بدانجاست كه نظر مصحّحان تفسير ابوالفتوح را ـ چنان كه ذكر شد ـ در مقابله نسخه هاى مختلف تفسير ابوالفتوح و مقايسه ضمنى آن با ترجمه تفسير طبرى به خود جلب نمود ، چندان كه گويى مى توان با توجه به ترجمه تفسير طبرى ، بخشهايى از ترجمه تفسير ابوالفتوح را تصحيح كرد ، يا كلمه مبهم و مخدوشى را به قياس نسخه ترجمه تفسير طبرى تصحيح كرد.
نكته ديگر آن كه ، ترجمه آيات روض الجنان و روح الجنان ، با توجه به شباهتى كه با ترجمه تفسير طبرى دارد ، تحت تأثير لهجه درى و زبان خراسانى است . احتمال قريب به يقين آن است كه ابوالفتوح رازى با لهجه مردم خراسان ـ و بويژه نيشابور ـ از طريق آثارى چون ترجمه تفسير طبرى و آثار مشابه آن ـ از جمله قرآنهاى مترجم فارسى كهن ـ آشنا بوده ، و از سر عمد اسلوب و زبان و طرز ترجمه اين آثار را برگزيده و اين شيوه و طرز بيان و روش را بر ديگر ترجمه ها مرجّح دانسته است ؛ و به هر حال ، ابوالفتوح رازى از عمده كسانى است كه در انتقال زبان فارسى و لهجه مردم ماوراءالنهر به شرق خراسان و از جمله نواحى رى مؤثر بوده است . اگر ترجمه آياتى از تفسير ابوالفتوح را به عنوان مثال با ترجمه قرآن رى بسنجيم ، با توجه به اينكه هر دو اثر محصول يك زمان و يك مكان هستند ـ يعنى سرزمين رى ـ درخواهيم يافت كه وجوه اختلاف نسبت به ترجمه تفسير طبرى از حدّ متعارف بيرون است.
از طرف ديگر مقايسه و سنجش اين بخش از ترجمه تفسير طبرى و ترجمه آيات قرآنى تفسير روض الجنان ، با ترجمه قرآن مترجم شماره 4 آستان قدس رضوى ، كه مترجم آن خراسانى بوده ـ با توجه به نظريات مرحوم دكتر رجايى در اين ابواب ـ نشانگر آن است كه صاحبان اين آثار سليقه واحدى را در ترجمه آيات قرآنى اعمال داشته اند. همين نكته حاكى از آن است كه براى مردم ايران و عامه فارسى زبانان ، سبك و اسلوب ترجمه تفسير طبرى ، و به قياس با آن ترجمه آيات تفسير روض الجنان و روح الجنان، ملاكى است معتبر در درك و فهم معانى قرآنى و شناخت معادلهاى فارسى در برابر واژگان تازى . ۱