روى آورده اند، در اعماق ذهنيت خود ، مزج و هماهنگى و تناسب ايرانيت و شيعه را لمس و احساس مى كرده اند.

نورى طبرسى ، حسين بن محمد تقى (درگذشت 1320ق)

مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل . چاپ اول: قم، مؤسسه آل البيت (ع) لإحياء التراث، 1407ق. چاپ دوم : 1415ق .
ميرزاحسين نورى (در گذشت در 17 جمادى الآخره، سال 1320ق) شرح حال مفصل و مبسوطى از ابوالفتوح و خاندان او و مشايخ او و گزارش و توصيفى از تفسير روض الجنان و شرح شهاب الاخبار قضاعى در اين كتاب آورده است . اكثر مضامين اين گزارش منقول از مآخذى است كه در اختيار است . مرحوم محدّث نورى از رياض العلماء و او از شرح شهاب خود ابوالفتوح روايت كرده است كه : شيخ ابوالفتوح رازى در شرح شهاب در شرح حديث نبوى «انّ اللّه ليؤيد هذا الدين بالرّجل الفاجر» پس ذكر احوال مؤلّفة قلوبهم گويد براى من نيز نظير همين وقايع روى داده و اجمال آن، آن كه من در ايام جوانى در خان معروف به خان علاّن مجلس وعظ و تذكير داشتم و مرا در نزد عامه قبولى عظيم بودى چنان افتاد كه جمعى از ياران من بر من رشك بردند و در نزد والى شهر از من سعايت نمودند . والى مرا از گفتن مجلس منع فرمود و مرا همسايه اى بود از اعوان سلطان و آن موقع يكى از ايام عيد بود و آن همسايه به عادت امثال خود عزم داشت كه به شرب مشغول گردد . چون اين حكايت بشنيد عزم خود را ترك داده به نزد والى شد و او را از حسد ياران بر من و دروغ بستن ايشان درباره من بياگاهانيد و سپس خود شخصا آمده مرا از خانه بيرون آورد و به منبر برد و تا آخر مجلس وعظ در پاى منبر بنشست . پس من به مردم

  • نام منبع :
    مأخذ شناسي ابوالفتوح رازي
    سایر پدیدآورندگان :
    مهريزي، مهدي؛ زماني نژاد، علي اكبر
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 68529
صفحه از 293
پرینت  ارسال به